مقایسه نظریه مراتب وجود اخوان الصفا و نظریه تطور داروین
فارسی 5302 نمایش |بعضی از محققان معاصر سلسله مراتب وجود اخوان الصفا را با نظریه تطور که در قرن نوزدهم میلادی توسط داروین و لامارک پایه علم زیست شناسی جدید قرار داده شد یکی دانسته و اخوان را از طرفداران نظریه جدید تطور می شمارند. از علمائی که اخوان را طرفدار نظریه تطور می دانستند دیتریچی بود که رسائل را در قرن نوزدهم به آلمانی ترجمه کرد. دی بور در کتاب تاریخ فلسفه در اسلام خود نظر دیتریچی را رد کرده و امتیاز بین سلسله مراتب وجود و تطور جدید را بیان کرده است (رجوع شود به تاریخ فلسفه در اسلام، به قلم ت.ج.دی بور، ترجمه عباس شوقی، تهران 1319، ص 94-95). می توان صریحا اظهار داشت که وجه امتیاز اساسی بین نظر اخوان و نظریه جدید تطور وجود دارد.
وجه اختلاف دو نظریه
بنا به قول صاحبان رسائل هر فعل و انفعال و تغییر و استحاله ای که در این عالم بوقوع می پیوندد متأثر از افعال نفس کلی است نه نیروی مستقلی که در درون اجسام قرار گرفته باشد. وانگهی هر موجودی در این عالم سایه و ظل حقیقت یارب النوعی است در عالم مثال که تغییر ناپذیر و از زوال و نیستی بری است. بنابراین تبدیل یک نوع به نوع دیگر ممکن نیست از آنجا که هر نوعی در اصل صورتی است در عالم لایتغیر مثل افلاطونی یا ارباب الانواع. به قول خود اخوان: «انواع و اجناس محدود و محفوظ است. صورت آنان در ماده موجود است لکن افرادشان دائما در استحاله بوده نه محدود است و نه محفوظ. علت محفوظ ماندن صور و انواع و اجناس در ماده استقرار علت آسمانی آنهاست زیرا علت فاعلی آنان نفس کلی افلاک است نه تغییر و استحاله دائمی افراد که معلول تغییر در علت این افراد است».
در این کلمات امتیاز بین نظر اخوان و فرضیه تطور جدید به خوبی آشکار می شود و دیگر احتیاجی به بحث و فحص در این موضوع نیست و ابطال نظریه آنان که صاحبان رسائل را طرفدار تطور به معنی جدید می دانند با توجه به این کلمات سهل است.
وجه اشتراک دو نظریه
مع الوصف در بعضی نکات وجه اشتراک و تشابهی بین نظریه اخوان و تطور جدید وجود دارد، مثلا اینکه هر دو تاریخ پیدایش نباتات را قبل از حیوانات و پیدایش جمادات را قبل از نباتات می دانند، یا در اینکه اخوان مانند زیست شناسان قرن نوزدهم میلادی معتقدند که هر موجود باید خود را با محیط خود منطبق سازد و محیط در ساختمان بدن و رشد و نمو او مؤثر است. لکن در این مورد نیز اخوان از دریچه دیگری این مسأله را می نگرند. در نظر آنان اصل غائی در طبیعت حکمفرماست. هر موجودی را در این عالم غایتی است و هدف نهائی بازگشت کثرت به وحدت است که بالاخره در عالیترین مرتبه انسانی که مرتبه اصفیا و اولیاست انجام می پذیرد و تقدم و تأخر موجودات بر یکدیگر نیز نسبت به این هدف نهائی است.
همانطور که معدنیات خادم نباتات و نباتات خادم حیوانات است حیوانات نیز به نوبه خود خادم انسان اند که به این دلیل بعد از بقیه موجودات در این عالم ظهور کرده است از آنجا که هر موجودی بعد از آن مخلوقاتی که وجود او وابسته به آنها است پا به عرصه هستی می گذارد. صاحبان رسائل در نوشته های خود اشاره می کنند به اینکه پیدایش عالم تحت القمر بعد از افلاک و جمادات بعد از عناصر و نباتات بعد از جمادات و حیوانات بعد از نباتات و بالاخره انسان بعد از حیوانات بوده و این سلسله مراتب نه تنها یک تقدم منطقی و عقلی است بلکه تقدم زمانی نیز هست. لکن اخوان در این امر به شرح و تفصیل نپرداخته به اشاره ای به آن اکتفا کرده اند.
تطور معنوی انسان
از آنجا که ارتقاء از مرتبه جماد به نبات و سپس به مراتب بالاتر قدمهائی در جهت بازگشت به مبدء اولیه است، نباید تصور کرد که سلسله مراتب وجود غیرمتناهی و بلا انقطاع است و بعد از هر موجودی موجود دیگری خلق می شود زیرا لحظه ای که سلسله موجودات به اصل و مبدء اولیه خود بازگشت سلسله خاتمه می یابد و انتهای قوس صعودی با ابتدای قوس نزولی یکی می شود. بازگشت عالم کثرت به وحدت و انتهای سلسله مراتب وجود انسان کامل است که تمام شئون هستی در او جمع شده است. بنابراین تطور انسان دیگر جسمانی و ظاهری نیست بلکه معنوی و باطنی است.
در این دوره بعد از خلقت انسان، خداوند دیگر به همان نحو که انسان را بعد از حیوانات بوجود آورد موجود دیگری خلق نمی کند زیرا انسان از آنجا که قادر است به مبدء هستی بازگردد غایت و هدف اصلی خلقت را برآورده است و تمام مراتب کمال در او نهفته است. تمام موجودات دیگر خلق شده اند تا این وصال انسان با خالق عالم دست دهد و لحظه ای که این وصال در موجودی که نام او انسان است دست داد دیگر حاجتی به خلقت موجود جدیدی نیست.
وجه امتیاز انسان بر دیگر موجودات
انسان رابطه بین عوالم جماد و نبات و حیوان و افلاک است و به این جهت طریقی است که به وسیله آن موجودات این جهان از عالم ملکوت کسب فیض می کنند. موجودات به این سبب محتاج به انسان اند و انسان به نوبه خود حق دارد از آنان برای رفاه و رفع احتیاجات زندگی خود استفاده کند. دو نزاع بن انسان و حیوانات در پایان رساله حیوان شناسی، حیوانات از ظلم و ستیز انسان به سلطان جنها شکایت می کنند و پادشاه جن و پری محاکمه ای برای رسیدگی به تقاضای حیوانات تشکیل می دهد. در این محاکمه هیچ یک از ادعاهای انسان درباره برتری او در هوش و ذکاوت و زیبائی و علم و عقل و هنر نمی تواند در مقابل فضائل حیوانات جلوه گری کند و در پایان مباحثه تنها امتیازی که به انسان اجازه می دهد بر حیوانات حکمفرمائی کند این است که بین افراد بشر اشخاصی فرشته خو و اولیائی و حکمائی دارای طبیعت «ملائکه روحانی» وجود دارند.
معیار انطباق و سازگاری موجودات با محیط
در عالمی که حکمت خالق در هر سو نمایان است، هر حادثه و هر پدیداری غایت و هدفی در بردارد که نمودار حکمت و خرد خداوند عالم است، خالقی که به هر موجودی قوائی مطابق مرتبه وجودی و علت هستی او بخشیده است. اخوان درباره حیوانات گویند: «حکمت الهی مقتضی دیده است که هر حیوان فقط دارای آن اعضائی باشد که در جذب منفعت و دفع مضرت به آن احتیاج دارد. اگر غیر از این می بود آن حیوان در حفظ و بقای خود دچار اشکال می شد». انطباق موجودات با محیط خود نتیجه تنازع بقا و برتری قوی بر ضعیف نیست، بلکه اثر حکمت خالق عالم است که به هر موجودی آن آلات و اعضا و قوی را که مورد احتیاج او و مطابق محیط زندگانی او است عطا فرموده است.
دخالت خداوند در عالم وجه امتیاز دو نظریه
در اصل، وجه امتیاز عقاید اخوان درباره تطور و مسائل مربوطه از نظریات جدید درباره تطور در این است که در جهانشناسی اخوان برعکس نظر زیست شناسان قرن نوزدهم دست خداوند هیچ گاه از خلقت قطع نشده و توجه او از این عالم سلب نگردیده است، بلکه آنچه در این عالم بوقوع می پیوندد اثری از افعال نفس کلی است که خود آلت فعل خداوند در این عالم است. پس هدف علوم طبیعی مشاهده و تحقیق در آثار خالق در عالم مشهود است، تحقیقی که در اثر تشابه بین حقایق آفاقی و انفسی یا عالم کبیر و صغیر علاوه بر درک حقایق جهان طبیعت انسان را با نفس و عوالم درونی خود نیز آشنا ساخته، به این وسیله او را از قفس عالم طبیعت رها می سازد: «بدان ای برادر که نفس (انسان) یکی از صور مجرده است پس سعی کن تا آن را بشناسی، بلکه از این راه آن را از دریای ماده نجات دهی و از ورطه عالم جسمانی بیرون آری و از اسارت طبیعت آزادش سازی».
منـابـع
سید حسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- خوارزمی 1377- صفحه 122-117
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها