هماهنگی و آموزندگی اعتقاد به مبدأ و معاد
فارسی 2818 نمایش |انسان از مبدئی نشأت گرفته که سر انجام به همان مبدأ بر می گردد؛ عود به آن مبدأ، همان معاد است. توحید با معاد هماهنگ است و معاد رجوع به همان مبدأ است، زیرا همان موجودی که "هو الآخر" است، "هو الأول" هم می باشد و همان موجودی که "هو الأول" است، "هو الآخر" نیز می باشد. گرچه اعتقاد به مبدأ از اعتقاد به معاد جدا نیست و قوت و ضعف معرفت مبدأ در میزان اعتقاد به معاد مؤثر خواهد بود، لیکن تفکیک دو بحث برای آن است که گاهی انسان خدای سبحان را به عنوان "هو الأول" مشاهده می کند و گاهی به عنوان "هو الآخر" می یابد، از این رو اسمای الهی هر کدام تجلی خاصی خواهد داشت. بر این اساس اگر خدای سبحان با اسم "هو الأول"، "هو الظاهر" و "باسط" تجلی کند، بساط خلقت گسترده خواهد شد و اگر با اسم "هو الآخر"، "هو الباطن" و "قابض" تجلی کند (در نفخ صور) بساط خلقت برچیده خواهد شد.
سر چنان تأثیری از تجلی مزبور، آن است که خدای سبحان از قیامت به عنوان روز سنگین یاد کرده، می فرماید: همان طور که در قوس نزول، فیض سنگینی وجود دارد: «إنا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ همانا ما به زودى بر تو گفتارى گران القا خواهیم کرد.» (مزمل/ 5) در قوس صعود هم یک روز سنگین مطرح است: «إن هؤلاء یحبون العاجلة ویذرون وراءهم یوما ثقیلا؛ به تحقیق اینان دنیاى زود گذر را دوست مى دارند و روزى گرانبار را پشت سرشان رها مى کنند [و به فراموشى مى سپارند].» (انسان/ 27)
همان گونه که در مورد حقیقت قرآن فرمود: «لو أنزلنا هذا القران علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیة الله؛ اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى کردیم، بى شک آن را از بیم خدا خاکسار و متلاشى مى دیدى.» (حشر/ 21) و یا درباره ی امانت می فرماید: «إنا عرضنا الأمانة علی السموات والأرض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها؛ ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم، و آنها [تکوینا] از پذیرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسیدند.» (احزاب/ 72) درباره ی قیامت هم می فرماید: «ثقلت فی السموات و الأرض؛ آسمانها آن قدرت را ندارند که حقیقت قیامت را تحمل کنند.» (اعراف/ 187)
از این رو وقتی قیامت تجلی کند، بساط نظام ماسوی الله دگرگون و برچیده می شود: «والأرض جمیعا قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه؛ حال آن که در روز قیامت زمین یکجا در قبضه او و آسمان ها پیچیده شده به دست اوست.» (زمر/ 67) بنابراین همان طور که خدای سبحان وقتی به عنوان "هو الأول" تجلی کرد آسمانها و زمین چون نتوانستند تحمل کنند، ابای اشفاقی کردند، زمانی هم که به عنوان "هو الآخر" تجلی کند، چون برای آسمانها مقدور نیست آن را تحمل کنند، درهم پیچیده خواهند شد. تنها قلب مبارک انسان کامل است که تجلی الهی را تحمل می کند: «نزل به الروح الأمین* علی قلبک؛ نازل شد روح الامین بر قلبت.» (شعراء/ 193- 194)
غرض آنکه اسمای الهی هر کدام ظهور و بروز خاصی دارد، چنانکه بعضی باعث خوف، برخی باعث رجا و امید و برخی دیگر باعث حب و حریت و مانند آن است. رسول خدا (ص) چون مظهر اسم اعظم است، به همه ی اسمای حسنای خدای سبحان احاطه ی امکانی دارد و تا آنجا که ممکن است یک مخلوق به اسمای الهی راه یابد، وی راه یافته است. از این رو اسمای حاکمه در مبدأ پیدایش جهان و اسمای حاکمه بر معاد برای آن حضرت روشن است، منتها بحثها و بینشها و گرایشها مختلف است.
همانطور که تحقق هدف، باعث کمال، و نبودن هدف موجب نقص و عاطل و باطل بودن وجود است، اگر سیره کسی بر اساس اعتقاد به معاد نباشد سودمند و آموزنده نبوده، باطل خواهد بود. بنابراین سیره رسول خدا (ص) خصوصا و سیره ی ائمه (ع) عموما که هماهنگ با کل نظام آفرینش به سمت معاد در حرکت است: «إلی الله تصیر الأمور؛ بازگشت امور به سوی خداست.» (شوری/ 53) آموزنده خواهد بود. خلاصه آنکه چون هیچ چیز همانند اعتقاد به مبدأ و معاد آموزنده نیست و نیز هیچ انسانی همانند رسول اکرم (ص) اعتقاد راسخ به مبدأ و معاد ندارد، از این رو هیچ سیره ای همانند سیره ی آن حضرت آموزنده نخواهد بود.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 197
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها