اقسام نقض عهد و حکم آنها
فارسی 2419 نمایش |عهد بر سه قسم است: عهدی که خدا با بندگانش فرموده، عهدی که مردم با خدا می کنند، پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند.
1- عهد خدا همانست که در عالم ذر، بین پروردگار عالم و بنی آدم واقع شده چنانچه در قرآن مجید و اخبار کثیره رسیده و خلاصه اش این است که در عالم ذر که مقدم بر دنیا است خداوند ارواح بشر را آفرید به طوری که دارای ادراک و شعور و قابل مخاطبه و مکالمه بودند و از آنها به پروردگاری خویش اقرار گرفت و از ایشان پیمان گرفت که بر این اقرار ثابت قدم بوده برای او شریکی قرار ندهند و از دستور های پیامبران سرپیچی نکرده شیطان را پیروی نکنند و خداوند هم عهد فرمود که در مقابل پیمان ایشان، یاریشان بفرماید و رحمتش را شامل حالتشان فرموده در بهشت جایشان دهد و اگر به عهد خود که در عالم ذر متعهد شده اند اینجا وفاء نکند از آنچه خداوند وعده فرموده بی بهره باشند چنانچه می فرماید: «به آن عهدی که با من کردید وفا کنید تا من به آنچه به شما عهد کرده ام، وفا کنم» و نیز می فرماید: «آیا با شما ای فرزندان آدم پیمان نبستم که ابلیس را نپرستید» ( سوره یس/ آیه 60). از جمله پیمان های پروردگار عالم در موضوع ولایت امیرالمومنین و ائمه طاهرین (ع) است که از بشر پیمان گرفت، چنانچه در روایات بسیاری به آن اشاره شده است و در تمام کتاب های آسمانی تذکر فرموده و جمیع انبیاء آن را تبلیغ فرموده اند. به هر حال شکستن پیمان خدا چه ظرف وقوع آن عالم ذر باشد یا عالم فطرت، گناه کبیره بلکه اکبر کبائر است و بیشتر آیات و اخباری که در تأکید وجوب وفای به عهد و احرام بودن شکستن آن رسیده و عقوبت های سخت بر آن متربت شده راجع به این قسم عهد است، چنانچه پس از مراجعه به اخبار روشن می گردد. بنابراین هرکس می خواهد به وعده های خداوند برسد باید به تمام عهدهائی که با او شده وفاء کند.
استجابت دعا، وعده خداست: از جمله وعده های خدا اجابت دعوات است بنابراین شرط وفای به این وعده وفا کردن بندگان به عهدهای اوست. حضرت صادق (ع) می فرماید: « هرگاه بنده، خدا را به نیت درستی بخواند و دلش برای خدا خالص شده باشد پس از آنکه به پیمان های خدا وفا کرده دعایش مستجاب می شود و هرگاه بنده ای خدا را بدون نیت و اخلاص بخواند دعایش مستجاب نمی شود آیا خدا نفرموده به عهد من وفا کنید تا من هم به عهدی که با شما کرده ام وفا کنم. پس کسی که عهد خدا را وفا کند به وعده هائی که به او داده شده وفا می شود.
2-قسم دوم عهدهائی است که شخص ابتداء با خداوند می کند و دارای احکامی است از آن جمله: عهد با خدا مانند نذر، به مجرد قصد و نیت بسته نمی شود مگر اینکه به آن تلفظ بشود وصیغه عهد یا نذر خوانده گردد و صیغه عهد این است که بگوید «عاهدت الله» یا «علی عهد الله» یا به فارسی بگوید با خدا عهد کردم یا بر عهده من است عهد خدا که فلان کار را انجام دهم یا ترک کنم یا اگر مر یضم خوب شدم یا مسافرم به سلامت آمد فلال مبلغ را به فقیر بدهم بنابراین بدون انشاء صیغه نذر و عهد واجب نمی شود.
عهد و نذر به مرجوح نمی شود: چیزی را که با خدا عهد یا نذر می کند که بجا آورد باید مرجوح شرعی به تغییر دیگر مکروه حرام نباشد و همچنین ترک آن از نظر امور دنیائی شخص بهتر نباشد پس اگر عهد کند حرام یا مکروهی را انجام بدهد یا واجب و مستحبی را ترک کند باطل است مثل اینکه عهد کند به خانه پدر یا مادر خود نرود و صله رحم نکند یا فلان معامله را نکند در حالی که بعد معلوم می شود کاملا به ضررش تمام می شود تمام لغو و بی اثر خواهد بود بلکه اگر هنگام انشای صیغه عهد مرجوح نبود و بعد مرجوح شد عهد منحل و از بین می رود و وفای به آن هم لازم نیست.
باید متعلق نذر راجح باشد: در این مسئله عهد با قسم یکی است یعنی چنانچه مورد قسم نباید مرجوح باشد مورد عهد هم همین شرط را باید داشتا باشد ولی در نذر علاوه بر این، شرط دیگری هم دارد و آن رجحان مورد نذر است که اگر مثلا فعل مباحی را نذر می کند که انجام دهد باید از جهتی کردنش بهتر باشد و به همان جهت هر نذری کند یا فعل مباحی را ترک کند که از جهتی نکردنش بهتر باشد و به همان جهت هم نذر کند صحیح است مثلا نذر می کند سیگار را به جهت ضرر داشتنش ترک کند یا فلان طعام را به قصد قوت گرفتن برای عبادت بخورد. بالجمله مورد نذر باید علاوه بر مرجوح نبودن معنوی یا دنیوی، رجحان شرعی یا عرفی هم داشته باشد تا بتواند بوسیله آن به خداوند تقرب پیدا کند.
عهد مطلق یا مقید: عهد هم مانند نذر و قسم یا مطلق است یعنی ابتداء می گوید با خدا عهد کردم فلان کار خیر را انجام دهم در این صورت پس از انشاء صیغه به عربی یا فارسی انجام آن کار بر او واجب می شود و ترک آن گناه کبیره و موجب کفاره است. یا مقید به شرط است مثل اینکه با خدا عهد می کند اگر فرزندی به او بدهد یا فلان کار خیر موفق شود فلان مبلغ را به فقیر بدهد یا سه روز روزه بگیرد یا اگر فلان واجب و مستحب را ترک کرد یا فلان حرام و مکروه را مرتکب شد فلان مبلغ را صدقه دهد و نظائر اینها پس از انشای صیغه اگر آنچه را می خواسته واقع شود وفای به نذر یا عهدش واجب می شود و نقض آن گناه کبیره و موجب کفاره است.
کفاره عهد و نذر: اگر به عهد وفا نشود کفاره واجب است و کفاره عهد سیر کردن شصت نفر فقیر یا شصت روز روزه گرفتن یا یک بنده آزاد کردن است(مانند کفاره افطار عمدی یک روز ماه رمضان) و اگر مخالفت نذر شود کفاره آن مانند کفار یمین ( قسم) استیعنی ده نفر فقیر را سیر کردن یا ده نفر برهنه را پوشانیدن یا یک بنده آزاد کردن، و در صورتی که از عهده هیچیک نیاید سه روز روزه بگیرد.
عهد خدا هم سه قسم است: عهد الله که در آیات و اخبار تأکید شده و وفای به آن واجب و شکستنش حرام است، عام بوده و شامل هر سه قسم می شود و در حقیقت نذر و یمین هم عهد کردن با خداوند است بنابراین مومنین باید از مخالفت هر سه قسم بترسند و اگر احیانا خدای نکرده مخالفتی شد مبادا از دادن کفاره شانه خالی کنند چون در حقیقت تعیین کفاره لطفی از طرف خدا است تا تلافی این گناه بزرگ شود و عقابش ساقط گردد.
خلف وعده از صفات منافقین است: از جمله دلیل های حرمت خلف وعده با خلق احادیثی است که درباب صفات مومن و منافق رسیده از آنها حرمت مطلق مخالفت عهد دانسته می شود مانند حدیثی که از پیغمبر اکرم (ص) مرویست می فرماید: «سه خصلت است در هرکس باشد منافق است هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند. هرگاه او را امین بداند و چیزی به او بسپارند در امانت خیانت می کند و هرگاه حرف می زند دروغ می گوید و هرگاه وعده ای می دهد به وعده اش وفا نمی کند.» حضرت صادق (ع) می فرماید: «کسی که در معاملاتش با مرم ستم نکند و در سخن گفتن دروغ نگوید و در وعدهائی که به آن ها می دهد خلف وعده نکند غبیت کردن از چنین شخصی حرام است و مروتش تمام و عدالتش هویداست باید او را برادر دینی دانست و حقوق براداران او را رعایت کرد.» پس کسی که ظالم یا دروغ گو یا پیمان شکن باشد جایز الغیبة و فاسق است. و نیز می فرماید: «سه حکم از واجبات خداست که به کسی اجازه نداده آن را ترک کند، نیکی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا بدکردار، و وفای به عهد با نیکوکار و بدکردار و امانت داری که باید به صاحبش رد نمود خواه خوب باشد یا بد»، و نظیر همین حدیث هم در کافی از حضرت سجاد (ع) روایت شده است. حضرت امیرالمومنین می فرماید: «هرکس با همسر خود شرط و عهدی کرده، باید به آن وفا کند زیرا مسلمانان با هر عهدی که می کنند استوارند و به آن وفادار مگر شرطی که حلال خدا را حرام یا حرامی را حلال کرده باشد.»
پیمان شکنان از چهارپایان بدترند: اخباری که در وجوب وفای به عهد و حرمت پیمان شکنی است بسیار و برای اهمیت مقام همین بس که خداوند پیمان شکنان را از مقام عالی انسانیت طرد و در زمره حیوانات قرار داده است، می فرماید: «بدترین جانوران در نزد خدا آن هائی هستند که به کفر، خو کرده، ایمان آور نیستند کسانی که از آنها پیمان گرفته ای و هر دفعه پیمان خود را می شکنند و از خدا نمی ترسند.» ( سوره انفال / آیات 55-56). باید دانست که خداوند پیمان شکنی را به هیچ وجه حتی درباره مشرکین و کفار اذن نفرموده و وفای به پیمان آن ها را هم واجب فرموده است.
منـابـع
شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 330 تا 333 و صفحه 335 تا 337
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها