درجات و مراتب عجب

فارسی 2701 نمایش |

درجات عجب
عجب دارای درجاتى است که برخی از آنها عبارتند از:
درجه اول: عجب به ایمان و معارف صحیح که در مقابل آن، عجب به کفر و شرک و عقاید باطل است.
درجه دوم: عجب به صفات و ملکات شایسته که در مقابل آن، عجب به اخلاق و صفات ناپسند است.
درجه سوم: عجب به اعمال صالح و کارهای خوب که در مقابل آن، عجب به اعمال زشت و ناهنجار است.
از امام کاظم (ع) روایت شده که فرمودند: «خودپسندی درجاتی دارد؛ یکی از آنها این است که کردار زشت بنده به نظرش زیبا جلوه کند و آن را نیکو بیند و خوشش آید و گمان می کند که کار خوبی می کند. یکی دیگر این است که بنده به پروردگارش ایمان آورد و برای این کار بر خدای عزوجل منت گذارد، حال آنکه خدا در این کار بر او منت دارد» (اصول کافی، ج2، باب العجب)

عجب گناهکاران و اهل فساد
گاهی کار اهل کفر و نفاق و صاحبان اخلاق زشت به جایى می رسد که به کفر خویش یا اخلاق ناپسند و اعمال زشت خود عجب می کنند و ایمان به خدا را از خرافات و تعبد به ادیان آسمانی را از کوچکى فکر تصور می کنند. صفات زشت ناهنجار در دل آنها ریشه کرده، چشم و گوششان از آن پر شده، در نظرشان زینت پیدا کرده و آنها را کمال می پندارند. چنانچه حضرت امام کاظم (ع) می فرمایند: «خودپسندی درجاتی دارد؛ یکی از آنها این است که کردار زشت بنده به نظرش زیبا جلوه کند و آن را نیکو بیند و خوشش آید و گمان می کند که کار خوبی می کند... » (الکافی، ج2، باب العجب) و این که امام (ع) فرمودند: «کردار زشت بنده به نظرش زیبا جلوه کند و آن را نیکو بیند و خوشش آید» اشاره است به آیه قرآن که خداوند می فرماید: «أفمن زین له سوء عمله فرآه حسنا؛ پس آیا کسى که عمل زشتش در نظرش زیبا جلوه داده شده و آن را کار نیکى مى بیند با کسى که خوب را خوب و بد را بد مى بیند یکسان است؟» (فاطر/ 8)
چنانچه در ادامه حدیث که می فرمایند: «گمان مى کند کار خوبی مى کند» اشاره است به قول خداى تعالى: «قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا. أولئک الذین کفروا بآیات ربهم و لقائه فحبطت أعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا؛ آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آنها که تلاش هایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده با این حال، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانى براى آنها برپا نخواهیم کرد» (کهف/ 103-105)
نفس و شیطان به واسطه کوچک شمردن بعضى از گناهان انسان را مبتلا به آن معصیت می کنند، و پس از ریشه کردن آن در دل و خوار شمردن آن، به معصیت دیگری که در نظرش از معصیت اول بالاتر است، مبتلا می شود و پس از تکرار، آن نیز در چشم انسان کوچک و خوار می شود و به معصیت بزرگتر گرفتار می شود. همین طور قدم قدم پیش مى رود و کم کم معصیت هاى بزرگ در نظر انسان کوچک مى شود تا آنکه به کلى معاصى از نظرش افتاده و شریعت و قانون الهى و پیغمبر و خدا در نظرش خوار شده و کارش منجر به کفر و بی دینی و عجب به آنها می شود. این دسته از مردم که جاهل و بیخبرند و خود را عالم و مطلع مى دانند گمراه ترین مردم اند. پزشکان روح از درمان آنها عاجزند و دعوت و نصیحت در آنها اثر نمى کند، بلکه گاهى نتیجه عکس مى دهد.

مراتب عجب
عجب در هر یک از درجات فوق مراتبى دارد، که بعضى از آن مراتب واضح و روشن است به گونه ای که انسان با اندکی توجه و التفات به آن پى مى برد، و بعضى دیگر بسیار دقیق است که تا انسان کاملا دقت نکند نمى تواند آن را درک کند و نیز بعضى از مراتبش شدیدتر و سخت تر و هلاک کننده تر از بعضى مراتب دیگر است.
مرتبه اول- حالتى است که به واسطه شدت عجب در انسان پیدا می شود که در قلبش به دلیل ایمان یا صفات دیگرش بر خداوند منت می گذارد هر چند آن را اظهار نکند. چنین شخصی گمان می کند که به واسطه ایمان او، یا به واسطه ترویج دین یا ارشاد و هدایت یا امر به معروف و نهى از منکر توسط او دین خدا رونق پیدا کرده، یا به واسطه آمدن او در جماعت مسلمین رونقى در دیانت حاصل شده که به سبب آن بر خداوند منت دارد. و همین گونه است منت گذارى بر مردم در امور دینی. مثل آنکه در کمک کردن به فقرا بر آنها منت گذارى کند. گاهى این منت گذارى حتى بر خود انسان نیز مخفى است و متوجه آن نیست. این مرتبه بدترین مرتبه از عجب می باشد و ضرر و خطر آن نیز از تمامی مراتب بیشتر است.
مرتبه دیگر- آن است که به واسطه شدت عجبى که در قلب اوست، بر خداوند غنج و ادلال (ناز) کند و این با منت گذارى فرق می کند، گر چه بعضى ها بین آنها فرقی نگذاشته اند. صاحب این مقام خود را محبوب خداوند مى پندارد و خود را از مقربین مى شمارد و اگر اسمى از اولیاء حق یا از محبوبین و محبین برده شود، در قلبش خود را از آنها مى داند. هر جند که ممکن است از روی ریا شکسته نفسى کرده و خلاف آن را اظهار کند. مدعیان سلوک و ریاضت از سایر مردم به این خطر نزدیکترند.
مرتبه دیگر- آن است که به واسطه ایمان یا ملکات یا اعمالش، خود را از خداى تعالى طلبکار بداند و مستحق ثواب شمارد و بر خدا لازم بداند که او را در این عالم دارای عزت، و در آخرت صاحب مقامات کند و در دلش بیاندیشد که اگر خداوند با عدل هم با من رفتار کند، من مستحق ثواب و اجرم بلکه حتی این اندیشه را در کلام هم اظهار کند و اگر براى او بلایى رخ دهد و براى او ناملایماتى پیش آید، در دلش به خدا اعتراض می کند و از کارهاى خداى عادل که مؤمن پاک را دچار بلا کرده و به منافق فاسق روزی می دهد تعجب می کند، و در باطن به خداوند تبارک و تعالى و به تقدیرات او غضبناک است و در ظاهر اظهار رضایت می کند. و وقتى می شنود خداوند در این دنیا مؤمنین را به بلا دچار مى کند، به دل خود تسلیت مى دهد؛ در حالی که نمى داند هر کسی که دچار بلا شد؛ مؤمن نیست.
مرتبه دیگر- عجب این است که خود را از مردم دیگر، بهتر بداند و به خود و ایمان و اعمال خود اعتماد کند و دیگران را ناچیز و ناقص شمارد و به همه مردم به نظر خوارى نگاه کند، و در دل یا زبانش آن ها را سرزنش کند. کار این شخص به جایى می رسد که هر چه عمل صالح از مردم ببیند، به گونه ای در آن خدشه می کند و اعمال خود را از آن خدشه و مناقشه پاک می داند. اعمال نیکوی مردم را چیزى به حساب نمی آورد و اگر همان عمل از خودش صادر شود، آن را بزرگ می داند. (البته در واقع شخصی که دارای این مرتبه است، به مرض کبر، که از آثار عجب است دچار شده و از حد عجب، تجاوز کرده است).

منـابـع

سید روح الله موسوی خمینی- چهل حدیث- حدیث سوم

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد