پیامبر گرامی (ص) با برخی از بزرگان یهود سخن گفت و آنان را به آیین خود دعوت کرد و همگی را از عذاب الهی برحذر داشت. آنها بسان عادت دیرینه که خود را امت برگزیده ی خدا می دانستند گفتند: «ما را از چه می ترسانی ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم.» مسیحیان نیز به تقلید از یهود، این سخن را گفتند، قرآن در این مورد می فرماید: «و قالت الیهود و النصارى نحن أبنؤا الله و أحبؤه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل أنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملک السماوات و الأرض و ما بینهما و إلیه المصیر؛ و یهود و نصارا گفتند: ما پسران خدا و دوستان [ویژه ى] او هستیم. بگو: پس چرا او شما را به کیفر گناهانتان عذاب مى کند؟ بلکه شما هم بشرى از آنهایى هستید که آفریده است. او هر که را بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و حکومت آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداست و بازگشت [همه] به سوى اوست.» (مائده/ 18)
این تنها امتیاز موهومى نیست که آنها براى خود قائل شدند، بلکه در آیات قرآن بارها به این گونه ادعاهاى آنان اشاره شده است، در آیه 111 سوره بقره ادعاى آنها را درباره اینکه غیر از آنان کسى داخل بهشت نمی شود و بهشت مخصوص یهود و نصارى است بیان کرده و ابطال مى نماید و در آیه 80 سوره ی بقره ادعاى یهود را دائر بر اینکه آتش دوزخ جز ایام معدودى به آنان نمى رسد ذکر نموده و آنها را سرزنش مى کند و در آیه فوق به ادعاى موهوم فرزندى خدا و دوستى خاص او اشاره شده است.
شک نیست که آنها خود را حقیقتا فرزند خدا نمی دانستند تنها مسیحیان، عیسى را فرزند حقیقى خدا می دانند و به آن تصریح می کنند. ولى منظورشان از انتخاب این نام و عنوان براى خود این بوده که بگویند رابطه خاصى با خدا دارند و گویا هر کس در نژاد آنها و یا جزء جمعیت آنها می شد بدون اینکه انجام اعمال صالحى داده باشد، خود به خود، از دوستان و گروه فرزندان خدا مى شد! اما می دانیم که قرآن با تمام این امتیازات موهوم مبارزه می کند و امتیاز هر انسانى را تنها در ایمان و عمل صالح و پرهیزگارى او می شمرد، لذا در آیه فوق براى ابطال این ادعا چنین می گوید: «قل فلم یعذبکم بذنوبکم؛ بگو پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات می کند؟» یعنى شما خودتان اعتراف دارید که لا اقل مدتى کوتاه مجازات خواهید شد، این مجازات گناهکاران نشانه آن است که شما ادعاى ارتباط فوق العاده با خدا می کنید تا آنجا که خود را دوستان بلکه فرزندان خدا مى شمارید، این ادعایى بى اساس است. به علاوه تاریخ شما نشان می دهد که گرفتار یک سلسله مجازاتها و کیفرهاى الهى در همین دنیا نیز شده اید و این دلیل دیگرى بر بطلان ادعاى شما است.
سپس براى تاکید مطلب اضافه می کند: «بل أنتم بشر ممن خلق؛ شما بشرى هستید از مخلوقات خدا، همانند سایر انسانها.» و این یک قانون عمومى است که «یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء؛ خدا هر که را بخواهد (و شایسته ببیند) مى بخشد و هر که را بخواهد (و مستحق ببیند) کیفر می دهد.»
از این گذشته همه مخلوق خدا هستند و بنده و مملوک او، بنابراین نام فرزند خدا بر کسى گذاشتن منطقى نیست. «و لله ملک السماوات و الأرض و ما بینهما» و سرانجام هم تمام مخلوقات به سوى او باز می گردند «و إلیه المصیر». در اینجا سؤالى پیش مى آید که در کجا یهود و نصارى دعوى فرزندى خدا کردند (هر چند فرزند در اینجا به معنى مجازى باشد نه معنى حقیقى).
در پاسخ این سؤال باید توجه داشت که در اناجیل کنونى این تعبیر مکرر دیده می شود از جمله در انجیل یوحنا باب 8 جمله 41 به بعد از زبان عیسى خطاب به یهود می خوانیم: «شما کارهاى پدر خود را می کنید (یهودیان) به او گفتند: ما از زنا متولد نشده ایم یک پدر داریم که خدا است!، عیسى ایشان را گفت که اگر خدا پدر شما مى بود مرا دوست می داشتید.» در روایات اسلامى نیز در حدیثى از ابن عباس می خوانیم که پیغمبر (ص) جمعى از یهود را به دین اسلام دعوت کرد و آنها را از مجازات خدا بیم داد گفتند: «چگونه ما را از کیفر خدا می ترسانى در حالى که ما فرزندان خدا و دوستهاى او هستیم!»
در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث، نیز حدیثى شبیه حدیث فوق نقل شده که جمعى از یهود در برابر تهدید پیامبر (ص) به مجازات الهى گفتند: «ما را تهدید مکن زیرا ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم، اگر خشم بر ما کند همانند خشمى است که انسان نسبت به فرزند خود دارد.» یعنى به زودى این خشم فرو مى نشیند!
مسیحی قوم یهود فرزند خدا باورها در قرآن پیامبر اکرم سیره پیامبر اکرم