پیامبر اکرم (ص)، که انسان کامل است چون به أم الکتاب رسید از نشئه ی طبیعت و زمان بالا آمده است، پس هم بر لبه ی «ماضی» پا می گذارد و هم بر لبه ی «مستقبل» یعنی به جایی می رسد که زمان زیر پای اوست لذا هم از گذشته با خبر است و هم از آینده مستحضر؛ خاصیت کسی که روی زمان پا می گذارد لازمانی شدن است و خاصیت لازمانی شدن آن است که گذشته و آینده را می نگرد. از این رو خدای سبحان به او می فرماید: تو در «مدین» نبودی که شعیب چه گفت و بر وی چه گذشت؛ تو هنگام کفالت مریم نبودی: «وما کنت لدیهم إذ یلقون أقلامهم أیهم یکفل مریم؛ و [گرنه] وقتى كه آنان قلمهاى خود را [براى قرعه كشى به آب] مى افكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد نزد آنان نبودى.» (آل عمران/ 44) تو هنگام وحی یابی موسی (ع) در کوه طور نبودی: «وما کنت بجانب الطور؛ آن دم كه [موسى را] ندا درداديم تو در جانب طور نبودى.» (قصص/ 46) تو هنگام زندانی شدن یوسف نبودی ولی من همه ی آنها را برایت شرح دادم.
سپس می فرماید: «تلک من أنباء الغیب نوحیها إلیک؛ این ها از خبرهاى غیب است که به تو وحى مى کنیم.» (هود/ 49) گاه سرگذشت اقوام گذشته یا موقعیتهای جغرافیایی روستاها و شهرهای ویران شده آنها را تشریح کرده می فرماید: تو نبودی ولی من آنها را بازگو کردم «ذلک من أنباء القری نقصه علیک منها قائم و حصید؛ اين از خبرهاى آن شهرهاست كه آن را بر تو حكايت مى كنيم بعضى از آنها [هنوز] بر سر پا هستند و [بعضى] بر باد رفته اند.» (هود/ 100) این اخبار غیبی بناهای مسکونی و کاخهای مجللی است که بعضی از آنها سر پا و بعضی مانند خوشه ی گندم درو شدند. («حصید» به معنای محصود یعنی درو شده) یعنی ما آن قصرهای مجلل را، مانند گیاه خشک، درو کردیم و سرگذشت همه را برای تو باز گفتیم.
خداوند آینده را هم، که چه حوادثی اتفاق می افتد همچون حادثه ی مهم قیامت، برای آن حضرت تشریح می کند بلکه در حادثه ی معراج، بهشت را به او نشان می دهد همانطور که از جهنم بازدید می کند. او به گونه ی «ثم دنی فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی؛ سپس نزدیک آمد و نزدیکترشد پس به اندازه ی دو کمان یا نزدیکتر گردید.» (نجم/ 8- 9) «و لقد راه نزلة أخری* عند سدرة المنتهی* عندها جنة المأوی؛ و همانا در یک نزول دیگر هم او (جبرئیل) را دیده است. در کنار سدرة المنتهى، که جنة الماوى در آن جاست.» (نجم/ 13- 15) بهشت را حقیقتا مشاهده نموده است. و خداوند در معراج، عصاره ی قیامت را به صورت بهشت و جهنم برای آن حضرت متجلی ساخت.
پس رسول اکرم (ص) نه تنها گذشته و آینده را می فهمد و می داند بلکه همه ی آنها را می بیند، لذا در سوره ی «جن»، که سیاق آیاتش مربوط به قیامت است، پس از آن که می فرماید: تو بگو من از آینده خبر ندارم که آیا قیامت نزدیک است یا دور «قل إن أدری أقریب ما توعدون أم یجعل له ربی أمدا؛ بگو نمى دانم آنچه را كه وعده داده شده ايد نزديك است يا پروردگارم براى آن زمانى نهاده است.» (جن/ 25) با همان لسان می فرماید: «عالم الغیب فلایظهر علی غیبه أحدا* إلا من ارتضی من رسول؛ داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمى كند. جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد.» (جن/ 26- 27) خدای سبحان عالم غیب است و غیب را بر احدی آشکار نمی سازد مگر بر رسولی که مرتضی باشد یعنی دینش مرضی خدای سبحان باشد و رسول اکرم (ص) یقینا مرتضای خدا و دین او قطعا خداپسندانه بود.
از این آیه استفاده می شود که رسول اکرم (ص) عالم غیب است، آن هم درباره معاد و اگر مضمون بعضی از آیات چنین است که کسی جریان قیامت، یا امور دیگر را، جز خدا نمی داند یعنی بالاستقلال و بالاصالة و بلاواسطه نمی داند. آنچه در جهان امکان است، اعم از عالم جبروت، ملکوت و ناسوت، عالم عقل و مثال و طبیعت، همه مشهود انسان کامل، رسول خدا و آن دسته از معصومین (ع) که به منزله نفس پیغمبرند خواهد بود و هیچ کدام از این آگاهیها بالذات و بالاصالة نیست.
در بحث از بعضی خصوصیتهای غیب شناسی رسول اکرم مراتب وسطی و نازله غیب دانی آن مقام شامخ نیز بحث می شود و اگر از مقام عالی غیب دانی آن حضرت سخن به میان آید قهرا مراتب وسطی و نازله علم غیب آن حضرت (ص) حل خواهد شد. خدای سبحان به انسان هشدار می دهد که چنین راهی را در پیش داری، راهی که آن حضرت رفته و دیگر سالکان کویش باید آن را طی کنند، البته هر سالکی به میزان توانایی خود راهش را طی می کند و به اندازه معرفت خویش از آن حقیقت بهره می گیرد. بنابراین رسول خدا با تعلیم الهی بر آنچه در جهان امکان وجود دارد آگاه و همه مراحل علمی آن را طی کرده است.
پیامبر اکرم انسان کامل باورها در قرآن زمان وحی سیره پیامبر اکرم غیب گو