تاریخ و قلمرو فرقه اباضیه (کشورها)
فارسی 4390 نمایش |در قسمت اول بررسی تاریخ و قلمرو فرقه اباضیه به مطالبی چون ظهور اباضیه و بنیانگذاران، دروران تدوین و تألیف اباضیه، اصل عقاید فرقه اباضیه و قلمرو این فرقه در منطقه عمان اشاره شد. در این قسمت به پراکندگی اباضیه در مناطق زنگباز، لیبی، تونس و الجزایر اشاره می شود.
زنگباز
اغلب ساکنان زنگباز اباضی و دارای حکومت پادشاهی هستند. این حکومت فعالیت خوبی در زمینه نشر فرهنگ اسلامی دارد و بعضی از سلاطین آن اقدام به انتشار برخی کتب فقهی، تفسیری، حدیثی و تاریخی کرده اند. مردم زنگباز به سبب روابط اقتصادی خوبی که با شرق و مرکز و جنوب آفریقا داشتند، نقش بارزی در انتشار اسلام در این مناطق ایفا کردند. پادشاهی زنگباز و حکومت عمان نیروی بازدارنده ای را در حمایت از مرزهای ساحلی اقیانوس هند تشکیل می دادند. به دنبال وقوع انقلاب کمونیستی در تانگانیکا این کشور توانست حکومت زنگباز را از میان بردارد و آن را به خاک خود، تحت نام جدید تانزانیا، ضمیمه کند. مسلمانان و اعراب آواره شدند، منابع فرهنگ اسلامی از میان رفت و کتابها طعمه حریق و علما سر به نیست شدند.
لیبی
در ابتدا بیشتر اهالی لیبی پیرو مذهب اباضی بودند اما بعدا دامنه این مذهب محدود شد به طوری که جز در کوه نفوسه و زواره اثری از آن باقی نماند. اباضیه در فاصله سالهای 135 تا 155 در بخش غربی لیبی حکومت هایی کوتاه مدت و ناپیوسته تشکیل دادند که زمام آنها در اختیار سه تن از پیشوایان اباضیه بود. از درستی، پاکی و دادگری این سه نفر گزارش های ارزنده ای در دست است منتها کوتاه بودند زمان حکومت هریک از آنها مانع از آن می شود تا ارزیابی درستی درباره آنها داشته باشیم. اباضیان لیبی، به ویژه در فاصله قرنهای سوم تا دهم، فعالیت علمی بارزی داشتند. شعار بسیاری از دانشمندان و پیشوایان آنها بلند آوازه شدند و نوشته های ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتند. نیز مدارسی مشهور با تشکیلات شگفت انگیز تربیتی و خوابگاه هایی مخصوص اقامت دانشجویان دختر غیر بومی داشتند که زیر نظر مربیان زن که در کار خود توانا و چیره دست بودند، اداره می شد. از میان این دانشجویان بانوان دانشمند و جلیل القدری ظهور کردند که در زمینه مسائل مذهبی آرا و نظریات خاصی از خود به ثبت رسانیدند. بعضی از آنها با علمای بزرگ به مناظره می نشستند و در مواردی آشکارا به پیروزی نایل می آمدند. برخی از ایشان نسبت به پاره ای از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی مواضع قاطعی اتخاذ می کردند. اباضیه لیبی فعالیت اقتصادی چشمگیری داشتند و با برخی کشورهای افریقایی مانند چاد، سودان و غیره روابط بازرگانی برقرار کرده بودند که این خود موجب ورود اسلام به بعضی از این کشورها و یا توسعه انتشار آن و استوار ساختن مسلمانان در عقیده خود شد.
تونس
اغلب ساکنان جنوب تونس ابتدا اباضی مذهب بودند؛ سپس از شمار آنها کاسته شد به طوری که این مذهب فقط در جزیره جربه باقی مانده است. اباضیه در این منطقه فعالیت علمی درخشانی داشتند. آنان دست به تشکیل جمعیت های علمی به منظور تألیف و تدوین زدند. نخستین جمعیتی که متشکل از هفت دانشمند بود، در اوایل قرن پنجم شکل گرفت. این جمعیت دایرةالمعارفی فقهی به نام دیوان الاشیاخ در 25 جلد تألیف کرد. این دیوان که از مهمترین منابع فقهی اباضیه به شمار می آید همچنان در کتابخانه های شخصی نگهداری می شود و احتمالا مجلداتی از آن در دارالکتب مصر نیز یافت شود. بعد از این دیوان، دیوان الغرابه نوشته شد که در تألیف آن ده تن از علما مشارکت داشتند. از این دو تألیف گروهی که بگذریم، تآلیف فراوان دیگری وجود دارد که نتیجه تلاش های فردی است. مردم این منطقه بیشتر از دیگران به تاریخ اباضیه توجه و اهتمام ورزیده اند. اباضیه تونس با همه جا مخصوصا با کشور مالی روابط و فعالیتهای بازرگانی داشتند و این عامل موجب رواج اسلام و شناساندن آن به اهالی این سرزمین ها شد. در دوره اخیر مخصوصا در روزگار استعمار فرانسه، مردم جربه تجارت تونس را قبضه کردند و سد استواری در برابر نفوذ یهودیان به اقتصاد تونس تشکیل دادند. این امر موجب شد که یهودیان و یاران استعمار گرشان، اباضیه را تحت فشار قرار دهند. اما این فشارها و سختگیری ها نه تنها باعث شکست آنان نشد بلکه بر مقاومت و مبارزه آنها افزود. تجربه، نوآوری در روش های تجاری، پایداری و فداکاری اباضیه عواملی بودند که موفقیت آنان را تضمین کردند و اقتصاد تونس را در دست تونسیها نگه داشتند تا آن که سرانجام کابوس استعمار برطرف و ابرهای صهیونیستی پراکنده شد و تونس ماند و فرزندان ازاده و عزیز تونسی.
الجزایر
اغلب مردم الجزایر مذهب اباضی داشتند و در فاصله سالهای 160ـ 296 هجری حکومتی معروف به حکومت رستمیان تأسیس کردند که شش تن از پیشوایان آنها یکی پس از دیگری زمان آن را به دست گرفت. این دولت، علاوه بر بیشترین قسمت خاک الجزایر، جنوب تونس و بخش غربی لیبی را نیز تحت سیطره و نفوذ خود قرار داد. شاید کوتاه ترین عبارت برای نشان دادن چهره این حکومت، عبارت استاد یحیی بن عزیز در کتاب مختصر او با عنوان تاریخ الجزایر باشد. وی در صفحه 92 این کتاب می نویسد: «سیستم حکومت در این امارت شورایی بود. رهبران آن دستورات قرآن و سنت پیامبر را اجرا می کردند و در جهت اصلاح اوضاع می کوشیدند. در نتیجه تلاش های آنان فرهنگ عربی به شکل قابل ملاحظه ای رواج یافت و فعالیت های بازرگانی، کشاورزی و عمرانی توسعه یافت. و شهر تاهرت (تهارت) که اباضیه آن را بازسازی کردند و توسعه دادند، تا آن جا پیشرفت کرد که کاروان های تجارتی از هر سو در آن به هم می رسیدند و جویندگان علم و دانش از اطراف و اکناف به سمت آن سرازیر می شدند». در دوران فرمانروایی رستمیان اقدامات مثبت فراوانی صورت گرفت:
راهها امن، آموزش، همگانی و مساجد و مراکز علمی آباد گردید. بازارها توسعه یافت. تجارت رونق بسیار گرفت و قراردادهای اقتصادی و سیاسی با کشورهای جنوب بسته شد، در نتیجه، رفاه و آسایش به زندگی مردم راه یافت و ناز و نعمت، زندگی آنان را فرا گرفت. با این حال رستمیان از مبارزه با پیامدهای سوء اخلاقی و رفتاری رفاهگرایی غافل نماندند و قاطعانه با آن به مقابله برخاستند. رهبران این حکومت بیشتر مشغول تدریس و بعضی سرگرم تألیف بودند. بعد از سقوط حکومت رستمیان، اباضیه به واحه ها (آبادیهای میان کویر) پناه بردند. اما سپس در نتیجه شرایط سخت و دردناک انسانی و طبیعی به «ور حلال» و «وادی میزاب» کوچیدند. آنان وضعیتی مستقل گونه را دنبال کردند؛ بدین معنا که با کارگزاران حکومت عثمانی قرارداد بستند که مأموران آنها وارد سرزمین اباضیه نشوند و در مقابل قول دادند مالیات معینی را شخصا به دولت عثمانی تحویل دهند و مالیات بگیران به آنها مراجعه نکنند. با آمدن فراسنه و چیره شدن آن بر مغرب اسلامی، اباضیه توانستند همین شیوه را با آن کشور نیز ادامه دهند و با فرانسه قرارداد تحت الحمایگی و نه اشغال بستند. آنها قول دادند که همان مقدار مالیاتی را که به ترک ها می دادند به فرانسه نیز پرداخت کنند و آن را خود شخصا به نزدیکترین مرکز حکومتی فرانسه تحویل دهند مشروط به این که فرانسوی ها وارد سرزمین اباضیه نشوند و در هیچ یک از امور و شؤون آنها دخالت نکنند. گرچه فرانسوی ها برخی از بندهای پیمان تحت الحمایگی را نادیده گرفتند، اما این پیمان تا آغاز انقلاب مردمی الجزایر، همچنان معتبر و معمول بود. انقلاب الجزایر همه مردم را زیر پرچم جهاد و مبارزه گرد آورد و همگی برای بیرون راندن استعمار از سرزمین خود به پاخاستند. مبارزه به پیروزی رسید و سراسر کشور تحت یک نظام حکومتی درآمد؛ نظامی که مردم الجزایر یکپارچه آن را انتخاب کردند تا آینده تابناک خود را بر شالوده های استواری از گذشته پر افتخارش بنا کند. در مناطق اباضی نشین الجزایر حرکت مستمر علمی جریان داشت و در برخی واحه های آن نوعی سیستم آموزش و پرورش منسجم و هماهنگ معروف به «نظام عزابت»، به وجود آمد. این سیستم بتدریج تکامل یافت و به یک نظام گسترده تربیتی، اداری و اجتماعی تبدیل شد. بخش هایی از این نظام هنوز هم به اجرا در می آید اما جنبه های سیاسی و قضایی را، پس از استقلال، دولت به عهده گرفته است. نظام عزابت باتوجه به زمان پیدایش آن یعنی قرن پنجم، یک نظام تربیتی بسیار مترقی و پیشرفته به شمار می آید. پوشیدن اونیفورم، رعایت تفاوتهای فردی دانشجویان، توجه به افراد کم هوش، تهیه خوابگاه برای دانشجویان غیر بومی زیر نظر مربیان ورزیده و اعزام دانشجو برای تمرین عملی و ارشاد و هدایت، همگی از ویژگی های برجسته این سیستم بود. امیدوارم خوانندگان چنین برداشت نکنند که این نظام به پای نظامهای آموزشی و پرورشی عصر ما می رسیده است لیکن همین خود کافی است که این نظام به بسیاری از مسائل و مشکلات تربیتی در آن عصر توجه کرد و راه حلهایی ارائه داد که با راه حلهای روان شناسان و متخصصان مسائل تربیتی روزگار ما تفاوت چندانی ندارند. از وجود پیروان مذهب اباضی در برخی کشورهای آفریقایی و اروپای شرقی اخبار و گزارش هایی می رسد اما همه این گزارش ها مستند نیست و فقط به پاره ای از آنها می توان اعتماد کرد.
منـابـع
www. adyav. org
موسسه فرهنگی تبیان
ابوالحسن اشعرى- مقالات الاسلامیین- تصحیح هلموت ریتر- ویسبادن- هلند- 1400ق
محمد ناشى اکبر- مسائل الامامة- تحقیق فان اس- المعهد الآلمانى للدراسات الشرقیة- بیروت- چاپ دوم- 2003م
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها