جاودانه های دوزخ (دشمنان اهل بیت)
فارسی 4250 نمایش |روایات وارده در جاودانه بودن دشمنان اهل بیت (ع) در آتش دوزخ
در «تفسیر فرات بن ابراهیم» آمده: جعفر بن احمد برای من از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که گفته اند پدرم فرمودند: «کل ناصب و ان تعبد، منسوب الی هذه الایه: "وجوه یومئذ خاشعه"؛ هر شخص سب کننده و دشنام دهنده به امام، و علم مخالفت برافرازنده در برابر آنها، و دشمنی کننده به آنها؛ اگر چه از اهل عبادت باشد، منسوب است به آیه (غاشیه/ 2) صورت هائی در روز قیامت ذلیل و خوار و ترسناک و در هراسند، کارشان دشوار و سخت است، و در آتش برافروخته شده داخل می شوند.»
در «کافی» از علی بن ابراهیم روایت است که گفت: من از حضرت امام جعفر صادق (ع) شنیدم که می فرمود: «قال ابی: کل ناصب و ان تعبد واجتهد، منسوب الی هذه الایه: "عامله ناصبه* تصلی نارا حامیه" کل ناصب مجتهد، فعمله هبآء؛ پدرم می گفت: هر شخص سب کننده و دشمنی کننده با امام، اگر چه اهل تعبد و عبادت باشد و کوشش بسیار کند، به این آیه (غاشیه/ 3- 4) بازگشت می کند: "چهره هائی در آن روز درهم شکسته و ترسناک است" و بسیار کار و زحمت دارد، و رنج و مشقت می برد، و در آتش گداخته داخل می گردد. هر شخص ناصب و دشمن آل محمد، هر عملی که انجام دهد، چون گرد و غبار پراکنده از بین می رود.»
در «عیون اخبارالرضا» با اسناد خود از مفضل بن عمر از حضرت صادق (ع) از پدرانش (ع) آورده است که رسول الله (ص) فرموده اند: چون مرا به معراج به آسمان بردند، خداوند تبارک و تعالی به من وحی می کرد (و مفصلا درباره محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین مطالب مهمی را بیان می کند) تا آنکه فرمود: «یا محمد! لو ان عبدا عبدنی حتی ینقطع و یصیر کالشن البالی ثم اتانی جاحدا لولایتهم، ما اسکنته جنتی و لا اطلبه تحت عرشی؛ ای محمد! چنانچه بنده ای مرا به قدری عبادت کند که بدنش فرسوده و شکسته گردد و مانند مشک پوسیده و کهنه شود، و سپس در محضر من حضور یابد در حالی که ولایت پنج تن آل عبا را انکار کند؛ من او را در بهشت خود مسکن نمی دهم و در تحت عرش خودم او را نمی پذیرم.»
عدم دخول شیعیان امام علی (ع) در دوزخ
در «کافی» از میسر روایت کرده است که او گفت: من بر حضرت صادق (ع) وارد شدم، حضرت فرمود: حال دوستان و اصحاب تو از شیعیان چطور است؟! من عرض کردم حال ما در نزد ایشان (دستگاه حکومتی و مخالفان ما) سوگند به خدا که از حال یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر و سخت تر است. در این حال حضرت که تکیه داده بودند، جلو آمده و مستویا نشستند و گفتند: چه گفتی؟! عرض کردم: قسم به خدا که احوال ما در نزد ایشان از احوال یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر است! حضرت فرمود: قسم به خداوند که از شما دو نفر داخل آتش نمی شود! بلکه سوگند به خدا که یک نفر هم داخل نمی شود! سوگند به خدا که درباره شما وارد شده است این آیات خداوند تعالی: «و قالوا ما لنا لا نری رجالا کنا نعدهم من الاشرار* اتخذناهم سخریا ام زاغت عنهم الابصار* ان ذالک لحق تخاصم اهل النار؛ و دوزخیان در میان آتش با یکدیگر گویند که: چه شده است که ما مردمانی را که (به جرم ایمان به خدا و پیروی از رسول او) از اشرار و بدان می شمردیم اینک در جهنم نمی بینیم؟! آنان کسانی بودند که ما آنها را مسخره می کردیم و استهزاء می نمودیم؛ آیا آنها از اهل جهنم نیستند؟ و یا هستند لیکن چشمان ما بر آنها نمی افتد؟! و این قضیه گفتگوی جهنمیان با یکدیگر، یک مطلب حق است که آنان با هم منازعه و مجادله می کنند.» (ص/ 62- 64)
سپس حضرت صادق (ع) گفتند: «طلبوکم و الله فی النار، والله فما وجدوا منکم احدا؛ سوگند به خداوند که شما را در میان آتش می جویند، و سوگند به خداوند که یک نفر از شما را در آنجا نمی یابند.» و در «کافی» از ابوحمزه، از حضرت باقر و یا حضرت صادق (ع) در گفتار خداوند تعالی: «بلی من کسب سیـه و احاطت به خطیئـته؛ آرى كسى كه بدى به دست آورد و گناهش او را در ميان گيرد.» (بقره/ 81) آورده است که فرموده اند: مراد از اکتساب زشتیها و احاطه قبائح و وقائح و خطایا، انکار امامت امیرالمؤمنین است که: «فاولائک اصحاب النار هم فیها خالدون؛ پس چنين كسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.» (بقره/ 81) و در «تفسیر فرات بن ابراهیم» از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که گفته اند: امیرالمؤمنین (ع) فرموده اند: چون روز قیامت شود، منادی ای از آسمان ندا می کند: علی بن ابی طالب کجاست؟! من می ایستم و پس از آن گفته می شود: تو علی هستی؟! من می گویم: من پسر عموی پیامبر مصطفی و وصی او و وارث او هستم! به من گفته می شود: آری راست گفتی! اینک در بهشت داخل شو، خداوند تو و شیعه ات همه را مورد غفران خود قرار داد، و تو را از دهشت و وحشت فزع اکبر ایمن کرد، و شیعیان تو را نیز با تو از دهشت و وحشت فزع اکبر در ایمنی قرار داد. اینک همه داخل بهشت گردید؛ همه در امن و امان خداوندی هستید! و هیچ گونه خوف و ترسی، و هیچ گونه غصه و اندوهی برای شما نخواهد بود!»
روایات وارده در عذاب دشمنان اهل بیت (ع) و قاتلان امام حسین
در «تفسیر فرات بن ابراهیم» از ابن عباس، از امیرالمؤمنین (ع) روایت می کند که: روزی رسول خدا (ص) بر حضرت فاطمه (س) وارد شدند و ایشان را محزون و مهموم یافتند و در اینجا رسول الله حدیثی را درباره احوال قیامت مفصلا ذکر می کنند، تا می رسند به اینجا که: ای فاطمه! تو می گوئی: «یا رب! ارنی الحسن و الحسین. فیاتیانک و اوداج الحسین تشخب دما و هو یقول: یا رب! خذ لی الیوم حقی ممن ظلمنی؛ ای پروردگار من! حسن و حسین را به من بنمایان. و در این صورت آن دو به سوی تو می آیند در حالیکه از رگهای گردن حسین خون تازه جاری است، و او می گوید: ای پروردگار من! حق مرا از آنانکه به من ستم کرده اند، در امروز برای من بگیر.» و در این حال خداوند جلیل به غضب در می آید، و از غضب او جهنم به غضب در می آید، و فرشتگان جمیعا به غضب در می آیند، و سپس جهنم ناگهان شعله ای می کشد و زفیری و صدائی می زند. در این حال فوجی از ملائکه غضب از جهنم بیرون می آیند و یکایک از قاتلان حسین، پسرانشان و پسران پسرانشان را از میان گروه ها و جمعیتها جدا می کنند، و آنها می گویند: بار پروردگارا! ما در روز عاشورا حاضر نبوده ایم و در قتل حسین شرکت نکرده ایم! خداوند به زبانیه جهنم می گوید: آنان را از نشانه ها و علائم چهره هایشان بگیرید: به چشمان ازرقی رنگ و چهره های سیاه! و بگیرید آنها را از زلفهای پیشانی آنها و بیندازید در درک اسفل از آتش دوزخ! زیرا که آنها بر دوستان و موالیان حسین شدیدتر و سخت تر بودند از آنانکه با خود حسین محاربه کردند و او را کشتند. و در این حال صدای شهقه آنها در جهنم شنیده می شود.
در «خصال»، صدوق از حضرت صادق (ع) از پدرانش از علی (ع) روایت می کند که فرموده است: «در جهنم آسیائی است که پنج گروه را آسیا می کند و خرد می نماید؛ آیا شما از من سؤال نمی کنید که ماده ای که آن را آسیا می کند و خرد می نماید چیست ؟! به آن حضرت گفتند: ماده آسیا شونده آن آسیا چیست، ای امیر مؤمنان ؟! حضرت فرمود: علماء و دانشمندان دین که فسق و فجور نمایند و از راه عدالت منحرف شوند، و قاریان قرآنی که به معاصی و گناهان مشغول باشند، و حاکمان جابر و جائری که ستم کنند، و وزیران و معاونانی که خیانت ورزند، و قیمان و والیان اموری که دروغگو باشند. و در آتش شهری است که آن را حصینه گویند؛ آیا از من نمی پرسید در آن چیست ؟! به آن حضرت گفتند: در آن چیست ای امیر مؤمنان؟! حضرت فرمود: در آن دست های کسانی است که بیعت را شکستند.» و در «عیون» با اسناد متصل خود از حضرت رضا (ع) روایت می کند که: «قال رسول الله (ص): الویل لظالمی اهل بیتی؛ کانی بهم غدا مع المنافقین فی الدرک الاسفل من النار؛ وای بر ستمگران به اهل بیت من؛ گویا می بینم آنان را که فردای قیامت، با منافقان در درک و طبقه پائین ترین آتش می باشند.»
نیز در «عیون» با همین سند، روایت کرده است که رسول الله گفته اند: کشنده حسین در تابوت و صندوقی از آتش است، و عذاب او به تنهائی به قدر نصف عذاب اهل دنیاست. دست ها و پاهای او را به زنجیرهائی از آتش بسته اند؛ پس آن صندوق را در آتش واژگون می کنند تا در قعر جهنم می افتد. و او بوی عفنی دارد که تمام جهنمیان از بدی بوی او به پروردگارشان پناه می برند. و او در آنجا مخلد و جاودان، عذاب الیم را می چشد با جمیع کسانی که در کشتن حسین با او همدست و همداستان بوده، و او را بر کشتن حسین ولایت داده اند. هرچه پوست بدن آنها بسوزد و پخته شود خداوند پوست دیگری می آفریند تا عذاب درد آور را بچشند، و یک ساعت هم آن عذاب سبک نخواهد شد، و از حمیم دوزخ می نوشند؛ پس وای بر آنان از عذاب خدا در آتش.
در تفسیر منسوب به حضرت عسکری (ع) است که: کسانی که راضی به کشتن حسین (ع) بوده و هستند همگی شریک در قتل او هستند. کشندگان حسین و کمک کاران و امر کنندگان و پیروان آنها، از دین خدا بری هستند. و خداوند فرشتگان مقرب خود را امر می کند که اشک هائی را که در قتل حسین از چشم ها ریخته است بردارند و به پاسداران و خزان بهشت بدهند، تا آن را با آب حیوان یعنی آب زندگی مخلوط و ممزوج کنند تا شیرینی آن آب زیاده شود. و آن فرشتگان آن اشک ها را در هاویه دوزخ بریزند و با حمیم آن و صدید آن و غساق آن و غسلین آن ممزوج کنند تا شدت حرارت آنها و بزرگی عذاب آنها هزار مرتبه مضاعف شود، و بر آنان که از اعداء آل محمد به هاویه انتقال می یابند، عذاب شدید و سخت گردد.
روایات وارده در مخلد نبودن اهل توحید در آتش دوزخ
اهل توحید همگی به بهشت می روند. مرحوم صدوق در «امالی» از عبدالله بن عباس آورده است که رسول خدا (ص) گفته اند: سوگند به آن که مرا به حق، بشارت دهنده برانگیخته است، خداوند هیچ شخص موحدی را به طور جاودان در آتش عذاب نمی کند، و اهل توحید مورد شفاعت قرار می گیرند و شفاعت درباره آنها پذیرفته است. و پس از آن گفتند: چون روز قیامت شود، خداوند امر می کند به مردمانی که اعمالشان در دنیا زشت بوده است به جهنم بروند. آنها می گویند: بار پروردگار ما! چگونه ما را در آتش داخل می کنی درحالی که ما در دنیا تو را به یگانگی و وحدت می پرستیده ایم؟! و چگونه زبان های ما را به آتش می سوزانی در حالی که در دنیا به توحید تو سخن گفته است؟! و چگونه دل های ما را محترق می کنی در حالی که بر کلمه لا اله الا الله گره خورده است؟! و چگونه چهره های ما را آتش می زنی در حالی که برای عظمت تو آنها را به روی خاک مالیده ایم؟! و چگونه دست های ما را می سوزانی درحالی که آنها را به دعا به سوی تو بلند کرده ایم؟!
خداوند جل جلاله می گوید: ای بندگان من! شما در دار دنیا اعمال زشتی انجام داده اید که پاداش آنها جهنم است! آنها می گویند: ای پروردگار ما! آیا عفو تو بزرگتر است یا گناهان ما؟! خداوند می فرماید: بلکه عفو من بزرگتر است! آنها می گویند: آیا رحمت تو واسع تر و گشاده تر است یا گناهان ما؟! خداوند عز و جل می فرماید: بلکه رحمت من واسع تر است! آنها می گویند: آیا اقرار و اعتراف ما به وحدت و یگانگی تو بزرگتر است یا خطاهای ما؟! خداوند عز و جل می فرماید: بلکه اقرار و اعتراف شما به توحید من بزرگتر است! آنها می گویند: بار پروردگارا! بنابراین باید رحمت گشاده تو و عفو واسع تو که همه چیز را فرا گرفته است و بر هر چیز گسترده گردیده است، ما را نیز شامل شود!
خداوند جل جلاله می فرماید: ای فرشتگان من! سوگند به عزت و جلال خودم که من هیچگاه آفریده ای را نیافریده ام که در نزد من محبوب تر باشد از آن آفریده ای که به توحید و یگانگی من اقرار و اعتراف کند، و بر اینکه معبودی غیر از من نیست مقر باشد! و من بر عهده و ذمه خود نهاده ام که اهل توحید خودم را در آتش نبرم! بندگان مرا در بهشت داخل کنید.
در «خصال» صدوق از ابوهرون مکفوف (نابینا) روایت است که او گفت: حضرت صادق (ع) به من گفتند: ای اباهرون! خداوند تبارک و تعالی بر نفس خود سوگند یاد کرده است که شخص خائن را همجوار خود قرار ندهد! من عرض کردم: خائن چه کسی است؟! حضرت فرمود: کسی که به اندازه یک درهم نگاه دارد و در وقت حاجت مؤمن به او ندهد، یا چیزی از اشیاء دنیویه و از امور دنیا را بر او ببندد! من عرض کردم: «اعوذ بالله من غضب الله؛ من پناه می برم به خداوند از غضب او!» حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالی بر جان خود قسم خورده است که سه طائفه را در بهشت خود داخل نکند: اول آن که رد بر خداوند عز و جل بنماید. دوم آن که رد بر امام راه هدایت کند. سوم آن که حق مؤمنی را حبس کند و به او نپردازد! من عرض کردم: آیا مراد شما این است که از زیادی مایملک خود به او بدهد؟! حضرت فرمود: باید از جان خود و از نفس خود به او بدهد! و اگر با جان و روح خود درباره آن مؤمن بخل ورزد، از او نیست بلکه شریک شیطان است.
گفتار امام صادق (ع) در عدم دخول سه طایفه به بهشت
در «خصال» صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که فرمودند: «ثلاثه لا یدخلون الجنه: السفاک للدم، و شارب الخمر، و مشاء بنمیمه؛ سه طائفه هستند که داخل بهشت نمی شوند؛ آدم خونخوار خونریز، و آشامنده مسکرات و شراب خمر، و کسی که با نمامی و سخن چینی بین دو نفر و دو طائفه را به هم زند.» و در «کافی» با اسناد خود از ابن ابی یعفور روایت می کند که او می گوید: شنیدم که حضرت صادق (ع) می فرمود: «ثلاثه لا ینظر الله الیهم یوم القیمه و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم: من ادعی امامه من الله لیست له، و من جحد اماما من الله، و من زعم ان لهما فی الاءسلام نصیبا؛ سه کس هستند که خداوند به آنها در روز قیامت نظر نمی کند و آنان را رشد و نمو نمی دهد و از برای ایشان عذاب سختی است: کسی که ادعای امامت و ریاست خدائی کند که این مقام برای او نباشد، و کسی که امام از جانب خدا را انکار کند، و کسی که چنین بپندارد که از برای آن دو نفر در اسلام بهره ای هست.»
نیز در «کافی» از احمد بن ادریس از محمد بن عبدالجبار از صفوان از فضیل از حارث بن مغیره روایت می کند که او می گوید: من به حضرت صادق (ع) عرض کردم: رسول خدا (ص) گفته اند: «من مات لا یعرف امامه، مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام خود را نشناخته باشد، مانند مردن مردمان جاهلیت مرده است.» حضرت فرمودند: آری! من عرض کردم: «جاهلیه جهلاء، او جاهلیه لا یعرف امامه؛ آیا مراد از جاهلیت، جاهلیت صرف و بحت است، یا جاهلیتی است که فقط امامش را نمی شناسد؟!» حضرت فرمودند: «جاهلیه کفر و نفاق و ضلال؛ مراد جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است.» در «تفسیر عیاشی» از منصور بن حازم روایت کرده است که از امام صادق (ع) درباره این جمله قرآن: «و ما هم بخارجین من النار؛ هیچ گاه از آتش خارج نمی شوند.» (بقره/ 167) سؤال کردم. فرمود: «اعدآء علی (ع)، هم المخلدون فی النار ابد الا بدین و دهر الداهرین؛ دشمنان علی (ع) هستند که در آتش دوزخ تا ابد و تا پایان دهر اقامت و خلود دارند.»
منـابـع
سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 10 صفحه 340- 341 و 374-376 و 620- 622 و 422- 429
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها