جستجو

شبهه چگونگی ازدواج فرزندان آدم و انتشار نسل حضرت آدم (استدلال)

دیدگاه علامه طباطبایی در مورد این آیه

علامه طباطبایی می فرماید از ظاهر سیاق آیه «الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ آن خدایى که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقى بسیار در اطراف عالم از مرد و زن بر انگیخت.» (نساء/ 1)
برمى آید که مراد از "نفس واحدة" آدم (ع) و مراد از "زوجها" حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان است که ما نیز از آن نسل مى باشیم و به طورى که از ظاهر قرآن کریم برمى آید همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهى مى شوند هم چنان که از آیات زیر همین معنا برمى آید که: «خلقکم من نفس واحدة، ثم جعل منها زوجها؛ همه شما را از یک نفس خلق کرد، نفسى که پس از خلقتش همسرش از او خلق شد.» (زمر/ 6)
و اما احتمالى که بعضى از مفسرین در معناى "نفس واحده" و "زوجها" داده اند، به هیچ وجه درست نیست، آنان گفته اند که مراد از "نفس واحدة" و "زوج او" در آیه شریفه مطلق ذکور و اناث نسل بشر است که کل بشر از مجموع پدر و مادر متولد مى شود، در نتیجه معناى آیه چنین مى شود که مثلا آیه فرموده است که هر یک نفر از شما نوع بشر، از یک پدر و مادر و یا به عبارت دیگر از دو فرد بشر خلق شده اید، بدون اینکه در این معنا فرقى میان شما باشد، بنا به گفته این مفسران آیه شریفه همان را مى خواهد افاده کند که آیه: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم؛ هان اى مردم ما شما را از یک نر و یک ماده آفریدیم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودیم تا یکدیگر را بشناسید، و از میان همه شما، آنکه با تقواتر است نزد خدا، گرامى تر است.» (حجرات/ 13) آن را افاده مى کند.
خلاصه مفادش این است که شما افراد بشر، از این جهت که هر یک متولد از پدرى و مادرى هستید هیچ فرقى ندارید و وجه نادرستى این احتمال روشن است، براى اینکه این مفسران غفلت کرده از اینکه بین دو آیه، یعنى آیه سوره حجرات و آیه سوره نسا فرق واضحى است زیرا، آیه سوره حجرات در مقام بیان این جهت است که افراد انسان از نظر "حقیقت انسانیت" یکسانند، و هیچ فرقى در این جهت ندارند که هر یک آنان از پدرى و مادرى از جنس بشر، متولد شده اند، پس دیگر جا ندارد یکى بر دیگرى تکبر ورزد و خود را از دیگران بهتر بشمارد، مگر به یک ملاک که آن هم تقوا است. و اما آیه سوره نسا در مقام دیگرى است، این آیه مى خواهد بیان کند که افراد انسان از حیث "حقیقت و جنس" یک واقعیتند، و با همه کثرتى که دارند همه از یک ریشه منشعب شده اند، مخصوصا از جمله: «و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» این معنا به روشنى استفاده مى شود، به طورى که ملاحظه مى کنید چنین معنایى با این احتمال که مراد از "نفس واحدة" و "زوج او" تمامى نر و ماده هاى بشرى باشد نمى سازد، گذشته از این دلیل، آن معنا با غرضى که سوره نسا آن را تعقیب مى کند، سازگارى ندارد.
کلمه زوج در جمله "و خلق منها زوجها" بنا به گفته راغب به معناى همسر است، یعنى این کلمه در مورد هر دو قرین که یکى نر و دیگرى ماده باشد، استعمال مى شود یعنى هم به نر زوج مى گویند و هم به ماده، و همچنین در غیر حیوانات، یعنى در هر دو چیزى که جفت داشته باشد به کار مى رود، مانند چکمه و دمپایى که به هر لنگه آن گفته مى شود این زوج آن دیگرى است و نیز به هر چیزى که شبیه و نزدیک به دیگرى و یا ضد دیگرى است زوج گفته مى شود، آن گاه راغب در ادامه سخنانش مى گوید: «زوجه واژه نامطلوبى است، (یعنى در لغت صحیح به زن نیز زوج گفته مى شود نه زوجه).»
ظاهر جمله "و خلق منها زوجها" این است که مى خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود، و انسانى بود مثل خود او، و این همه افراد بى شمار از انسان، که در سطح کره زمین منتشر شده اند، همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم منشا گرفته اند، و بنابراین حرف "من" من نشویه خواهد بود، و جمله مورد بحث همان نکته اى را مى رساند که آیات زیر در صدد افاده آن است: «و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة؛ و یکى از آیات او این است که از جنس خود شما همسرانى برایتان خلق کرد، تا مایه سکونت و آرامش شما باشد و بین شما و همسرانتان مودت و رحمت برقرار نمود.» (روم/ 21) «و الله جعل لکم من أنفسکم أزواجا و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفدة؛ و خداى تعالى برایتان از خودتان همسرانى خلق کرد، و از آن همسران برایتان فرزندان و نواده ها پدید آورد.» (نحل/ 72)
«فاطر السماوات و الأرض، جعل لکم من أنفسکم أزواجا، و من الأنعام أزواجا یذرؤکم فیه؛ پدیدآورنده آسمانها و زمین براى شما از خود شما همسرانى خلق کرد و همچنین براى چهارپایان همسرانى آفرید، در خلقت همسران است که عدد شما بسیار مى شود.» (شورا/ 11) و نظیر این آیات آیه زیر است: «و من کل شی ء خلقنا زوجین؛ و از هر چیزى زوجین خلق کردیم.» (ذاریات/ 49) پس اینکه در بعضى از تفسیرها آمده که مراد از آیه مورد بحث این است که همسر آدم از بدن خود درست شده صحیح نیست، هر چند که در روایات آمده که از دنده آدم خلق شده، لیکن از خود آیه استفاده نمى شود، و در آیه، چیزى که بر آن دلالت کند وجود ندارد.
«و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» کلمه: "بث" به معناى جدا سازى به وسیله پاشیدن و امثال آن است، و در جاى دیگر قرآن آمده: «فکانت هباء منبثا؛ کوه ها به صورت ذراتى متفرق در مى آیند.» (واقعه/ 6) و از همین باب است که شکوه از اندوه را هم "بث" مى گویند، چون شکوه در حقیقت اندوه تراکم یافته در دل را مى پراکند، و به همین جهت است که گاهى کلمه "بث" را در خود اندوه استعمال مى کنند که در این صورت مصدر را در اسم مفعول استعمال کرده اند، چون اندوه مبثوثى است که انسان آن را بالطبع بث داده و منتشر مى کند، در آیه شریفه: «إنما أشکوا بثی و حزنی إلى الله؛ من غم و اندوهم را تنها براى خدا مى پراکنم.» (یوسف/ 86) در همین معنا استعمال شده. و از آیه شریفه برمى آید که نسل موجود از انسان، تنها منتهى به آدم و همسرش مى شود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگرى در انتشار این نسل دخالت نداشته است، (نه حورى بهشتى، و نه فردى از افراد جن و نه غیر آن دو)، وگرنه مى فرمود: "و بث منهما و من غیرهما". با پذیرفتن این معنا دو مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع مى شود:
1- کل بشر از آدم و حوا نشأت گرفته اند. منظور از جمله: "رجالا کثیرا و نساء" کل بشر است، و افرادى است که یا بدون واسطه (چون هابیل و قابیل و غیره) و یا با واسطه (چون دیگر افراد بشر تا هنگام برپا شدن قیامت) از این دو فرد (یعنى آدم و حوا) منشعب شده اند، پس کانه فرموده است: «و بثکم منهما ایها الناس؛ هان اى مردم همگى شما را از آن دو نفر منشعب نمود.»
2- ازدواج فرزندان بلافصل آدم بین برادران و خواهران بوده است. ازدواج در طبقه اولى، بعد از خلقت آدم و حوا یعنى در فرزندان بلافصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کرده اند، چون آن روز در تمام دنیا، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلافصل آدم بوده، (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانى یافت مى شده است که تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسرى بود که همسر دخترانش گردند)، بنابراین هیچ اشکالى هم ندارد (اگر چه در عصر ما خبرى تعجب آور است ولیکن) از آنجایى که مسأله یک مسأله تشریعى است و تشریع هم تنها و تنها کار خداى تعالى است، و لذا او مى تواند یک عمل را در روزى حلال و روزى دیگر حرام کند: «و الله یحکم لا معقب لحکمه؛ خدا حکم مى کند و کسى نیست که حکم او را عقب بیندازد.» (رعد/ 41) «إن الحکم إلا لله؛ حق حکم کردن تنها از آن خدا است.» (یوسف/ 40)
«و لا یشرک فی حکمه أحدا؛ هیچ کس در حکم او شرکت ندارد.» (کهف/ 26) «و هو الله لا إله إلا هو له الحمد فی الأولى و الآخرة و له الحکم و إلیه ترجعون؛ و او الله است که هیچ معبودى به جز او نیست، ستایش در اول و آخر مخصوص او است، و حکم راندن نیز از آن او است، و همه به سوى او باز مى گردید.» (قصص/ 70)

کیفیت تناسل طبقه دوم از انسان، فرزندان بلافصل آدم (ع)

تناسل طبقه اول انسان، یعنى آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است که نتیجه اش متولد شدن پسران و دخترانى و به عبارت دیگر خواهران و برادرانى گردیده است و در این باره بحثى نیست، بحث در این است که طبقه دوم بشر یعنى همین خواهران و برادران چگونه و با چه کسى ازدواج کرده اند؟ آیا ازدواج در بین خود آنان بوده و یا به طریقى دیگر صورت گرفته است؟ از ظاهر اطلاق آیه شریفه که مى فرماید: «و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» به بیانى که گذشت برمى آید که در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ کس دیگرى دخالت نداشته، و نسل موجود بشر منتهى به این دو تن بوده و بس، نه هیچ زنى از غیر بشر دخالت داشته، و نه هیچ مردى، چون قرآن کریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوا را مبدأ دانسته، و اگر غیر از آدم و حوا مردى یا زنى از غیر بشر نیز دخالت مى داشت، مى فرمود: «و بث منهما و من غیرهما»، و یا عبارتى دیگر نظیر این را مى آورد تا بفهماند که غیر از آدم و حوا موجودى دیگر نیز دخالت داشته و معلوم است که منحصر بودن آدم و حوا در مبدئیت انتشار نسل، اقتضا مى کند که در طبقه دوم ازدواج بین خواهر و برادر صورت گرفته باشد.

پاسخ استدلال به تحریم چنین ازدواجی در اسلام

دانشمندان اسلامی می گویند ازدواج با محارم حرام است اما در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود، از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است; ناگفته پیداست که دستگاه قانونگذارى از آن خداست «ان الحکم الا لله; حکم تنها از آن خداست.» (یوسف/ 40) چه اشکال دارد که به طور موقت براى گروهى از راه ضرورت این گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و براى دیگران عموما تحریم ابدى شود؟
طرفداران این نظریه از ظواهر قرآن با این آیه براى خود دلیل مى آورند: «وبث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت.» (نساء/ 1) ظاهر این آیه مى گوید که نسل بشر فقط به وسیله این دو تن به وجود آمده است و اگر غیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید «و بث منهما و من غیر هما» یعنى به وسیله این دو و غیر آنان. علامه طباطبایی می فرماید: «اینکه چنین ازدواجى در اسلام حرام است و به طورى که حکایت شده در سایر شرایع نیز حرام و ممنوع بوده ضررى به این نظریه نمى زند، براى اینکه تحریم حکمى است تشریعى، که تابع مصالح و مفاسد است، نه حکمى تکوینى (نظیر مستى آوردن شراب) و غیر قابل تغییر، و زمام تشریع هم به دست خداى سبحان است، او هر چه بخواهد مى کند و هر حکمى بخواهد مى راند، چه مانعى دارد که یک عمل را در روزى و روزگارى جایز و مباح کند، و در روزگارى دیگر حرام نماید، در روزى که جز تجویزش چاره اى نیست تجویز کند و در روزگارى دیگر که این ضرورت در کار نیست تحریم کند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى که تجویزش باعث شیوع فحشا و جریحه دار شدن عفت عمومى نمى شود تجویز کند و در روزگارى دیگر که باعث این محذور مى شود تحریم کند.»
قرآن کریم که به مثابه دفترچه راهنمای آفرینش در ابتدا و انتهای آن و سعادت و شقاوت آن می باشد. در باب خلقت انسان به طور کامل سخن گفته است. آنچه که از نص قرآن کریم به دست می آید این است که نسل انسان حاضر، به زن و مردی می رسد که مرد را آدم نامیده است و روایات ائمه اطهار (ع) زن را حوا معرفی کرده اند. چنانچه در تورات امروزی هم این گونه است. در آیاتی می فرماید: «و بدء خلق الانسان من طین* ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین؛ و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفرید.» (سجده/ 7- 8) که معلوم می نماید که ظهور انسان ابتدا با خاک بوده و سپس بقاء نسل و ادامه آن به وسیله نطفه انسانی بوده است، و مردان و زنان و دختران پسران آدم و زوجه او هستند. پس طبقه اول انسان، آدم و حوا بوده است که با ازدواج آنها پسران و دخترانی به وجود آمده اند. اما اینکه ادامه نسل با ازدواج اینها با هم بوده است یا به نحوی دیگر آیاتی گویای جواب آن است: «خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی را منتشر ساخت.» (نساء/ 1)
آنچه که ظاهر آیه شریفه می رساند این است نسل انسان به آدم و حوا می رسد بدون اینکه شخص دیگری (چه زن و چه مرد) در این موالید نقشی مشارکتی داشته باشد. چنانچه اگر کس دیگری مشارکت داشته است به این صورت که خودش یا فرزندانش با فرزندان آدم ازدواج کرده باشد، در این صورت لازم می بود که در آیه شریفه می فرمود: آن دو و کسان دیگری، مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت. یا جملات دیگری می فرمود که این مشارکت را معلوم می نمود. پس منحصر بودن نسل انسان در آدم و حوا، تنها با ازدواج فرزندان آنها با همدیگر قابل اثبات است. بنابراین، این که گفته اند با این سخن چگونه با این عمل که در اسلام و بنا به آنچه که معروف است در سایر شرایع، حرام و ممنوع بوده است، سازگاری دارد. در جواب باید گفت که ازدواج یک حکم شرعی است که تابع مصالح و ضرورت های خاصی است و امری تکوینی و باطنی نیست که غیر قابل تفسیر باشد. و معلوم است که قوانین و احکام شرعی در دست خداوند متعال می باشد و او می تواند به خاطر ضرورت هایی، یک عملی را جایز اعلام کند و بعدا به خاطر رفع آن ضرورت و نیز جلوگیری از انتشار فحشاء آن را ممنوع نماید. «و الله یحکم و لا معقب لحکمه؛ و خداوند حکم می کند و هیچ کس را یارای جلوگیری یا رد احکام او نیست.» (رعد/ 41)
با توجه به مطالب گفته شده باید گفت که اگر با هم ازدواج کرده باشند قبل از تحریم خداوند بوده است، چرا که اگر منظور از محرم بودن این باشدکه همه انسانها (زنان و مردان) نسبت به یکدیگر حرام هستند از جهت نکاح و ازدواج، باید گفت این سخن درست نیست چرا که بعد از ازدواج قابیل و هابیل با خواهران هم قلوی یکدیگر (که ازدواجشان قبل از تحریم بود) فرزندان آنها با یکدیگر محرم (به معنای حرمت نکاح با یکدیگر) نیستند بلکه رابطه پسرعمو و دخترعمویی دارند. و یا در نهایت رابطه پسرخاله و دخترخاله و یا پسرعمه دخترعمه، واضح است که ازدواج اینها اشکالی ندارد و از نوع ازدواج خواهر و برادر نیست و اما اگر منظور از محرم بودن این است که پس الان باید همه با هم خویشاوند باشند این سخن درستی است چرا که همه انسانها از یک پدر و مادرند و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب می کند که شما نسبت به همه انسانها از هر نژاد و هر قبیله ای همانند بستگان فامیلی خود محبت بورزید.

پاسخ استدلال به مخالفت با فطرت انسانی

اینکه اشکال شده که این عمل (ازدواج خواهر و برادر) بر خلاف فطرت انسانی است. برای حل این اشکال می توان گفت که فطرت انسانی از این جهت این گونه ازدواج را منفور می داند که باعث شیوع فحشاء شده و غریزه عفت و پاکدامنی را از بین می برد و اجتماعات انسانی را در ورطه هلاکت می اندازد. ولی باید گفت ازدواج خواهر و برادر در دنیای امروزه که مملو از انسان های بیگانه از هم می باشد. فجور و فحشاء محسوب می گردد. اما در زمانی که اجتماع انسانی غیر از دو برادر و دو خواهر نبوده است و خواست الهی نیز به تکثیر نسل آنها تعلق گرفته بوده، در آن صورت این گونه ازدواج، فحشاء محسوب نخواهد گردید.
علامه طباطبایی می فرماید: «این سخن که ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجى را صرفا به خاطر اینکه ازدواج خواهر و برادر است نفى نمى کند و از آن تنفر ندارد، بلکه اگر نفى مى کند و اگر از آن تنفر دارد براى این است که باعث شیوع فحشا و منکرات مى شود و باعث مى گردد غریزه عفت باطل گردد و عفت عمومى لکه دار شود و پر واضح است که شیوع فحشا به وسیله ازدواج خواهر و برادر در زمانى است که جامعه گسترده اى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى که در تمامى روى زمین غیر از چند پسر و چند دختر از یک پدر و مادر وجود ندارند و از سوى دیگر مشیت خداى تعالى تعلق گرفته که همین چند تن را زیاد کند، و افرادى بسیار از آنان منشعب سازد، دیگر عنوان فحشا بر چنین ازدواجى منطبق و صادق نیست. پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین جماعى نفرت دارد به خاطر علتى است که گفتیم، نه اینکه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اینکه مى بینیم مجوسیان در قرنهایى طولانى (به طورى که تاریخ ذکر مى کند) ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع مى دانستند و از آن متنفر نبودند و هم اکنون به طور قانونى در روسیه (به طورى که نقل شده) و نیز به طور غیر قانونى یعنى به عنوان زنا در اروپا انجام مى شود.
یکى از عادات که در این ایام در ملل متمدن اروپا و آمریکا معمول است این است که دوشیزگان قبل از ازدواج قانونى و قبل از رسیدن به حد بلوغ سنى ازدواج، بکارت خود را زایل مى سازند و آمارى که در این باره گرفته شده به این نتیجه رسیده که بعضى از این افضاها از ناحیه پدران و برادران دوشیزگان صورت مى گیرد. بنابراین اینکه بگوییم این نوع ازدواج خلاف فطرت بشری است، قابل اثبات نیست بلکه شواهدی خلاف آن را ثابت می کند چنانچه این قضیه بین مجوسیان در مدتهای طویل جاری بوده است و در بعضی از ممالک دنیای امروز هم رواج دارد. در روایتی از امام سجاد (ع) در کتاب الاحتجاج نقل شده است که «حضرت حوا دو شکم زایید که هر بار دوقلو بود، یک بار هابیل و یک دختر و بار دیگر قابیل و یک دختر و هابیل و قابیل هر کدام با هم شکمی دیگر ازدواح کردند (هابیل با هم شکمی قابیل و قابیل با هم شکمی هابیل) و البته مجوس به این جهت مذمت می شوند که بعد از تحریم آن توسط خداوند به آن عمل کردند.»

پاسخ استدلال به مخالفت با قوانین طبیعى

علامه طباطبایی می فرماید: «بعضى ها گفته اند اینگونه ازدواج با قوانین طبیعى یعنى قوانینى که قبل از پیدایش مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسان ها جارى بوده نمى سازد، زیرا اختلاط و انسى که در بین افراد یک خانواده برقرار است غریزه شهوت و عشق ورزى و میل غریزى را در بین خواهران و برادران باطل مى کند.» و به قول مونتسکیو حقوقدان معروف در کتابش روح القوانین: «علاقه خواهر برادرى غیر از علاقه شهوانى بین زن و مرد است.» لیکن این سخن درست نیست.
اولا: به همان دلیلى که در بحث فطرت بیان نمودیم و ثانیا: به فرض هم که قبول کنیم منحصر در موارد معمولى است، نه در جایى که ضرورت آن را ایجاب کند، یعنى قوانین وضعى طبیعى نتواند صلاح مجتمع را تأمین کند که در چنین صورتى چاره اى جز این نیست که قوانین غیر طبیعى مورد عمل قرار گیرد و اگر قرار باشد به طور کلى جز قوانین طبیعى پذیرفته نشود، باید بیشتر قوانین معمول و اصول دایر در زندگى امروز هم دور ریخته شود و در جواب مونتسکیو می توان گفت: «سخن مذکور موقعی صحیح است که نیازی ضروری برای ازدواج خواهر و برادر موجود نباشد. از سوی دیگر غیر از قوانین طبیعی قوانین وضعی هم هست که حافظ مصالح موجود در زمان خاص هستند که خود گاه مسائلی را جایز می دانند که قوانین طبیعی آن را ممنوع می شمارد.»

نتیجه

آیات کریمه قرآن ظاهر قریب به صریح است در اینکه بشر موجود امروزى (که ما افرادى از ایشانیم)، از طریق تناسل منتهى مى شوند به یک زن و شوهر معین، که قرآن نام آن شوهر را آدم معرفى کرده، و نیز صریح است در اینکه این اولین فرد بشر و همسرش از هیچ پدر و مادرى متولد نشده اند، بلکه از خاک یا گل یا لایه یا زمین، به اختلاف تعبیرات قرآن، خلق شده اند. طبق آیات قرآن ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر صورت گرفته است به خاطر اینکه در قرآن آمده «و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» (نسأ/ 1) اگر در پدید آمدن نسل از آدم و حوا غیر هم نقش داشت باید قرآن مى فرمود: «و بث منهما و من غیر هما» و حال آنکه اینگونه نفرموده است افزون بر آن مرحوم طبرسى حدیثى از امام سجاد (ع) چنین نقل مى کند که آن حضرت در ضمن گفتارى که به مردى قریشى بیان داشت جریان ازدواج هابیل را با بلوزا خواهر قابیل همچنین ازدواج قابیل را با اقلیما خواهر هابیل شرح مى داد به او فرمود: «این مطلب را انکار مکن چه آنکه روش الهى بر این جارى شده است مگر نه این است که خداوند زوجه آدم را از خود او آفرید و سپس براى او حلالش کرد. حکم ازدواج یک حکم تشریعى و تابع مصالح و مفاسد است و حکم تکوینى نیست که قابل تغییر نباشد زمام چنین حکمى به دست خداست از این رو ممکن است روزى به خاطر ضرورت از جانب خدا حلال گردد.»
افزون بر این نمى توان گفت فطرت با این ازدواج مخالف است به لحاظ اینکه متمایل نبودن طبع نه از آن جهت است که از آن تنفر دارد بلکه به جهت آن است که این را موجب اشاعه فحشا و اعمال زشت و از بین رفتن غریزه عفت مى داند و اما در جامعه آن روز که فقط چند خواهر و برادر بوده اند با در نظر گرفتن مشیت خداوند عنوان فحشا صدق نخواهد کرد، گذشته از آن ازدواج خواهر و برادر براى مدتى طولانى در بین مجوس شایع بوده است. حاصل مطلب این که چه اشکال دارد که به طور موقت براى گروهى به خاطر ضرورت این گونه ازدواج مباح باشد. اگر پذیرفتیم ریشه انسانها به حضرت آدم و حوا تنها مى رسند بایستى قبول کنیم که انسانهاى موجود همه با هم خویشاوندى دارند گر چه یکى سفید است و دیگرى سیاه و... البته متوجه این نکته باشیم که براى خاطر تنظیم زندگى قوانین خاص میان انسانها وضع گشته خواه از سوى خدا و خواه از طرف خود انسانها. این نوع قوانین قوانین اعتباریند که گاهى ممکن است مسائل تکوینى در آنها ملاحظه نشده باشد. قوانین موجود در مسأله ارث و مانند آن از این نوع قوانین است.

 

منابع

  • ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 3 صفحه 280-282
  • جعفر سبحاني- منشور جاويد- جلد 11 ص 111، جلد 4 ص 198
  • سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- جلد 4 ص 229- 239، جلد 16 ص 399
  • ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی- پاسخ به پرسش های مذهبی- صفحه 454

کلید واژه ها

داستان قرآنی حضرت آدم (ع) نسل انسان ازدواج باورها در قرآن شبهه استدلال

مطالب مرتبط

شبهه چگونگی ازدواج فرزندان آدم و انتشار نسل حضرت آدم (اصل شبهه) شبهه عدم منتهی شدن نسل انسان های حاضر به حضرت آدم (اصل شبهه) شبهه وجود انسان های قبل از آدم علیه السلام شبهه جواز سجده برای غیر خدا (اصل شبهه) شبهه تطور انواع در مورد نسل انسان های حاضر (اصل شبهه) فرزندان حضرت آدم علیه السلام شبهه در مورد بهشت حضرت آدم علیه السلام (اصل شبهه)

اطلاعات بیشتر

شبهه تطور انواع در مورد نسل انسان های حاضر (اصل شبهه) فرزندان حضرت آدم علیه السلام شبهه چگونگی ازدواج فرزندان آدم و انتشار نسل حضرت آدم (اصل شبهه) شبهه عدم منتهی شدن نسل انسان های حاضر به حضرت آدم (اصل شبهه)

ابزار ها