بررسی روایات سیف درباره عاصم، صحابی ساختگی پیامبر، در روزهای سه گانه نبرد قادسیه

فارسی 4145 نمایش |

بنابر روایت سیف، نبرد قادسیه سه روز به درازا کشید، و هر روزی بنام مخصوص نامگذاری گردید که نخستین روز آن روز «ارماث» می باشد. طبری از قول سیف درباره نبرد روز ارماث چنین روایت میکند: در این روز پارسیان با تمام قوا به سپاه اسلام حمله میکردند و تنور جنگ در قلب قبیله اسد زبانه میکشید. بخصوص اینکه شیرازه سواره نظام مسلمین به علت حملات بی امان پیلان جنگی پارسیان بکلی از هم پاشیده شده بود. سعد وقاص چون چنین دید، به عاصم بن عمرو پیغام فرستاد که شما گروه تمیمیان با همه اسبهای چابک و شترهای ورزیده و کارآمد که دارید آیا نمیتوانید پیلان جنگی دشمن را چاره ای بیابید؟ قبیله تمیم و در پیشاپیش همه آنها عاصم و مرد مبارز و شجاع و نام آور آن قبیله تقاضای سعد را پاسخ مساعد دادند و گفتند: آری، بخدا قسم میتوانیم و به انجام این مهم برخاستند. پس.... عاصم از میان تمیمان گروهی زبده و ورزیده در تیراندازی و نیزه افکنی برگزید و تاکتیک نبرد با پیلان دشمن را برای آنها چنین تشریح کرد: تیراندازان، به حمایت از نیزه داران قبیله میپردازند، و پیل بانان و پیل سواران را تیرباران میکنند، و نیزه داران از پشت به پیلان جنگی میپردازند و با بریدن تنگ پیلان، هود ج هائی را که بر پشت آنها نصب شده است واژگون میسازند، عاصم نیز خود حمایت و رهبری هر دو دسته را بعهده خواهد داشت.

تنور جنگ همچنان در کانون قبیله اسد زبانه میکشید، و میمنه از میسره تمیز داده نمیشد. افراد عاصم برای نبردی سخت روی بجانب پیلان جنگی دشمن نهادند و پیکاری خونین را آغاز کردند. به دمهای پیلان، و منگوله های آویخته از روپوش صندوقهای آنها میآویختند و فرو میکشیدند، و با سرعت تنگهای آنها را  می بریدند، و با ضرباتی که با نیزه بر پیکر آنها فرود میآوردند، خروش پیلان را در آوردند. از طرفی تیراندازان نیز کمانداران و نیزه انداران، و پیل بانان را هدف تیرهای جانکاه خود قرار دادند. در آن روز، ( روز ارماث) پیلی جنگی از دشمن باقی نماند که بر پشت آن پیل سوار و یا بالاپوش و هودجی باقی مانده باشد. و بر اثر تیراندازی کمانداران ورزیده قبیله تمیم همه پیل بانان و پیل سواران  دشمن نیز از پای در آمدند و شکستی فاحش در جبهه پیلان جنگی خصم پدید آمد! در همان موقع که پیلان جنگی دشمن خلع سلاح شدند، آتش جنگ در قبیله اسد نیز اندکی فرو نشست و سواران از آن گرمگاه نبرد باز میگشتند. عاصم در آن روز پشت و پناه لشکر اسلام بود. این روز را که نخستین روز جنگ از نبردهای قادسیه است ارماث نامیده اند.

سیف در دنباله همین داستان میگوید: چون سلمی همسر سعد وقاص – که پیش از او همسر مثنی بود- حمله جنگ آوران پارسی و کر و فر آنان را در قبیله اسد مشاهده کرد بانگ برداشت: ای مثنی کجائی! در این سواران مثنی وجود ندارد که این چنین تارومار میشوند، اگر مثنی در میان ایشان بود دشمن را بخاک و خون میکشید! سعد که بیمار در بستر افتاده بود، از سخنان همسرش بهم برآمد و سیلی محکمی بگوش سلمی نواخت و با تشدد گفت: مثنی کجا و این سوارکاران دلیر که مردانه میدان نبرد را در راه میکنند کجا (منظور سعد قبیله اسد و شخص عاصم بن عمرو و افراد قبیله تمیم بود). اینها همه مطالبی بود که در تعریف روز امارث و وقایع آن طبری از قول سیف بن عمر تمیمی روایت کرده است.

حموی در ترجمه ای که بر واژه ارماث نوشته چنین میگوید: گویا ارماث جمع کلمه رمث باشد که نام گیاهی بیابانی است! بهرحال ارماث، نخستین روز از روزهای نبرد قادسیه است که عاصم بن عروه از آن چنین یاد کرده است: «ما به روز ارماث از گروه خود حمایت کردیم، و گروهی در کار نیک بر گروه دیگر پیشی گرفت.» این خلاصه ای بود از آنچه سیف در باره نبرد روز ( امارث) و دلیری عاصم در آن روز آورده. و دومین روز را روز «اغواث» نام نهادند. 

روز) اغواث(

درباره روز (اغواث) طبری ضمن وقایع دومین روز جنگ، از قول سیف چنین نقل می کند: فرستاده ای در این روز از جانب خلیفه، عمر بن خطاب با چهار قبضه شمشیر و چهار رأس اسب بخدمت سعد وقاص فرمانده کل قوای اسلام در نبرد قادسیه رسید که آنها را بعنوان جایزه بین رزمنده ترین افراد سپاهی، و جنگ آورترین آنها تقسیم کند. سعد سه قبضه از شمشیرها را بین دلاوران قبیله اسد تقسیم کرد، و چهارمی را به عاصم بن عمرو  تمیمی اهداء نمود، و سه رأس از اسبها را بین پهلونان قبیله تمیم تقسیم فرمود که یکی از آنها به قعقاع بن عمر. قهرمان شکست ناپذیر رسید، و چهارمی را به یکی از رزمندگان قبیله اسد داد، و به این ترتیب هدایای عمر فقط بین سران دو قبیله اسد و تمیم توزیع گردیده است.

روز عماس

سومین روز نبرد قادسیه روز «عماس» است. طبری نبرد روز عماس را از قول سیف چنین روایت میکند: قعقاع شامگاه روز اغواث، پنهانی و دور از چشم افراد سپاهی دوست و دشمن، افراد خود را به همان جائیکه صبح روز اغواث نگه داشته بود تا در دستجات ده تائی به میدان آیند هدایت کرد، و این بار به آنان دستور داد تا صبحگاهان در دستجات صدتایی به میدان برد وارد شوند تا هم نیروی سپاه اسلام به رسیدن نیروی کمکی فزونی گیرد، و هم امید آنها به فتح و پیروزی بر دشمن دو چندان گردد. عاصم برادر قعقاع نیز با سواران خود چنین کرد و با تدبیر جنگی این دو برادر تمیمی، سربازان اسلام قویدل گردیدند. سیف میگوید: در روز عماس پیلان جنگی دشمن بار دیگر موجب درهم ریختگی صفوف منظم سپاهیان اسلام گردیدند، و مانند روز ارماث، شیرازه لشکر را از هم گسیختند. سعد چون حملات بی وقفه پیلان جنگی را دید، به دو برادر شکست ناپذیر تمیم قعقاع و عاصم، فرزندان عمرو پیام فرستاد و از آن دو خواست تا شر پیلان را با کشتن پیل سفید، پیشتاز و سر دسته پیلان، از سر سپاهیان و صفوف لشکر کوتاه گردانند. چه بقیه پیلان در متابعت آن فیل سفید بودند. قعقاع و عاصم برای مبارزه با پیلان جنگی دشمن خود را آماده کردند و دو نیزه تو پر و محکم و نرم برداشتند و در میان سواره ها و پیاده ها به پیشروی به سوی پیل سفید پرداختند، و به افراد خود نیز دستور دادند تا آنرا دوره کنند و از هر طرف به او حمله نمایند و او را پریشان سازند و چون کاملا به آن فیل نزدیک گردیدند، بیکباره حمله بردند و با هم نیزه های خود را در چشمهای فیل سفید فرو کردند. فیل که از درد بخود می پیچید سوار خود را بر زمین افکند و بشدت سر خود را تکان داد و خرطومش را بیاویخت و به پهلو در آمد که قعقاع با یک ضربت شمشیر خرطومش را قطع کرد.

سیف از برای عاصم بن عمرو در نبرد لیلة الهریر، همچنین پیش از آن نبرد، و بعد از آن از قهرمانیها و مردانیگها، و جسارتها و شجاعتها، داستانها زده و در پایان همه آنها میگوید: پس از آنکه قوای دشمن درهم شکست و به پیروزی مسلمین انجامید و ایرانیان روی بگریز نهادند، عده ای از سران و رزمندگان پارسی، ننگ فرار از دشمن را برخود هموار نتوانستند کرد، و تن به چنین ذلت و خواری در ندادند و بر جای باقی ماندند. همانند آنها نیز از رزمندگان و جنگ آوران بنام عرب در برابر آ نان قرار گرفتند و جنگ تن به تن از نو آغاز گردید. از جمله این دلاوران دو برادر تمیمی قعقاع و عاصم بودند. عاصم هماورد خود را در این نبرد که زادبهش و یکی از رزمندگان بنام ایران بود از پای درآورد، و قعقاع نیز هماورد خود را بخاک و خون کشید.

آنچه تا اینجا بیان شد مطالبی بود از جمله سخنان سیف در باره عاصم بن عمرو تمیمی صحابی پیغمبر خدا و قهرمان شکست ناپذیر و سوارکار دلیر و شجاع عرب، برادر قعقاع صحابی بزرگوار و سیاستمدار نامی و ابر مرد میدانهای نبرد. دو برادر افسانه ای و مخلوق تخیلات سیف بن عمر تمیمی زندیق که امام المورخین طبری آنها را از قول او در کتاب معتبر و وزین خود روایت نموده است، و پس از وی، تاریخ نویسانی دیگر چون ابن اثیر و ابن خلدون بدون اینکه به سند روایتها اشاره ای کرده باشند از طبری گرفته و در تاریخهای خود نوشته اند. همچنین ابن کثیر همین داستان را از طبری گرفته و نام سیف را در یازده مورد در خلال آن آورده است.

بررسی سند

در سند  این داستان ها نام راویانی امثال نضر بن سری در سه روایت، و نام فرزند رفیل، و حمید بن ابی شجار در یک روایت آمده است، و نیز نام محمد، و زیاد بعنوان راوی برده شده که بارها نوشته ایم وجود خارجی نداشته اند و از جمله راو یان ساختگی سیف میباشند. مقامی والا و پر اهمیت برای قعقاع و عاصم، این دو فرزند عمرو تمیمی که کلید همه پیروزیها بالاخره در دست آنهاست. و مگر نه اینکه عاصم بود تا فرمان داد تیراندازان و نیزه داران تمیم، پیل بانان و پیل سواران دشمن را همه از پای در آوردند، و آنچه را که پیلان بر پشت داشتند به روز ارماث همه را بزیر افکندند؟ اینکه مثنی کجا و قهرمان شیرافکنی چون عاصم، تا دیگر سلمی زن سابق مثنی چنین زبان درازی نکند و چنان قهرمان لشکرشکنی را که جنگ میکند و دیگر رزمندگان را به حمایت میگیرید دست کم نگیرد. و بالاخره افتخاری برای این دو مرد افسانه ای قعقاع و عاصم، که با کشتن پیل سفید، پیشتاز پیلان، ستون پیل سواران دشمن را در هم میشکنند و موجبات شکست و فرار پارسیان را فراهم میسازند. اینها و ده ها و صدها افتخارات ساخته شده و خلق شده از دهان سیف برای قبیله نزار و خاندان تمیم، تا امثال طبری و ابن عساکر، و ابن اثیر و ابن کثیر و ابن خلدون در تاریخهای خود بنویسند، و قرنها به یادگار گذارند و دیگر قشری مذهبان بر دیده کشند، و بر مضر و نزار، و بویژه بر خاندان تمیم آفرین گویند. و در مقابل، دشمنانشان از قبایل قحطانی یمانی تا دنیا دنیاست با آنهمه رسوائیها که سیف برایشان به دروغ ساخته و سر هم کرده است، از خشم و نفرت بخود بپیچند و انگشت به دندان بگزند و نفرین و دشنام مردم نیز بدرقه راهشان باشد.

منـابـع

علامه سیدمرتضی عسکری- یکصد و پنجاه صحابی ساختگی– از صفحه 300 تا 305 و صفحه 307 تا 308

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد