عدل به معنای عدالت اجتماعی بشری
فارسی 3000 نمایش |ظلم عبارت است از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران. معنی حقیقتی عدالت اجتماعی بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند همین معنی است. این عدالت متکی بر دو چیز است:
یکی حقوق و اولویتها، یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر، نوعی حقوق و اولویت پیدا می کنند مثلا کسی که با کار خود، محصولی تولید می کند، طبعا نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می کند و منشأ این اولویت، کار و فعالیت اوست. همچنین کودکی که از مادر متولد می شود، نسبت به شیر مادر حق و اولویت پیدا می کند و منشأ این اولویت، دستگاه هدفدار خلقت است که آن شیر را برای کودک بوجود آورده است.
یکی دیگر خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که در کارهای خود الزاما نوعی اندیشه ها که آنها را اندیشه اعتباری می نامیم استخدام می کند و با استفاده از آن اندیشه های اعتباری به عنوان "آلت فعل" به مقاصد طبیعی خود نائل می آید. آن اندیشه ها یک سلسله "اندیشه های انشائی" است که با "باید" ها مشخص می شود. از آن جمله این است که برای اینکه افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند "باید" حقوق و اولویت ها رعایت شود. و این است مفهوم عدالت بشری که وجدان هر فرد آن را تأیید می کند و نقطه مقابلش را که ظلم نامیده می شود محکوم می سازد. همانطور که مولوی در اشعار معروف خود می گوید:
عدل چبود؟ وضع اندر موضعش *** ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش
عدل چبود؟ آب ده اشجار را *** ظلم چبود؟ آب دادن خار را
موضع رخ، شه نهی، ویرانی است *** موضع شه؟ پیل هم نادانی است
این معنی از عدل و ظلم، به حکم اینکه از یک طرف، بر اساس اصل اولویت ها است و از طرف دیگر از یک خصوصیت ذاتی بشر ناشی می شود که ناچار است یک سلسله اندیشه های اعتباری استخدام نماید و "باید" ها و "نباید" ها بسازد و "حسن و قبح" انتزاع کند، از مختصات بشری است و در ساحت کبریائی راه ندارد، زیرا او مالک علی الاطلاق است و هیچ موجودی نسبت به هیچ چیزی در مقایسه با او اولویت ندارد. او همچنانکه مالک علی اطلاق است "اولی" ی علی الاطلاق است. او در هر چه هرگونه تصرف کند، در چیزی تصرف کرده که به تمام هستی به او تعلق دارد و ملک مطلق او است. از این رو ظلم به این معنی، یعنی به معنی تجاوز به اولویت دیگری و تصرف در حق دیگری و پا گذاشتن در حریم دیگری، درباره او محال است، و از آن جهت محال است که مورد و مصداق نمی تواند پیدا کند.
منـابـع
مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 69
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها