سلام و مصافحه از نظر اسلام

فارسی 5250 نمایش |

پیوندهای اجتماعی، نیازمند تحکیم است. استوارسازی این رشته ها با کلی گویی به دست نمی آید. باید نمونه های عملی و مصداقهای خاص و روشن ارائه شود تا مرزهای دوستی و پیوندهای عاطفی استوارتر گردد و پایدار بماند. سلام و دست دادن یکی از این امور است. سلام، چراغ سبز آشنایی است. وقتی دو نفر به هم می رسند، نگاه ها که به هم می افتد، چهره ها که رودررو قرار می گیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادری، سلام دادن است و در پی آن، دست دادن و مصافحه. دو نفر را تصور کنید که به یکدیگر می رسند، آشنا و دوست هم هستند در این برخورد، بهتر است نخستین کلامشان چه باشد؟ آیا مناسب تر از سلام چیزی سراغ دارید؟

مفهوم سلام
سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه ورز و دشمن. سلام نوعی درود و تحیت اسلامی است که دو مسلمان به هم می گویند. معنای شعار اسلامی سلام است. دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمی فشردن، نشان دیگری از محبت و صمیمیت و خیرخواهی است. دلها را به هم نزدیکتر و محبتها را بیشتر می سازد. تماس دو دست، قلبها را نیز به هم نزدیکتر می کند، اگر منافقانه و دروغ و فریب نباشد! دست در دست، چو پیوند دو قلب گرمتر می گردد، دل آزرده دوست، نرمتر می گردد... سلام، نام خداست و تحیت الهی. سفارش پیامبر است و امامان. تا آنجا که فرمودند: «من بدء بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه؛ اگر کسی پیش از سلام، شروع به سخن کرد، جواب ندهید» (سفینه البحار، محدث قمی، ج 1، ص 645).
در حدیث دیگری امام صادق (ع) از قول خداوند نقل می کند که: «البخیل من بخل بالسلام؛ بخیل، کسی است که از سلام دادن به دیگری بخل ورزد». راستی، سلام دادن به دیگری نه تنها چیزی از قدر و جایگاه انسان نمی کاهد و هیچ گونه ضرر و زیان مادی، پولی، آبرویی و.... ندارد، بلکه محبت آور و صفابخش است و خداپسند و سیره رسول خدا و روش و منش اولیاء الهی است. به علاوه، نشانه ای از تواضع و فروتنی و نداشتن کبر است. انسانهای متواضع، نه تنها زیان نمی بینند، بلکه عزت و محبوبیت هم پیدا می کنند. امام صادق (ع) فرمود: «من التواضع ان تسلم علی من لقیت؛ از نشانه های فروتنی این است که به هر کس رسیدی، سلام دهی» (خصال صدوق، ص 11). پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «اذا تلاقیتم، فتلاقوا بالتسلیم و التصافح؛ هر گاه یکدیگر را دیدار کردید، با سلام و دست دادن با هم دیدار کنید» (سفینه البحار. ج 1، ص 465).

ادب و آداب سلام
سیره رفتاری پیامبر خدا آن بود که به هر که می رسید ـحتی کودکانـ ابتدا به او سلام می کرد، بخصوص در مورد سلام کردن به کودکان می فرمود: پنج صفت است که تا زنده ام، آنها را رها نخواهم کرد، یکی هم سلام دادن به کودکان است، تا پس از من سنت گردد (بحار الانوار (بیروت)، ج 73، ص10). این خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحیه پاک و تواضع او سرچشمه می گرفت. اینها درست؛ ولی ادب اقتضا می کند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند. در حدیث آمده است که پیامبر اکرم فرمود: کوچک به بزرگ سلام کند، یک نفر به دو نفر، و جمعیت کم به جمعیت فراوان، و سواره بر پیاده، و رهگذر، بر کسی که ایستاده است و ایستاده بر کسی که نشسته است و البته که اگر جز این باشد، نشان تواضع نخواهد بود! سلام را باید آشکارا، بلند و با صدای رسا ادا کرد.
احادیث فراوانی با عنوان «الجهر با السلام» و «افشاء سلام» آمده که سفارش اکید دارد که سلامها، رسا و بلند باشد، نه زیر لب و آهسته و نامفهوم و ناقص، جواب سلام نیز باید همین گونه باشد، یعنی بلند و واضح، تا طرف بشنود. اگر در برخورد با دیگران یا ورود به جلسه و جمعی، یا رسیدن به خانه و محل کار، سلام بگویید، ولی آهسته، شاید سلامتان را نشوند. با اینکه شما سلام داده اید، ولی به دلیل سرو صدا یا جمع نبودن حواس یا هر عامل دیگر سلامتان را نشنوند، شما را بی ادب و بی اعتنا خواهند شمرد و متکبر خواهند پنداشت. یا اگر سلام دیگری را جواب دهید؛ اما آهسته و زیر لب، به گونه ای که نفهمد و نشنود، شاید پیش خود فکر کند مسأله ای، خصومتی و... پیش آمده، یا شما سرسنگین و متکبر شده اید که حتی جواب سلامش را هم نمی دهید یا با دشواری و بی علاقگی جواب می دهید. راه جلوگیری از این سوء تفاهمها و بدگمانیها، رعایت همان دستور دینی در معاشرتها است، یعنی آشکارا سلام کردن.
امام صادق (ع) می فرماید: هرگاه یکی از شما سلام می دهد، سلامش را آشکارا بگوید. نگوید که «سلام دادم، ولی جوابم ندادند»، شاید سلام داده ولی آنان نشنیده باشند! و هر گاه یکی از شما جواب سلام می دهد، جواب را آشکارا و بلند بگوید، تا آن مسلمان دیگر نگوید که سلام کردم ولی جوابم را ندادند! (اصول کافی (عربی) کلینی، ج2، ص645). اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بیشترین ثواب نیز از آن کسی است که شروع به سلام کند. آن که سلام می دهد، پاسخش را باید گرمتر و بیشتر داد، چرا که سلام نوعی تحیت و هدیه از سوی یک مؤمن است و هدیه را باید پاسخی بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسی باشد و این تعلیم قرآن کریم است که تحیت دیگران را به گونه ای بهتر پاسخ دهید «... فحیوا باحسن منها؛ شما به صورتی بهتر از آن درود گوئید» (نساء/ 86) یا مثل همان را باز گردانید.

دست دادن
مصافحه هم، دوستی آور، کدورت زدا و محبت آفرین است. ما علاقه خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز می کنیم. بر عکس، اگر با کسی کدورت و دشمنی داشته باشیم، از دست دادن با او پرهیز می کنیم و به همین خاطر، این دستور مقدس و پربرکت اسلامی، در تحکیم رابطه های دوستی و اخوت، ثمر بخش است. امام باقر (ع) فرمود: هر دو نفر مؤمنی که با هم دست بدهند، دست خدا میان دست آنان است و دست محبت الهی بیشتر با کسی است که طرف مقابل را بیشتر دوست بدارد (اصول کافی، ج 2، ص 179) و نیز امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که دو برادر دینی به هم می رسند و با هم دست می دهند، خداوند با نظر رحمت به آنان می نگردد و گناهانشان، آن سان که برگ درختان می ریزد، فرو می ریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند (همان، ص 183).

شیوه مصافحه
دست دادن نیز، همچون سلام، ادب و آدابی دارد. یکی از آنها پیوستگی و تکرار است. در یک سفر و همراهی و دیدار، حتی چندبار دست دادن نیز مطلوب است. ابوعبیده نقل می کند: همراه امام باقر (ع) بودم. اول من سوار می شدم، سپس آن حضرت. چون بر مرکب خویش استوار می شدیم، سلام می داد و احوالپرسی می کرد، چنان که گویی قبلا یکدیگر را ندیده ایم. آنگاه مصافحه می کرد. هر گاه هم از مرکب فرود می آمدیم و روی زمین قرار می گرفتیم، باز هم به همان صورت، سلام می کرد و دست می داد و احوالپرسی می کرد و می فرمود: «با دست دادن دو مؤمن، گناهانشان همچون برگ درختان فرو می ریزد و نظر لطف الهی با آنان است، تا از هم جدا شوند» (همان، ص 179).
از آداب دیگر مصافحه، فشردن دست، از روی محبت و علاقه است، اما نه در حدی که سبب رنجش و درد گردد (بحار الانوار، ج 73، ص 26). جابربن عبدالله می گوید: در دیدار با رسول خدا بر آن حضرت سلام کردم. آن حضرت دست مرا فشار داد و فرمود: دست فشردن، همچون بوسیدن برادر دینی است (همان، ص 23). همچنین هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نکشیدن از آداب دیگر این سنت اسلامی است. در مصافحه، پاداش کسی بیشتر است که دستش را بیشتر نگه دارد (همان، ص 28). پیامبر اسلام نیز این سنت نیکو را داشت که چون با کسی دست می داد، آن قدر دست خود را نگه می داشت، تا طرف مقابل دست خود را سست کند و عقب بکشد (همان، ص 30). باری، محبت قلبی را باید آشکار ساخت.
علاقه، گنجی نهفته در درون است که باید آن را استخراج و آشکار کرد، تا از برکاتش بهره برد. روشنترین خیر و برکتش، تقویت دوستیها و تحکیم آشناییها و رابطه ها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمنی را ملاقات می کنید، مصافحه کنید، خوشرویی و چهره گشاده و بشاش و خندان به هم نشان دهید. از آثار دیگر مصافحه، کینه زدایی است. پیامبر خدا فرمود: «تصافحوا، فان التصافح یذهب السخیمة» و «تصافحوا فانه یذهب بالغل»؛ مصافحه کنید و دست دهید، چرا که آن، کینه و کدورت را می زداید.

دست دادن با زنان
بر اساس مکتبی بودن مرز دوستیها و رابطه ها و معاشرتها، دست دادن با نامحرم، حرام است و صرف دوستی و رفاقت و آشنایی و همکار بودن یا ملاحظات سیاسی و دیپلماسی در سفرهای خارجی و دیدارهای رسمی، دلیل نمی شود که کسی با نامحرم و اجنبی، مصافحه کند. روشنفکرمآبی در این مسأله جایی ندارد. رسول خدا فرمود: با زنان دست نمی دهم البته (زنان نامحرم) (کنزالعمال، حدیث 475) و در حدیث نبوی دیگری آمده است: «اگر زنی بخواهد با مرد نامحرم دست بدهد (که نباید دست دهد) و ناچار باشد، یا بخواهد با او بیعت کند، از پشت لباس (با وجود حایل و پوشش دست، دستکش) مانعی ندارد». البته معیار عمل، فتوای مجتهدی است که از او تقلید می کنید و هر مسلمان متعهد، باید برای عمل خود ملاک و حجت شرعی داشته باشد.
شکی نیست که حتی در صورتی که تلذذ و ریبه هم نباشد، دست دادن زن و مرد اجنبی جایز نیست مگر اینکه جامه ای حائل باشد مانند دستکش. در این مسأله، هم در روایات و هم در فتاوای فقهاء اتفاق کلمه می باشد. در بعضی از روایات علاوه بر اینکه قید شده که مصافحه بدون حائل نباشد، اضافه شده که باید دست را فشار ندهند. مرحوم سید طباطبائی یزدی در عروه الوثقی بعد از مسأله پیش می فرماید: «لا یجوز مصافحة الاجنبیة. نعم لا بأس بها من وراء الثوب؛ یعنی دست دادن با زن بیگانه جایز نیست، ولی اگر جامه ای حائل باشد مانعی ندارد». بدیهی است که جایز بودن دست دادن با زن بیگانه در صورت حائل بودن جامه یا دستکش، مشروط به اینست که تلذذ و ریبه ای در کار نباشد، اما اگر تلذذ و ریبه در کار باشد همان طور که بعضی از فقهای دیگر در حاشیه عروه یادآوری کرده اند قطعا حرام است.

منـابـع

محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه- جلد 4- صفحه 535-538 و جلد 5- صفحه 355-354

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 238-237

جواد محدثی- اخلاق معاشرت- صفحه 29

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها