منافقان بت پرست نان به نرخ روز می خوردند، به خاطر ماسکی که بر چهره داشتند، با مسلمانان ادعای دوستی می کردند اما در واقع با مؤمنین دوستی نداشتند حزب نفاق مدینه که سنگ و گل و چوب را می پرستید به یهودان بنی النضیر پیام فرستاد که بر مقاومت خود بیفزایند و ما چنین و چنان می کنیم، قرآن پیش از واقعه به مسلمانان اطلاع می دهد که آنان هیچ کاری را صورت نمی دهند و جز لاف و گزاف گویی، کاری از دست آنها برنمی آید و جریان نیز چنین شد و منافقان، تماشاگر صحنه بودند و کوچک ترین کاری برای بنی النضیر انجام ندادند چنانکه می فرماید خداوند نخست روى سخن را به پیامبر (ص) کرده مى فرماید: «أ لم تر إلى الذین نافقوا یقولون لإخوانهم الذین کفروا من أهل الکتاب لئن أخرجتم لنخرجن معکم و لا نطیع فیکم أحدا أبدا و إن قوتلتم لننصرنکم؛ آیا منافقان را ندیدى که پیوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب مى گفتند: اگر شما را از وطن بیرون کنند ما هم با شما خواهیم بود، و سخن هیچکس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد، و اگر هم با شما پیکار شود شما را یارى خواهیم کرد.» (حشر/ 11)
به این ترتیب این گروه از منافقان به طایفه یهود سه مطلب را قول دادند که در همه دروغ مى گفتند: نخست اینکه اگر شما را از این سرزمین بیرون رانند ما هم بعد از شما در اینجا نمى مانیم تا جاى خالى شما را ببینیم! دیگر اینکه اگر دستورى بر ضد شما صادر شود از هر کس و هر مقام باشد، نه حالا، هیچوقت اطاعت نمى کنیم! سوم اینکه اگر پاى کارزار به میان آید ما دوش به دوش شما ایستاده ایم، و در یارى شما هیچگونه تردیدى به خود راه نمى دهیم! آرى اینها قول هایى بود که منافقان قبل از این ماجرا به یهود دادند، ولى حوادث بعد نشان داد که همه دروغ بود.
به همین دلیل قرآن با صراحت مى گوید: «و الله یشهد إنهم لکاذبون؛ خداوند شهادت مى دهد که آنها دروغگویانند.» (حشر/ 11) چه تعبیر تکان دهنده اى که با انواع تاکیدها همراه است، ذکر خداوند به عنوان شاهد و گواه، و آوردن جمله به صورت جمله اسمیه، و نیز استفاده از "ان" و "لام تاکید" همه نشان مى دهد که "دروغ" و "نفاق" چنان به هم آمیخته است که جدایى در میان این دو ممکن نیست، همیشه منافقان دروغگو بوده اند، و غالبا دروغگویان منافقند.
تعبیر به "اخوانهم" (برادرانشان) نشان مى دهد که رابطه و پیوند بسیار نزدیکى میان "منافقان" و "کفار" است، همانگونه که در آیات قبل روى رابطه اخوت در میان مؤمنان تکیه شده بود با این تفاوت که مؤمنان در اخوت خود صادقند، و لذا از هیچگونه ایثار و فداکارى مضایقه نمى کنند و به عکس منافقان هیچگونه وفادارى و همدردى ندارند، و در سخت ترین لحظات دست از برادران خود بر مى دارند و این است تفاوت اخوت مؤمنان و کافران. جمله «و لا نطیع فیکم أحدا أبدا؛ ما هرگز سخن هیچکس را در مورد شما اطاعت نخواهیم کرد.» اشاره به این است که توصیه ها و هشدارها و اخطارهاى محمد را در مورد شما کاملا نادیده خواهیم گرفت. سپس براى توضیح بیشتر درباره دروغگویى آنها مى افزاید: «لئن أخرجوا لا یخرجون معهم؛ اگر یهود را بیرون کنند این منافقان با آنها بیرون نمى روند.» (حشر/ 12)
«و لئن قوتلوا لا ینصرونهم؛ و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد.»
«و لئن نصروهم لیولن الأدبار؛ و به فرض که به گفته خود عمل کنند و به یاریشان برخیزند به زودى پشت به میدان کرده فرار مى کنند.»
«ثم لا ینصرون؛ و بعد از آن هرگز یارى نخواهند داشت.»
لحن قاطع و کوبنده این آیات لرزه بر اندام هر منافق و مخالفى مى افکند، به خصوص اینکه آیه گرچه در مورد خاصى نازل شده ولى به طور مسلم مخصوص آن نیست، این یک اصل کلى است در رابطه "منافقان" با "سایر دشمنان اسلام" و همکارى نزدیک آنان با یکدیگر و وعده وعیدهایى که به هم مى دهند، و بى پایه بودن تمام این قول و قرارها است. این امر نه تنها در گذشته تاریخ اسلام رخ داد که امروز هم نمونه هاى زنده آن را در همکارى منافقان در کشورهاى اسلامى با دشمنان اسلام به چشم مى بینیم، و در فردا و فرداها نیز صادق است، و مسلما اگر مؤمنان راستین به وظائف خود عمل کنند بر آنها پیروز خواهند شد و نقشه هاشان نقش بر آب مى گردد.
تاریخ اسلام فتنه قوم یهود منافقان پیامبر اکرم سیره پیامبر اکرم باورها در قرآن