بخشودگی گناهان (روایاتى در بیان گناهان کبیره)

فارسی 3561 نمایش |

روایاتى در بیان گناهان کبیره
دوری از ابتلا به گناهان کبیره یکی از اسباب تدارک و آمرزش گناه و صفاى روان می شود. آنچنان که می فرماید: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیاتکم و ندخلکم مدخلا کریما؛ اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى شده اید دورى کنید، بدى هاى [کوچک] شما را مى پوشانیم و شما را به جایگاهى ارجمند وارد مى کنیم.» (نساء/ 31) در کافى از امام صادق (ع) روایت آورده که فرمود: «گناهان کبیره آن گناهانى است که خداى تعالى آتش دوزخ را بر مرتکب آن حتمى دانسته است.» و در کتاب فقیه و تفسیر عیاشى از امام باقر (ع) روایت کرده که درباره گناهان کبیره فرمود: «هر عملى که خدا مرتکب آن را تهدید به آتش کرده، کبیره است.» و در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «هر کس اجتناب کند از هر عملى که خدا در برابر آن تهدید به آتش کرده، در صورتى که ایمان داشته باشد، (و به خاطر اطاعت از خدا آن عمل را انجام ندهد)، خداى سبحان سیئات او را تکفیر مى کند، و در منزلگاهى آبرومند و ارجمند داخل مى سازد، و کبایر هفتگانه اى که باعث آتش مى شوند عبارتند از کشتن انسانى بدون مجوز، و عقوق والدین (یعنى رنجانیدن آنان) و خوردن ربا، و برگشتن به کفر بعد از دورى کردن از آن، و تهمت زدن زنا به زن پاکدامن، و خوردن مال یتیم، و فرار از جنگ.»
روایات از طرق شیعه و سنى در شمار عدد کبایر بسیار است، و در این بحث عده اى از آنها از نظر خواننده مى گذرد، چیزى که هست در روایات آینده یکى از کبایر هفتگانه را شرک به خدا شمرده اند مگر در این روایت که نامى از آن برده نشده، و اى بسا امام صادق (ع) شرک را از بین آن هفت کبیره بیرون کرده، بدین جهت که خصوص شرک از بزرگترین کبیره ها بوده، و جمله: (در صورتى که ایمان به خدا داشته باشد) به همین نکته اشاره دارد.
در مجمع البیان است که عبدالعظیم بن عبدالله حسنى از ابى جعفر محمد بن على (جواد) از پدرش على بن موسى الرضا از پدرش موسى بن جعفر (ع) روایت کرده که فرمود: «عمرو بن عبید بصرى بر (پدرم) امام صادق (ع) در آمد، همین که سلام کرد و نشست، این آیه را تلاوت کرد: "الذین یجتنبون کبائر الإثم و الفواحش؛ آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها جز لغزشهاى كوچك خوددارى مى ‏ورزند." (نجم/ 32) و آن گاه از خواندن بقیه آیه خوددارى کرد، امام صادق (ع) پرسید چرا سکوت کردى؟ گفت: دوست دارم اول گناهان کبیره را از نظر قرآن کریم بشناسم، حضرت فرمود: عیبى ندارد، اى عمرو بزرگترین کبایراینهاست.»
1- شرک به خداى تعالى است، به دلیل این کلام خداى عز و جل که مى فرماید: «إن الله لا یغفر أن یشرک به؛ مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‏ بخشايد.» (نساء/ 48) و این آیه که مى فرماید: «إنه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنة و مأواه النار؛ و کسى که به خدا شرک بورزد، خدا بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش آتش جهنم است.» (مائده/ 72)
2- و بعد از شرک به خداى تعالى نومیدى از رحمت او است، چون در این باره فرموده: «إنه لا ییأس من روح الله إلا القوم الکافرون؛ و از رحمت خدا مایوس نمى شوند مگر مردم کافر.» (یوسف/ 87)
3- و سپس ایمنى از مکر خداى تعالى است چون خداى تعالى او را خاسر و زیانکار خوانده، و فرموده، «فلا یأمن مکر الله إلا القوم الخاسرون؛ آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند [با آنكه] جز مردم زيانكار [كسى] خود را از مكر خدا ايمن نمى ‏داند.» (اعراف/ 99)
4- یکى دیگر از گناهان کبیره اى که در قرآن آمده عقوق والدین است و آن این است که عاق والدین را جبار و شقى نامیده، و از قول عیسى (ع) نقل کرده که فرمود: «و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا؛ خدا مرا نیکوکار نسبت به مادرم کرده، و مرا جبار و شقى نکرد.» (مریم/ 32)
5- از گناهان کبیره قتل نفس است (یعنى کشتن انسانى که خداى تعالى خون او را محترم قرار داده) و در نتیجه بدون حق نباید کشته شود، و درباره این گناه فرموده: «و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها؛ و کسى که مؤمنى را عمدا به قتل برساند، کیفرش جهنم است، در حالى که همیشه در آن خواهد بود.» (نساء/ 93)
6- نسبت زنا به زنان بى گناه دادن، که خداى تعالى درباره این گناه فرموده: «إن الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فی الدنیا و الآخرة و لهم عذاب عظیم؛ کسانى که زنان مؤمن پاکدامن و از همه جا بى خبر را تهمت زنا مى زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند، و عذابى عظیم دارند.» (نور/ 23)
7- از گناهان کبیره خوردن مال یتیم است، چون قرآن کریم درباره اش مى فرماید: «إن الذین یأکلون أموال الیتامى ظلما؛ کسانى که اموال ایتام را به ظلم مى خورند جز این نیست که آتش در شکم خود مى کنند.» (نساء/ 10)
8- فرار از جنگ است، چون خداى تعالى درباره آن مى فرماید: «و من یولهم یومئذ دبره إلا متحرفا لقتال أو متحیزا إلى فئة فقد باء بغضب من الله و مأواه جهنم و بئس المصیر؛ و کسى که پشت به دشمن کند، بدون اینکه بخواهد حیله جنگى بکار برده، و یا به جمعیتى بپیوندد تا او را کمک کنند، با خشمى از خدا روبرو شده، و چنین کسى جاى در دوزخ دارد، که چه بد سرانجامى است.» (انفال/ 16)
9- نهم ربا خوارى که خداى تعالى درباره آن فرموده: «الذین یأکلون الربا لا یقومون إلا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس؛ آنها که ربا مى خورند از جاى بر نمى خیزند مگر مثل کسى که شیطان با تماس خود مخبطش کرده.» (بقره/ 275) و نیز درباره رباخواران فرموده: «فإن لم تفعلوا فأذنوا بحرب من الله و رسوله؛ حال اگر باز هم از این عمل دست بردار نیستید، اعلام جنگ با خدا و رسولش دهید.» (بقره/ 279)
10- دهم از گناهان کبیره جادوگرى (سحر) است، چون خداى تعالى درباره آن فرموده: «و لقد علموا لمن اشتراه ما له فی الآخرة من خلاق؛ ساحران به خوبى مى دانند کسى که سحر را بر کتاب خدا ترجیح دهد در آخرت نصیبى ندارد.» (بقره/ 102)
11- یکى دیگر از گناهان کبیره زنا است، زیرا خداى تعالى مى فرماید: «و من یفعل ذلک یلق أثاما* یضاعف له العذاب یوم القیامة و یخلد فیه مهانا؛ و کسى که این گناه را مرتکب شود با عقوبتى روبرو خواهد شد و روز قیامت عذاب براى او مضاعف گشته با ذلت در آن جاودانه خواهد زیست.» (فرقان/ 68- 69)
12- سوگند دروغ است، چون خداى تعالى درباره آن مى فرماید: «إن الذین یشترون بعهد الله و أیمانهم ثمنا قلیلا أولئک لا خلاق لهم فی الآخرة؛ مسلما کسانى که با عهد خدا و سوگندهاشان بهایى اندک را به دست مى آورند، اینان در آخرت هیچ بهره اى ندارند.» (آل عمران/ 77)
13- چهاردهم غلول یعنى دزدیدن از غنیمت است، که خداى تعالى درباره آن فرمود: «و من یغلل یأت بما غل یوم القیامة؛ و کسى که از غنیمت بدزدد، و در آن خیانت کند، روز قیامت با همان خیانتش مى آید.» (آل عمران/ 161)
14- پانزدهم ندادن زکات واجب است، چون خداى سبحان درباره آن مى فرماید: «یوم یحمى علیها فی نار جهنم فتکوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم؛ روزى که بر آن گنجینه ها در آتش جهنم مى دمند، تا سرخ شود، آن گاه با همان پولها پیشانى و پشت و پهلویشان را داغ مى زنند.» (توبه/ 35)
15- شانزدهم شهادت دروغ، و کتمان شهادت است، چون خداى تعالى فرموده: «و من یکتمها فإنه آثم قلبه؛ و کسى که شهادت را کتمان کند قلبش گنه کار است.» (بقره/ 283)
16- شرب خمر (مى گسارى) زیرا خداى تعالى آن را معادل بت پرستى قرار داده است.
17- ترک نماز عمدا.
18- ترک هر عملى که خداى تعالى آن را واجب کرده، به دلیل این که رسول خدا (ص) فرمود: «کسى که نماز را عمدا ترک کند ذمه خدا و ذمه رسول خدا (ص) از او برى و بیزار است.»
19- قطع رحم، زیرا خداى تعالى فرموده: «أولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار؛ اینان مشمول لعنت خدایند، و منزل بد که همان دوزخ است از آن ایشان است.» (رعد/ 25) موسى بن جعفر (ع) راوى حدیث سپس اضافه فرموده که عمرو بن عبید از نزد امام صادق (ع) بیرون مى شد، در حالى که صدایش به گریه بلند بود، و مى گفت: «هلاک شد هر کس که به رأى خود فتوا داد، و با شما (اهل بیت رسول) در فضیلت و علم معارضه کرد.»
قریب به این مضمون از طرق اهل سنت از ابن عباس روایت شده و با این روایت دو مطلب روشن مى شود:
1- اول این که (همانطور که مختار ما در معناى کبیره بود) گناه کبیره عبارت است از آن گناهى که با لحنى شدید از آن نهى شده باشد، و یا در نهى از آن اصرار و یا تهدید به آتش شده باشد، حال چه این که آن نهى در کتاب خداى تعالى باشد یا در سنت، هم چنان که این معنا در موارد استدلال امام صادق (ع) به خوبى به چشم مى خورد، و از این حدیث همان معنایى استفاده مى شود که در حدیث کافى آمده بود که گناه کبیره آن گناهى است که خداى تعالى عذاب آتش را بر آن واجب کرده باشد، و نیز حدیث فقیه و تفسیر عیاشى که داشت کبیره آن گناهى است که خداى تعالى مرتکب آن را تهدید به آتش کرده باشد، پس مراد از واجب کردن و تهدید نمودن اعم است از اینکه تصریح به آن کرده باشد، و یا این وجوب و تهدید را به اشاره فهمانده باشد، چه این که در کلام خداى عز و جل آمده باشد و یا در کلام و حدیث رسول خدا (ص).
گمان مى شود حدیثى هم که در این باره از ابن عباس روایت شده همین طور است، یعنى مراد ابن عباس از تهدید به آتش اعم از تصریح و تلویح و از قرآن و حدیث است، شاهد این معنا عبارتى است که در تفسیر طبرى از ابن عباس روایت شده، و آن عبارت این است که مى گوید: «کبایر عبارتند از هر گناهى که خداى تعالى بیان حرمت آن را با مساله آتش و غضب یا لعنت و یا عذاب ختم کرده باشد.» باز از اینجا روشن مى شود آن روایتى که در تفسیر طبرى و غیر آن نقل شده که هر چه خداى تعالى از آن نهى کرده کبیره است، مخالف با این روایات در معناى کبیره نیست، بلکه خواسته است بگوید همه گناهان در مقایسه با حقارت انسان و عظمت پروردگارش کبیره است.
2- مطلب دومى که با این روایت روشن مى شود، این است که اگر در بعضى از روایات گذشته و آینده کبیره ها منحصر در هشت و یا نه کبیره شده، نظیر بعضى از روایات نبویه اى که از طرق اهل سنت نقل شده، و یا منحصر در بیست کبیره شده، نظیر این روایات و یا هفتاد نظیر روایاتى دیگر، همه به اعتبار اختلافى است که در بزرگى گناه است، هم چنان که در روایت مورد بحث درباره شرک به خداى تعالى تعبیر کرده بود به بزرگترین کبایر، و در الدرالمنثور است که بخارى و مسلم و ابو داود و نسایى و ابن ابى حاتم از ابى هریره روایت کرده اند که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «از هفت گناه کشنده اجتناب کنید.» اصحاب پرسیدند: «آن هفت گناه کدام است، یا رسول الله» فرمود: «شرک به خدا و کشتن به ناحق انسانى که خونش محترم است، و سحر و ربا خوارى، و خوردن مال یتیم، و پشت کردن به لشگر دشمن در روز جنگ، و تهمت زنا به زنان مؤمن (بى گناه و از همه جا بى خبر) زدن.»
در همان کتاب است که ابن حیان و ابن مردویه، از ابى بکر بن محمد بن عمرو بن حزم، از پدرش محمد، از جدش عمرو بن حزم، روایت کرده اند که گفت: «رسول خدا (ص) نامه اى به اهل یمن نوشت، و در آن واجبات و مستحبات و دیات را بر شمرده، به دست عمرو بن حزم داد تا برساند. عمرو مى گوید: در آن نامه آمده بود از همه گناهان کبیره بزرگتر (در نزد خدا و در قیامت)، شرک ورزیدن به خدا است، و سپس کشتن انسانى مؤمن بدون حق، و فرار در روز جنگ و عاق والدین شدن، و تهمت زنا به زنان پاکدامن زدن، و سحر آموختن، و ربا خوردن، و مال یتیم را تصرف کردن.»
در همان کتاب است که عبدالله بن احمد در کتاب (زوائد الزهد) از انس روایت کرده که گفت: «من از رسول خدا (ص) شنیدم مى فرمود: "آگاه باشید که شفاعت من مخصوص اهل کبایر از امت من است." آن گاه این آیه را تلاوت فرمودند: "إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم."»

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 525

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد