تاثیر انذار و باور به قیامت
فارسی 2911 نمایش |اهتمام به مسأله معاد، بدان حد است که خداوند در آغاز رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) به آن حضرت فرمود: «یا أیها المدثر* قم فأنذر؛ برخیز و مردم را از قیامت بترسان.» (مدثر/ 1- 2) چون صرف علم به قیامت، راهگشا و عامل حرکت در راه مستقیم نیست، زیرا انسان طبعا میال به غرائز بوده و برای ارضای آنها هر کاری را انجام خواهد داد. اما اگر در کنار علم، ایمان و اعتقاد بود و باور داشت که در برابر همه ی عقاید و اعمال و اقوالش مسئول است، تأمل بیشتر خواهد کرد. از این رو خدای سبحان نبی اکرم را مأمور می کند تا تنها از مبدأ سخن نگوید، بلکه معاد را هم در کنار مبدأ مطرح کند، زیرا مبدأ منهای معاد را وثنیین هم می پذیرفتند.
خدای سبحان رسول اکرم (ص) را بشیر، نذیر، مبشر و منذر معرفی کرد اما "حصر" را تنها در مورد انذار به کار برد و فرمود: کار تو فقط انذار است: «إن أنت إلا نذیر؛ تو صرفا [یک] هشدار دهنده هستى.» (فاطر/ 23) «إنما أنت منذر ولکل قوم هاد؛ [اى پیامبر!] تو فقط هشدار دهنده اى و هر قومى را راهنمایى است.» (رعد/ 7) و نبی اکرم هم فرمود: «إن أنا إلا نذیر مبین؛ من فقط برای انذار و ترساندن مبعوث شدم.» (شعراء/ 115)
این حصر نسبی، برای آن است که مسئله هراسناک بودن از قیامت، بیش از هر چیز دیگر مؤثر بوده و تهدید به جا مهمتر از تحبیب می باشد. و تأثیر انذار بیش از تبشیر است. تبشیر، بیان تشویقی است و بسیاری از افراد از بیان تشویقی طرفی نمی بندند اما از بیان انذاری متأثر شده بر حذر می شوند. نمونه اینکه گرچه مزایا و فضایل فراوانی برای نماز شب ذکر شده است اما بسیاری از افراد از خواندن نماز شب محرومند، لیکن نماز صبح را حتما می خوانند تا گرفتار عذاب و جهنم نشوند. بنابراین اعتقاد و توجه به معاد از این جهت مهم است که ترس از عذاب، بسیاری از انسانها را به راه می آورد.
مهمترین عامل گناه، فراموشی قیامت است. اگر کسی همیشه به یاد خدا باشد، هرگز در امتثال فرمان خدا سستی به خود راه نمی دهد و نیز بر اثر غفلت خود را به گناه نمی آلاید، زیرا اعتقاد به کیفر، که در حقیقت ظهور باطن همین اعمال است، با غفلت و آلودگی به گناه سازگار نیست. توضیح آن که اگر زمام امور به دست عقل عملی باشد، حتما مطابق عقل نظری عمل خواهد کرد، اما اگر زمام عمل را، وهم، خیال، نفس اماره و مانند آن برعهده بگیرد، انسان از ولایت عقل نظری بیرون می آید. اما چنانکه از انضمام حدیث نورانی «اول ما خلق الله العقل»، به «اول ما خلق الله نوری»، و نیز دیگر براهین استفاده می شود، نبی اکرم (ص) خود، عقل کل است و همان عقل کل همه ی شئون علمی و عملی او را بر عهده می گیرد، از این رو احدی به بینش آن حضرت در مبدأ و معاد نمی رسد و چون ارزش واقعی انسانها به بینش آنهاست، احدی به ارزش نبی اکرم (ص) نیست. از همین روست که امام صادق (ع) در پاسخ به این سؤال که آیا نبی اکرم (ص) سید ولد آدم است؟ فرمود: «کان والله سید من خلق الله؛ نه تنها از همه ی انسانها بلکه از همه ی موجودات گرامیتر و بالاتر است.»
سر این برتری آن است که ارزش انسان به علم وارزش علم به معلوم است و هر انسانی هم به اندازه علمش ارزش دارد. به فرموده ی امام باقر (ع) چون خدای سبحان نظیر و بدیل ندارد: «لا یعدله شیء ولا یشرکه فی الأمر»، پس معرفة الله و توحید نیز بهترین معرفت و علم است. بنابراین هیچ انسانی بالاتر از انسان موحد نیست و چون جهان آفرینش برای انسان موحد خلق شده است، اگر خداشناسی کسی برترین معرفت بود، موجودی به عظمت او نخواهد بود، مانند اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که موجودی به عظمت آنها در جهان امکان وجود ندارد.
البته بخشی از راه آورد معرفتی رسول اکرم (ص) در حد علم الیقین است که برهان را به همراه دارد و نوع مردم در برابر آن برهان یکسانند، گرچه خود رسول گرامی آن را با علم حضوری یافت و بخشی دیگر، مشاهدات مخصوص آن حضرت است که دیگران به آن دسترسی ندارند، چنانکه در مباحث مربوط به اسراء و معراج به طور مشروح بیان شد که خدای سبحان پیامبرش را دارای چشم و گوشی معرفی می کند که مصون از زیغ و طغیان است: «ما زاغ البصر وما طغی؛ ديده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت.» (نجم/ 17) و دارای قلبی که مصون از کذب است: «ما کذب الفؤاد ما رأی؛ آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد.» (نجم/ 11) و کسی که دارای چشم و گوش و قلب مصون و معصوم است، دارای علومی خواهد بود که دیگران از آن بهره ای ندارند.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 228
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها