توجه به گناه؛ لازمه توبه و ندامت
فارسی 4131 نمایش | گاهی انسان یک کاری میکند، بخیال اینکه برایش سود دارد. بعد از اینکه آن را انجام میدهد یک وقت می بیند که این کار برایش مثلا ده هزار تومان ضرر داشته است. وقتی که می فهمد این کارش اشتباه بوده است، می گوید: آخ! و انگشتان سبابه اش را می گزد، ای وای! چرا من این کار را کردم؟! اسم این را می گذارند پشیمانی، ناراحتی، که گاهی می گویند: آقا! یک کاری کردم و الان بقدری پشیمانم که اگر پشیمانی شاخ میداشت، من شاخ در آورده بودم! شرط اول توبه کردن چنین پشیمانی و ندامتی است. خدای ناخواسته لب به یک حرام مثلا شراب آلوده ای زده ای، یکدفعه فکر میکنی که آخر قرآن درباره شرابخواری چه گفته است؟ قرآن گفته است: «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المسیر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون؛ ای مومنان! حق این است که شراب و قمار و بت های نصب شده و تیرهای بخت آزما، پلیدی (و) از عمل شیطان هستند، پس از آنها دوری کنید تا رستگار شوید» (مائده/ 90).
شراب، قمار و آن کارهای بت پرستی، پلیدی است، اگر صلاح و سعادت و رستگاری می خواهید از اینها دوری بجوئید. شرابخواری با سعادت و رستگاری جور در نمی آید. قمار در اسلام حرام است، از گناهان کبیره است، به هر شکلی که می خواهد باشد مسلمان قمار نمی کند. این چه مسلمانی ای است که من و شما داریم و کبائر محرمات اسلامی را هم مرتکب می شویم؟ قرآن دیگر چقدر در مورد همین معصیت رایج میان ما، یعنی غیبت کردن و تهمت زدن داد بکشد؟! بخدا قسم انسان از اینهمه تهمتهائی که میان مردم است تعجب می کند. می دانید تهمت یعنی چه؟ ما دو تا گناه کبیره درجه یک داریم، یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت کردن. گناه کبیره یعنی گناهی که انسان بوسیله آن استحقاق جهنم رفتن را پیدا می کند.
«لا یغتب بعضکم بعضا ا یحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا؛ غیبت یکدیگر را نکنید آیا هیچیک از شما دوست دارد که گوشت برادر مسلمانش را در حالی که مرده است بخورد؟!» (حجرات/ 12). گوشت مرده چقدر تنفر آور است، خصوصا اگر انسان مرده را بشناسد و دوستش بوده باشد. دیگر بالاتر از این تعبیر هم هست؟ تهمت یعنی دروغ بعلاوه غیبت. یعنی دو گناه که با همدیگر توأم شوند، اسمش می شود تهمت، و چقدر در میان ما تهمت زدن رائج است و بعضی از ما که می خواهیم مقدسی بکنیم، یک «می گویند» اول حرفمان می آوریم. مثلا شخصی به یک نفر تهمتی زده، می خواهیم از گردن خودمان رد بکنیم خیال می کنیم که سر خدا را هم می شود کلاه گذاشت! می گوئیم: می گویند فلانی چنین است، می گویند فلان جا چنین است. دیگری از ما می شنود و در جای دیگر می گوید: می گویند چنین، و بعد می گوید خوب من که نگفتم، من میگویم دیگران گفته اند که اینطور است.
قرآن جلوی این را هم گرفته است، این را هم یک گناه بزرگ شمرده است، می گوید: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ کسانی که دوست دارند زشتکاری در حق مومنان شایع شود، برای آنها در دنیا و آخرت عذابی پردرد خواهد بود» (نور/ 19). آنان که دوست دارند در میان مردم زشتی درباره فرد مؤمنی، افراد مؤمنی، یک مؤسسه ایمانی شیوع پیدا کند برایشان عذاب دردناکی است. اگر از یک احمقی یا مغرضی، یا کسی که معلوم است که ریشه حرفش در کجاست درباره کسی حرفی شنیدید حق ندارید بگوئید «شنیده ام»، «می گویند». خود این «می گویند» ها اشاعه دادن فحشا است و گناهان دیگر همین طور، آنکه چشم چرانی می کند، به ناموس مردم خیانت می کند، باید بداند که پیغمبر فرمود: «زنی العین النظر؛ زنای چشم، چشم چرانی است». همین طور آنکه نماز را ترک کرده، آنکه روزه را ترک کرده است.
من نمی دانم ما چه جور مسلمانهائی هستیم؟! انسان خجالت می کشد در ماه رمضان در این خیابانها راه برود، علنی سیگارها را گوشه لبشان گذاشته اند و راه می روند! یکی را می بینی که در ماشین نشسته و سیگار هم گوشه لبش است. هر سال هم شهربانی اعلام می کند که کسی حق ندارد متعرض روزه خوارها بشود، خود شهربانی اقدام می کند. ما هم ندیده ایم که پاسبانی به یک روزه خوار تذکر بدهد. روزه خواری علنی، هتک حرمت اسلام است، این عمل یعنی فحش دادن به قرآن یعنی فحش دادن به پیامبر اکرم. اگر می خواهی روزه بخوری برو در خانه ات بخور. اگر روزه را در خانه ات بخوری، یک گناه کبیره کرده ای، ولی وقتی روزه را علنی در خیابانها می خوری، علاوه بر اینکه روزه خواری، فحش هم به اسلام داده ای.
برای توبه کردن اول باید یک توجهی به غیبتهای خودمان بکنیم، توجهی به شرابخواریهای خودمان بکنیم، توجهی به تهمت زدنهای خودمان بکنیم، توجهی به قمارهای خودمان بکنیم، توجهی به چشم چرانیهای خودمان بکنیم، خانمها توجهی به لخت بودنهایشان بکنند. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: من در معراج زنهائی را دیدم که آنها را از موهایشان آویخته بودند و با تازیانه های آتشین می زدند. متحیر از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی هستند؟! جبرئیل گفت: زنانی از امت تو که مویشان را از نامحرم نمی پوشانند. آنوقت که بی حجابی نبود ولی پیغمبر به چشم باطن دید. (اینها از هزار و چهارصد سال پیش در کتابها هست). گفت زنانی را دیدم که از پستانهایشان آویخته بودند، پستانشان را شلاق می زدند، زنانی که چنین و چنان بوده اند. چه کسانی بودند؟ فرمود: بمن گفتند اینها زنانی از امت تو هستند که بدنشان را به مردم ارائه می دهند. آخر این چهار روز دنیا چقدر برای انسان ارزش دارد که انسان خود را تا ابد به عذاب الهی گرفتار کند؟ بخدا قسم راست است. به اصطلاح مو لای درزش نمی رود. آخر پرده دری تا کی؟ علیه خدا قیام کردن تا کی؟ به پیغمبر اسلام فحش دادن تا کی؟ حالا فحش لفظی باشد یا کتبی.
آدم چه بگوید که در این مملکت کتاب منتشر می شود که سر تا پایش فحش صریح به پیغمبر اسلام است و شماره رسمی هم پشتش خورده است، اجازه نشر هم به آن داده اند! بخود بیائید، یک ذره فکر کنید، غفلت تا کی؟: «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق؛ آیا برای کسانی که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده است که دل هایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده (قرآن) نرم و خاشع گردد» (حدید/ 16). آیا نرسیده آن وقتی که این دلهای ما خشوع پیدا کنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی که از جانب خدا نازل شده است، اعتنائی بکنیم؟ به تعلیماتش توجهی بکنیم؟ هی محرم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که میرویم در جلسه ای شرکت می کنیم و قطره اشکی می ریزیم. والله اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی بحال خودمان و اسلاممان بکنیم، بچه هایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعه مان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه بکنیم.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 71-68
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها