قرآن و خطا و سهو پیامبران

فارسی 2706 نمایش |

«و لو لا فضل الله علیک و رحمته لهمت طائفة منهم أن یضلوک و ما یضلون إلا أنفسهم و ما یضرونک من شى ء و أنزل الله علیک الکتاب و الحکمة و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما؛ اگر کرم و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهی از آنان تصمیم می گرفتند که تو را گمراه کنند، آنان جز خویش کسی را گمراه نمی سازند (و در پرتو همین رحمت) هرگز ضرری به تو نمی رسانند، خدا آنچه را که تو نمی دانی به تو آموخت و کرم خدا در حق تو بزرگ است.» (نساء/ 113)
مفسران در شأن نزول آیه، جریانهای مختلفی یاد کرده اند که نقل آنها مایه ی گستردگی سخن است؛ در این جا ما یکی را به عنوان نمونه ذکر می کنیم: زره فردی از صحابه پیامبر به سرقت رفت. صاحب آن به یک نفر از طایفه ی «بنی ابیرق» ظنین شد، سارق وقتی متوجه خطر شد، زره را به خانه ی یک نفر یهودی انداخت واز قبیله ی خود خواست که نزد پیامبر گرامی (ص) بر پاکی او گواهی دهند و وجود زره را در خانه ی خودی گواه بر برائت او گیرند.
در این شرایط «سارق» تبرئه شد و یهودی متهم گردید، خدا پیامبر خود را از جریان آگاه ساخت و آیه ی یاد شده به ضمیمه ی آیه ای که یادآور می شویم، فرود آمد. این شأن نزول خواه صحیح باشد یا نباشد، بالاخره از مجموع شأن نزول هایی که در این مورد نقل شده است، استفاده می شود که پیامبر در آستانه ی داوری بر خلاف واقع (از روی خطا) قرار گرفته بود، و گروهی با صحنه سازی می خواستند پیامبر گرامی (ص) را فریب داده و ظاهر قضیه را به رخ پیامبر بکشند تا وی بر خلاف حق حکم نماید، ولی خداوند او را از خطا و اشتباه حفظ و صیانت نمود و پرده از چهره ی حقیقت برداشته شد و چیزی را که او نمی دانست به او آموخت و کرم خدا نسبت به پیامبر، بزرگ است.
اکنون باید ببینیم چگونه آیات مورد بحث بر مصونیت پیامبر گرامی (ص) از خطا گواهی می دهد. در آیه مورد بحث سه جمله باید مورد توجه قرار گیرد:
الف: «وأنزل الله علیک الکتاب والحکمة»
ب: «وعلمک ما لم تکن تعلم»
ج: «وکان فضل الله علیک عظیما»
جمله ی نخست ناظر به مبانی داوری اوست و آن کتاب و سنت (حکمت) می باشد. آگاهی از این دو منبع وسیع تشریع، مایه ی مصونیت در احکام الهی می گردد و در نتیجه پیامبر در تبیین احکام خدا هرگز دچار اشتباه و لغزش نمی گردد زیرا آنچه بشر تا روز رستاخیز به آن نیاز دارد در این دو منبع وارد شده است ولی روشن است که علم به قوانین کلی، مایه ی مصونیت از اشتباه در موضوعات، و جزئیات، و به اصطلاح در تطبیق آن کلیات بر موارد خود، نمی گردد بلکه برای مصونیت از اشتباه، به چیز دیگری نیاز دارد.
در همان مورد شأن نزولی که پیامبر در آستانه ی داوری بر خلاف واقع قرار گرفته بود، و خداوند او را از لغزش حفظ کرد، او از تمام احکام کلی الهی آگاه بود مع الوصف علم به کلیات، موجب مصونیت او نگردید بلکه این علم به ضمیمه ی امر دیگر، به او مصونیت داد و این امر دوم همان است که در جمله ی دوم وارد شده است آنجا که می فرماید: «علمک ما لم تکن تعلم؛ چیزی را که نمی دانستی به تو آموخت.» این کدام علم است که پیامبر نمی دانست و خدا به او آموخت؟ آیا علم به احکام کلی الهی است که در کتاب و سنت آمده است، یا مقصود علم به واقعیات و خصوصیات وقایع و جریانها است؟ شکی نیست که احتمال نخست کاملا بی اساس است زیرا علم به کلیات احکام کلی در جمله ی پیشین به روشنی بیان گردید، دیگر نیازی به تکراز تأکید نیست و هیچ کس احتمال نمی دهد که پیامبر الهی، از احکام شریعت خود بی اطلاع باشد، تا زمینه ی تأکید فراهم گردد.
مقصود از این جمله همان احتمال دوم است یعنی پرده از چهره ی واقعیات برداشت و او را در جریان توطئه بر لغزاندن پیامبر، و وارد آوردن تهمت بر یک بی گناه قرار داد و این همان است که در آیه ی دیگری که دراین رابطه نازل گردیده با جمله ی «بما أریک الله» بیان گردیده است چنانکه می فرماید: «إنا أنزلنا إلیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما أریک الله ولا تکن للخائنین خصیما» در این آیه برای داوری پیامبر گرامی (ص)، دو اصل بیان گردیده است:
1- «إنا أنزلنا إلیک الکتاب؛ کتاب را بر تو فرو فرستادیم.»
2- «بما أریک الله؛ به سبب آنچه که به تو ارائه نموده است.»
«باء» در کلمه ی «بما» به معنی «سببیت» است یعنی خداوند کتاب را برای تو فرستاده تا در سایه ی آن به ضمیمه ی آنچه که از حقایق برای تو ارائه کرده است، داوری نمایی و هرگز نلغزی. بنابراین، پیامبر گرامی (ص)، گذشته از علم به کتاب و سنت، با علم و آگاهی خاصی مجهز است که از آن در دو آیه ی قبل گاهی با جمله ی: «وعلمک ما لم تکن تعلم» تعبیر آورده است. و گاهی آن را جمله ی «بما أریک الله» بیان کرده است. برای این که تصور نشود که این نوع مصونیت، مخصوص به یک مورد یا در خصوص داوری است و باب اشتباه به روی پیامبر گرامی (ص)، درموارد دیگر باز است، خداوند در آیه ی مورد بحث جمله ی سوم را می آورد ومی فرماید: «وکان فضل الله علیک عظیما؛ کرم خدا بر تو بسیار بزرگ است.»
جایی که خداوند چیزی را بزرگ بشمارد، باید حساب آن را از چیزی که ما بزرگ می نماییم، جدا کرد، فضل و کرم بزرگ نشانه ی آن است که پیامبر گرامی (ص)، در مسیر زندگی در قضاوتها و داوریها، در معاشرتها و برخوردها از خطا و لغزش مصون می باشد. خلاصه: به خاطر مصلحتی که در امر رسالت نهفته است و برای این که پیامبر اسوه و الگو و سرمشق امت است، باید در مسیر زندگی به گونه ای باشد که امت درباره ی او احتمال اشتباه و خطا ندهد تا در مسئله اطاعت از رفتار و گفتار او، دچار سرگردانی و دودلی نشوند.

منـابـع

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 273

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد