مبنا و منشأ سیاست در تفکر اخوان الصفا
فارسی 3932 نمایش |برای درک مفهوم سیاست و فراتر از آن، کلیه مفاهیم اجتماعی و سیاسی از دیدگاه اخوان الصفا، اهتمام زیادی تا کنون از طرف پژوهشگران و اندیشمندان انجام نگرفته است. علت اساسی این عدم اهتمام را باید در دیدگاههایی جستجو کرد که در خصوص شکل گیری این جماعت پدید آمده است.
دو نظریه پیرامون منشاء ظهور اخوان الصفا
اساسا دو نظریه پیرامون منشاء ظهور اخوان الصفا وجود دارد، گروهی، آنان را دارای آرا و هدف سیاسی دانسته و گروهی، آنان را جماعت دینی قلمداد نموده که به دنبال تهذیب نفوس پیروان خویش و تعلیم و تربیت آنان بود. و یا حداقل، قبل از اینکه گروه سیاسی باشند، گروه دینی بودند که به دنبال اغراض دینی صرف بوده اند. دسته اول قائلند که اخوان الصفا فقط تدوینگر فلسفه نبوده; بلکه داری فکر سیاسی و نظریات انقلابی نیز بوده اند و برای تحقق اندیشه های سیاسی خود، اعتقاد داشتند که اول باید نظام عقلی موجود دچار تحول شود تا زمینه برای عمل سیاسی فراهم گردد. سابقه فکری این روش، در اندیشه های یونانی است که بین نظام اجتماعی و عقلی ارتباط قائل می شدند. صرف نظر از نگرشهای متفاوت پیرامون گروه اخوان و علت و هدف شکل گیری آنان، این مسأله را باید یادآور شد که مهمترین تحقیقات و پژوهشهایی که پیرامون آرا این گروه انجام گرفته است، از موضعی غیر تخصصی و خارج از قلمرو مباحث فلسفه و اندیشه سیاسی بوده است. عامل دیگر، ویژگی طرح مباحث سیاست در رسائل اخوان الصفا است که به گونه ای پراکنده در لا به لای رسائل و بیشتر به صورت رمز و کنایه بیان شده است که نوعی تشتت نظر را درباره آرای سیاسی آنان به وجود می آورد. لازمه وحدت نظر در آرای اخوان الصفا، مطالعه جزء به جزء رسائل آنان است که این نوشته نیز با این ویژگی انجام گرفته است.
تفاوت نگرش سیاسی فلاسفه مسلمین و متفکران متجدد
قبل از اینکه مفهوم سیاست از دیدگاه اخوان الصفا پرداخته شود، ذکر این نکته ضروری است که بین مفهوم سیاست در اندیشه های معاصر با اندیشه های فلاسفه به ویژه فلاسفه مسلمین در گذشته تفاوت وجود دارد.
الف) پیوند اخلاق و سیاست در نزد حکمای اسلامی
هدف فلاسفه مسلمان از مفهوم سیاست، اصلاح و از بین بردن خلل و فسادهاست و لذا این مفهوم، همواره پیوندی با اخلاق داشته و رساله ها و مکتوبات آنان با مکتوبات اخلاقی در ارتباط بوده است. به عنوان مثال، «کندی» که یکی از مشهورترین فلاسفه اسلامی است، رسائل سیاسی خود را با عناوینی نظیر «رساله فی السیاسه و الاخلاق و سبل الفضائل» آورده است و یا «فارابی»، در رسائل خویش از عناوینی مانند «السیاسه و السعاده و الاخلاق» استفاده می کرد و یا ابن سینا در کتاب شفا، فصلی را به «فصل فی الخلیفه و الامام و وجوب طاعتهما و الاشاره الی السیاسات و المعاملات و الاخلاق» اختصاص می دهد که گویای ارتباط بحث سیاست با اخلاق است.
اخوان الصفا نیز که مرکب از چندین فیلسوف معتبر هستند، عناوینی نظیر «رسائل فی السیاسه و تهذیب النفوس و اصلاح الاخلاق» دارند و بحث سیاست را در لا به لای مباحث مربوط به ماهیت و طبایع انسانها مطرح می کنند که در آن، از ویژگیهای اخلاقی، سعادت و تمایلات،... انسان بحث شده است و سیاست را در تقسیم بندی هایی عام، به دو دسته سیاست جسمانی و سیاست روحانی تقسیم می کنند که ناظر به ویژگی دوگانه ماهیت انسان است. انسان رابطه بین نفس و جسد را با عنوان سائس و مسوس [سیاست کننده و سیاست شونده] در نوشته های خویش آورده اند. نقش سیاست، استحکام و قوام بخشی به زندگی اجتماعی انسانهاست و لذا باید بر مبنای اخلاق تعریف گشته و پیوندی بین آن مفهوم و مفهوم انسان و ویژگیها و صفات او، وجود داشته باشد.
ب) اجتماع و مصالح آن مبنای سیاست در عصر جدید
سیاست در عصر جدید و در مفهوم عام آن، مجموعه ای از روابط اجتماعی است که هدف آن، برقراری نظم اجتماعی و امنیت داخلی و از نظر خارجی، حفظ مصالح عمومی و اقتدار و شأن اجتماع سیاسی است. هم و غم کلی سیاست، پیدا کردن راهها و اصولی است که در واقع، منافع اجتماعی سیاسی در دو بعد داخلی و خارجی لحاظ شده و متناسب با جوامع سیاسی، شیوه ها و طریق مختلف و نظامهای سیاسی گوناگون برای اداره اجتماعات به وجود آید. در واقع، مفهوم سیاست در اندیشه های جدید، تدبیر در جهت اداره امور است و در آن، مفهوم اصلاح اخلاقی که عموما در اندیشه های فلاسفه اسلامی در آن لحاظ شده، وجود ندارد.
مبانی هستی شناسی سیاست اخوان الصفا
با توجه به توضیح بالا، برای درک مفهوم سیاست در اندیشه اخوان الصفا، باید جایگاه مباحث مربوط به سیاست را در رابطه بین نفس و جسد جستجو کرد; زیرا بر اساس نظام اندیشه سلسله مراتبی در عالم موجودات که اخوان الصفا به آن اعتقاد دارند، مرتبه نفس بالاتر از مرتبه جسد است و اساسا امور مربوط به حکمت و علوم و صنایع و سیاسات و تدبیر، از امور مرتبط به نفس شمرده شده است و لذا پایگاه بحث از سیاست را در امور مربوط به نفسانیات باید جستجو کرد. استدلال نهفته در فلسفه اخوان برای این ادعا، این است که آنان جسد را مسوس (سیاست شونده) و نفس را سائس (سیاستگر) معرفی می کنند و بر همین اساس است که سیاسات و تدبیر از امور مربوطبه نفس شمرده می شود. بنابراین از نظر فکری، منشأ مباحث سیاست، ویژگی نفسی و روحانی آن است; زیرا منشأ سیاست، ریاست طلبی انسان است و ریاست طلبی به صورت غریزی در نفس حیوانی وجود دارد.
اعمال و افعال مربوط به نفس حیوانی عبارتند از: شهوت جماع، شهوت انتقام و شهوت ریاست. کار ویژه شهوت جماع، بقای نسل و تناسل بوده و شهوت انتقام، برای جلوگیری از آسیب ها و بیزاری و فرار از دشمن است و شیوه های جلوگیری از آسیبها نیز یا از طریق قهر و غلبه و یا به وسیله فرار و دوری جستن و یا مکر و حیله و ایجاد حصن و حصار است و فلسفه وجود شهوت ریاست نیز به دلیل نیاز به سیاست است; زیرا در آرای اخوان الصفا، ریاست طلبی مقدم بر سیاست و سیاست برای کنترل و انجام امور مربوط به غریزه ریاست طلبی است: «و اما شهوه الریاسه المرکوزه فی جبلتها فهی من اجل تاکید السیاسه اذا کانت السیاسه لاتتم ا لا بعدوجدان الریاسه؛ اما شهوت ریاست که ذاتی انسان است، برای برقراری سیاست است; زیرا ریاست برقرار نمی شود، مگر بعد از به وجود آمدن ریاست.»
موضوع علم سیاست؛ اصلاح و بقای موجودات
با توجه به خاستگاه سیاست در انسان که تأمین کننده نیازهای غریزی ریاست طلبی اوست، در فلسفه سیاسی اخوان الصفا موضوع علم سیاست، عموما اصلاح موجودات و تلاش برای بقای آنها در بهترین صورت و شکل ممکن و نیز کاملترین غایتهاست. «و اعلم یا اخی بان المراد من السیاسه هو اصلاح الموجودات و بقاوءها علی افضل الحالات واتم الغایات؛ بدان که غرض از سیاست اصلاح موجودات و بقای آنها بر بهترین حالات و کاملترین غایات است.» در مراتب نفس بین شقوق مختلف نیز سلسله مراتب وجود دارد; یعنی رتبه نفس نباتی، پایین تر از نفس حیوانی و رتبه نفس حیوانی، پایین تر از نفس ناطقه است. و همانگونه که بیان شد، سیاست از مراتب نفس حیوانی است وبنابراین، نفس ناطقه بر آن اشراف دارد. به این معنا که غرض سیاست که اصلاح و بقاء و کمال غایت است، در صورتی امکان پذیر می باشد که در خدمت نفس ناطقه باشد. بنابراین، سیاست از یک سو مرتبط به نفس حیوانی است; چون از صفات مربوط به آن است و از سوی دیگر، مرتبط به نفس ناطقه است; چون هدایت نفس حیوانی و تمایلات آن، به دست نفس ناطقه است. اما اینکه نفس ناطقه چرا و چگونه می تواند در سیاست که از امور مادون است دخالت کند، به این دلیل است که علوم و معارف و مهارتها و صنایع و اعمال و کردارها و تمایلات عزت و رفعت طلبی و پیشرفت که از غایات انسانی محسوب می شود، در نفس ناطقه و از طریق آن است. لازمه اصلاح و بقای و غایت مطلوب، افکاری عالی، اعمالی صالح و افعالی نیکو و پسندیده است که از طریق نفس ناطقه حاصل خواهد شد.
نسبت دادن علم سیاست به اصول روانی و غریزی انسان از جانب اخوان الصفا، از یک طرف بیانگر فضیلت علم سیاست نسبت به سایر علوم است; زیرا هم موضوع و هم هدف آن از مهمترین علوم است و از طرف دیگر; این توصیف از علم سیاست، با بخشی از مباحث جدید در این علم که موضوع آن را قدرت و سیطره و غلبه می داند، قابل تطبیق و هماهنگی است چرا که لازمه نیل به تمایلات مرتبط با شهوت ریاست، قهر غلبه و سیطره است و نیز راههای کنترل قهر و غلبه و سیطره که در واقع به فضایل انسانی مرتبط می شود، در آن وجود دارد. همچنین این تعریف، بخش مهمی از علم سیاست است که تدبیر امور و اصلاح معاش را نیز شامل می شود.
دایرۀ شمول اصلاح و سیاست
بنابراین، اصلاح در دو بخش است; یکی در بخش معاش که سیاست متکفل آن است و دیگری در بخش امور معنوی و روحانی نفس، تدابیر این جهانی سیاسات مربوط به امر معاش می باشد و اصلاح امر معاد، بیانگر سیاسات روحانی است و لذاست که اخوان الصفا دایره شمول سیاسات را در دو امر معاش و معاد ذکر می کنند. در تعبیرات اخوان الصفا، سیاست جسمانی و نفسانی، بیانگر این دو وجه از دایره شمول سیاست است و دلیل تقسیم بندی آن بر سیاست جسمانی و نفسانی نیز، برگشت ریاست به دو دسته جسمانی و روحانی است. ریاست جسمانی، سلطنت بر تمایلات جسمانی است و در این مورد، اخوان الصفا، ریاست ملوک و سلاطین جور تمثیل می آورند که از طریق قهر و غلبه و جور و ظلم بر مردم سلطنت می کنند و آنها را به بندگی کشیده و آنها را به زور در خدمت امور معاش خویش قرار می دهند. در واقع، سیاست جسمانی حاکمیت تمایلات و شهوتها بر نفس انسان است.
ریاست روحانی، لطنت بر روحانیات نفسانی است و در این مورد نیز اخوان تمثیل به ریاست صاحبان شرایع می آورند که از راه عدل و احسان بر ارواح انسانها حکومت می کنند و مردم را در جهت فوز و نجات و سعادت در آخرت رهنمون می شوند. با توضیحات فوق، روشن شد که تقسیم سیاست به طور عموم به دو دسته جسمانی و نفسانی، به علت یک مبنای فکری است، و این دو گونه سیاست در خدمت صفات روحانی و غیر روحانی انسان است. تقسیم بندی اخوان از سیاست، یک مبنای فلسفی مهم برای اقسام سیاست است که دایره شمول آن عام و فراگیر و در جهت تدبیر امور دنیوی و اخروی است.
وظایف سیاست جسمانی و روحانی
کار ویژه سیاست جسمانی، تأمین حوائج جسمانی است که به تعبیر اخوان الصفا تدبیر مربوط به غذای جسم را به عهده دارد. کار ویژه سیاست روحانی، سوق دادن نفس به سوی عمل خیر است و شامل برخورداری از اخلاق رضیه عادت جمیله و افعال صحیح و رد امانات و مانند آن است. به نظر می رسد که اختصاص دادن ریاست به غریزه و فطرت و ناشی شدن سیاست از غریزه ریاست، به دلیل تأثیر پذیری از افکار یونان به ویژه افلاطون در این مورد است; زیرا او نیز ریاست را از غرایض نفس بشری به شمار آورده است. با توجه به تقسیمات نفس به شهوانی و غصبی و ناطقه و اختصاص هر کدام به خصائل و صفات ویژه، ریاست، از نفس غضبی و حیوانی به حساب آمده و لذا مفهوم قهر و غلبه در آن وجود دارد و این ویژگی همانگونه که ذکر شد، اختصاص به سیاست جسمانی دارد; اما این، به معنای کاستن از شرافت و فضیلت سیاست نیست; زیرا سیاست به مفهوم تدبیر معاش با نفس ناطقه که کار ویژه آن، ادراکات و معلومات است همراه شده و انسان را به سوی کمال سوق می دهند; چرا که نفس انسانی برای قبول صور ملکی و انتقال به رتبه سماوی آمادگی دارد و این امر با اکمال دو سیاست جسمانی و روحانی کمال پذیر است. علت اکمال نیز قابلیت همراهی نفس غضبی با نفس ناطقه است و لذا این دو سیاست در انسان می توانند همراه هم بوده و در این صورت از نظر اخوان الصفا، سیاست تکمیل گشته و لذا اشرف علوم می شود. لازم به ذکر است که فارابی نیز ریاست را امری نفسی تلقی کرده و وجود مراتب ریاست را میان قوای مختلف قائل است و بر همین اساس، معتقد است که نفس ناطقه بر سایر قوا ریاست دارد.
منشاء و مبنای ریاست در سیاست
نکته مهمی که باید یادآور شد، این است که با توجه به اعتقاد اخوان الصفا به نظام سلسله مراتبی، استعداد فطری انسانها برای ریاست و در نتیجه پرداختن به امر سیاست، متفاوت و گوناگون از یکدیگر است; زیرا بر اساس بینش اخوان الصفا، قوای نفسی در افراد مختلف تأثیرات متفاوتی دارند و علت تفاوتها نیز گوناگونی مزاجهاست که در بحث از انسان به تفصیل بیان شده است. تأکید اخوان الصفا بر تفاوتهای استعدادی افراد بشر، به دلیل تفاوت مراتب موجودات است که از خالق یکتا و عقل کلی و نفس کلی و افلاک تا عالم تحت القمر، نوعی رابطه مراتبی بین رئیس و مرئوس و سائس (سیاست کننده) و مسوس (سیاست شونده) وجود دارد و تفاضل و مراتب بین افراد بشری نیز متأثر از آن روابط سلسله ای است که این سلسله مراتب را حکمت الهی و عنایت ربانی تلقی می کنند. اثر این ایده، پیدایش مفهوم ریاست و لزوم آن در روابط انسانهاست و مفهوم خلافت انسان در زمین از یک منظر یعنی وجود سلسله مراتب در میان افراد بشری و ریاست و سیاست در کره خاکی برای اصلاح امور اوست.
این خلافت، تشبه به حاکمیت خداست بر موجودات و اخوان اوامر ملوک و خلفاء و رؤسای ارضی را بر زیر دستان، تشبیه به اوامر خداوند بر بندگان خویش می کنند: «و اعلم یا اخی بان اوامر ا...تعالی لعباده مماثله للاوامر الملوک؛ بدان که اوامر خداوند به بندگانش مماثل اوامر ملوک به زیر دستان خویش است.» بر اساس اندیشه اخوان، خداوند متعال سائس کل موجودات است و خلفای او در زمین، به مانند او تدبیر و سیاست می کنند; اما چون استعدادها برای ریاست و سیاست متفاوت است، لذا گروهی از افراد بشری شایستگی این سیاست و ریاست را دارا هستند. به دلیل تقسیم سیاست به دو دسته جسمانی و روحانی، خلفای الهی، گروهی از شایستگان خواهند بود که سیاست کامل را دارا هستند; چون از طریق روحانیات بر جسمانیات نیز غلبه دارند و تدبیر آنان شامل دو سیاست جسمانی و روحانی است. گروهی شایستگی تدبیر امور جسمانی را دارند که ملوک و سلاطین که صرفا تدبیر معاش می کنند، از آن گروه هستند.
ریشه منازعات سیاسی
ریشه منازعات سیاسی در جوامع، ریاست گروهی است که صلاح دین و دنیا را تشخیص نمی دهند. به عبارت دیگر، مدعیان امر ریاست، گروهها و افراد متعددی هستند که استحقاق ریاست را دارا نیستند و لذا فساد و تزلزل در جوامع وجود دارد: «لانه اذا اکثر الطالبون للملک کثر التنازع فیه و اذا کثر التنازع، کثر الشغب و اضطربت الامور و انفسد النظام ینبعه البوار و البطلان؛ هرگاه طالبان ملک زیاد گردد، تنازع در آن زیاد می شود و وقتی تنازع فزونی یافت، فتنه انگیزی نیز افزایش می یابد و در نتیجه تزلزل و فساد در نظام به وجود می آید، نتیجه فساد نظام و از بین رفتن نظم، خسران و زیان است.» دستورالعملهای اخوان برای حفظ نظام و ثبات آن، رعایت حدود و آداب طبقات اجتماعی از طرف مردم است. اشتغال هر فرد به صنعت طبقاتی خود و حرفه آبا و اجدادی، از اموری است که از تنازع می کاهد.
سیاست و ریاست نیز از اختصاصات طبقات ویژه است، زیرا سیاست نیز صنعتی است که افرادی خاص استعداد آن صفت را دارند. این بینش با ساختارها و مبانی جدید حکومت و سیاست که آن را متعلق به همه مردم می داند، منافات دارد. و اساسا بر اساس بینش استعداد فطری برای سیاست و ریاست، این سؤال مطرح است که مفهوم اراده و اختیار و رقابت و تعقل که از لوازم پویایی اجتماعات می باشد، چگونه است و آیا این بینش خود از عوامل فساد اجتماعی و تنازع اجتماعات نیست؟ به نظر می رسد از منظر اخوان، در بینش فطری، هر فردی کار ویژه خاص خود را دارد و با انجام کار ویژه ها، انتظام امور حفظ خواهد شد.
راه حل منازعات سیاسی
تزلزل و تنازع و همچنین مشکل نظامهای سیاسی بشری که الگوی سیاسی آن را اخوان در مدینه شریره ترسیم می کنند، فقدان کار ویژه هاست و تا به تعبیر آنها، سیاستها جسمانی است، تزلزل اجتماعات و نظامها و تحولات دولتها پابرجا و ابدی است. بنابراین در الگوی آنان، راه نجات، ایجاد مدینه کریمه است که در آن، ریاست با انبیا و جانشینان آن است. خلفای ارضی در صورتی که پیرو آن سیاست باشند، تدبیرشان برای اداره امور نتیجه بخش است و نکته ای را که به عنوان حاصل این بخش از سخن می توان بیان کرد، این است که جوامع بشری در تزلزل و تنارع دائمی هستند; زیرا یک عامل اساسی برای تزلزل وجود دارد و آن، ریاست و سیاست غیر شایستگان است و البته شایستگان، کسانی هستند که استعداد ذاتی و فطری سیاست و ریاست را دارا باشند. همه مردم از استعداد ریاست کردن برخوردار هستند; اما تدبیر و اصلاح، چه در سطح جسمانیات و چه در سطح روحانیات، اختصاص به کسانی دارد که استعداد لازم را برای تدبیر و اصلاح داشته باشند.
انواع علم سیاسیت
با توجه به تقسیم بندی کلی سیاست به دو دسته جسمانی و روحانی، اخوان الصفا، سیاست را به پنج نوع جزیی تر تقسیم نموده اند: اول- سیاست نبوی (کشورداری پیامبران)
دوم- سیاست ملوکی (کشورداری شهریاران)
سوم- سیاست عامه (کشورداری توده)
چهارم- سیاست خاصه (خانواده داری)
پنجم سیاست ذاتی (خودشناسی).
منـابـع
ذبيحاللّه صفا- تاريخ علوم عقلي- انتشارات دانشگاه تهران- 1371
م.م.شريف- تاريخ فلسفه در اسلام- جلد اول- تهران- جهاددانشگاهي- 1374
سیدحسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- انتشارات خوارزمی- تهران- 1367
اخوان الصفا- خلاصه الوفاء فی الختصار رسائل اخوان الصفا- لایپزیک- مطبعۀ هاینریش- 1886
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها