واژه انجیل، 12 بار در 12 آیه از 6 سوره قرآن و همه جا شکل مفرد آن به صراحت یاد شده است. (آل عمران/ 3، 48، 65؛ مائده/ 46 ـ 47، 66، 68، 110؛ اعراف/ 157؛ توبه/ 9؛ فتح/ 29؛ حدید/ 7) موارد متعددی نیز با تعابیری چون «ما بین یدیه» (آل عمران/ 3؛ فاطر/ 31) و «الذی بین یدیه» (انعام/ 92؛ یونس/ 10؛ یوسف/ 12؛ سبأ/ 34)، به عنوان یکی از کتابهای آسمانی پیش از قرآن بدان اشاره شده است. افزون بر آنچه گفته شد، گاهی انجیل، از مصادیق حتمی و مورد اشاره «الکتاب» در ترکیباتی چون «اهل الکتاب» (آل عمران/ 64 ـ 65؛ نساء/ 171) و «الذین اوتوا الکتـب» (بقره/ 146؛ نساء/ 47، 131؛ مائده/ 5) نیز هست.
قرآن به مناسبتهای گوناگونی از انجیل یاد می کند. تصریح بر وحیانی بودن آن و به عنوان کتاب نازل شده بر عیسی (ع) (آل عمران/ 3؛ مائده/ 46، 110؛ حدید/ 27) گواهی آن بر حقانیت تورات (مائده/ 46)، تصدیق آن از سوی قرآن (مائده/ 48؛ یونس/ 10)، بشارت انجیل درباره بعثت پیامبر اسلام (ص) و فراگیر شدن دعوت او (اعراف/ 157) و تحریف، کتمان و حذف بخشی از آموزه های آن (مائده/ 14 ـ 15) از این قبیل است.
قرآن بعثت عیسی مسیح (ع) را دنباله «ارسال رسل و انزال کتب» می داند و نام کتاب آسمانی او را به صراحت، انجیل خوانده و بر وحیانی بودن آن تأکید می ورزد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینـت وانزلنا معهم الکتـب والمیزان*... ثم قفینا علی ءاثـرهم برسلنا و قفینا بعیسی ابن مریم وءاتینـه الانجیل؛ به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان [حق و باطل] نازل نمودیم. آن گاه به دنبال آنان پیامبران خود را پی در پی آوردیم، و عیسی پسر مریم را از پی [آنها] فرستادیم و او را انجیل دادیم.» (حدید/ 25، 27 و نیز مائده/ 46، 110)
در سوره مائده می فرماید: «و قفینا علی ءاثرهم بعیسی ابن مریم مصدقا لما بین یدیه من التورئة و ءاتیناه الانجیل فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التورئة و هدی و موعظة للمتقین؛ و از پی پیامبران پیشین عیسی بن مریم را فرستادیم که تورات پیش از خود را تصدیق داشت، و انجیل را به او دادیم که در آن نور و هدایت بود و مصدق تورات پیش از خود، و هدایت و پندی برای پارسایان بود. (مائده/ 46)
واژه «کتاب» در آیه 30 مریم نیز به انجیل اشاره دارد. از سوی دیگر و به رغم وجود انجیلهای فراوان، از جمله اناجیل چهارگانه رسمی در عصر نزول و پیش از آن، قرآن با کاربرد صیغه مفرد در همه آیات مربوط، بر یکی بودن انجیل نازل شده بر مسیح (ع) اصرار دارد، بنابراین می توان گفت که قرآن با تصریح بر منشأ وحیانی و یکی بودن انجیل عیسی (ع)، بشری بودن و تعدد آن را نفی می کند، در نتیجه اناجیل موجود و دیگر بخشهای عهد جدید که به دست افراد بشر، نگارش یافته، نمی تواند، عینا همان انجیل نازل شده بر مسیح (ع)باشد، بلکه روایتهای مختلفی از آن را دربر دارند و به احتمال زیاد، نسخه احتمالی انجیل یاد شده به عللی از بین رفته است.
شرایط بسیار دشوار حاکم بر جامعه مسیحیان نوایمان و برخوردهای خشن و سرکوبگرانه با آنان از سوی یهود و رومیان، می تواند از آن جمله باشد؛ همچنین یادکرد انجیل در کنار تورات و قرآن و به عنوان «کتاب»، موجودیت و واقعیت خارجی آن را به عنوان مجموعه ای از تعالیم آسمانی ثابت می کند: 8 بار به عنوان زوج تورات (آل عمران/ 48؛ مائده/ 66، 68؛ 110؛ توبه/ 111) و دوبار در کنار تورات و قرآن از آن یاد شده است: «نزل علیک الکتـب بالحق... و انزل التورة والانجیل* من قبل هدی للناس و انزل الفرقان؛ این کتاب را به حق بر تو نازل کرد که تصدیق کننده کتابهای پیشین است و تورات و انجیل را پیش تر نازل کرد، که راهنمای مردم باشد، و فرقان (قرآن) را نازل کرد. همانا کسانی که آیات خدا را انکار کردند برای آنان عذابی سخت است و خدا مقتدر دادستان است.» (آل عمران/ 3 ـ 4 و نیز مائده/ 44 ـ 48)
البته، قرآن فقط نزول مجموعه ای از آیات وحیانی به نام انجیل و نه کتاب به معنای شناخته شده آن را تأیید می کند و درباره نگارش یافتن آن در زمان حیات مسیح (ع) به دست یا املای وی، نفیا و اثباتا، گزارشی ندارد، بنابراین و برای ارائه حوزه ای مشترک از دو مفهوم مسیحی و اسلامی انجیل می توان انجیل یاد شده در قرآن را اشاره به آیات نازل شده بر عیسی (ع) دانست که اناجیل اربعه نیز فارغ از صحت و سقم روایت، بخشهایی از آن را گزارش کرده است.
البته با این توضیح که بر اساس دیدگاه متفاوت مسیحیت درباره حضرت عیسی (ع) همه سخنان، رفتارها، و حوادث زندگی آن حضرت نیز در گستره مفهوم مسیحی انجیل جای می گیرد. شماری از مفسران شیعه و سنی کاربرد واژه «انزال» به جای «تنزیل» درباره تورات و انجیل را دلیل دفعی بودن نزول آن دو می دانند. البته برخی از صاحب نظران معاصر این دیدگاه را برنمی تابند. برخی دیگر با استناد به آیات 45 و 48 آل عمران، بر این باورند که نام انجیل همانند وعده بعثت مسیح (ع) در سخنان انبیا و کتابهای آسمانی پیشین آمده بود: «اذ قالت الملـئکة یـمریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم... و یعلمه الکتـب والحکمة والتورة والانجیل؛ آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح عیسی بن مریم است مژده می دهد که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است.» (آل عمران/ 45)
این آیه نشان می دهد که حضرت مریم (ع) با نام انجیل آشنا بوده است، در غیر این صورت، خبر از تعلیم الهی آن به عیسی (ع) پیش از تولد او و نزول انجیل، معقول نبود.
قرآن کریم، عیسی (ع) و انجیل را تصدیق کننده تورات می خواند: «و قفینا علی ءاثـرهم بعیسی ابن مریم مصدقـا لما بین یدیه من التورة وءاتینـه الانجیل فیه هدی ونور ومصدقـا لما بین یدیه من التورة» (مائده/ 46) تکرار تصدیق و نسبت جداگانه آن به عیسی (ع) و انجیل، نشان می دهد که گواهی بر حقانیت تورات، و نزول الهی آن افزون بر سخنان حضرت مسیح (ع)، در آیات انجیل نیز آمده است. البته روشن است که مراد، تورات اصلی و نازل شده بر موسی (ع) است که خداوند، آن را عاری از تحریفات پدید آمده، به عیسی (ع)تعلیم داد (آل عمران/ 48؛ مائده/ 110)، بنابراین تصدیق یاد شده، هرگز به معنای تأیید کامل تورات موجود در عصر عیسی (ع) و عاری بودن آن از تحریف نیست.
شماری از مفسران با استناد به آیه یاد شده و همانند آن بر این باورند که انجیل نازل شده بر مسیح (ع) به امضا و تکمیل احکام تورات پرداخته و آیین عیسی (ع) جز در پاره ای احکام، ناسخ شریعت موسی (ع) نبوده است. در انجیل متا و از زبان عیسی (ع) نیز به این مطلب تصریح شده است. تصریح قرآن بر تعلیم تورات به عیسی (ع) از سوی خدا و تأکید بر آن به عنوان نعمتی بر وی (آل عمران/ 48؛ مائده/ 110) می تواند مؤید این دیدگاه باشد.
توضیح بیشتر اینکه برخی آیات نشان می دهد حکم گوشت و برخی دیگر از اجزای شماری از حیوانات که براساس تورات بر قوم یهود حرام شده بود، به وسیله انجیل، نسخ شده است: «و مصدقـا لما بین یدی من التورة ولاحل لکم بعض الذی حرم علیکم؛ و تورات را که پیش از من نازل شده تصدیق می کنم و [آمده ام] تا برخی چیزها را که بر شما حرام شده برایتان حلال کنم، و از سوی پروردگارتان برای شما معجزه ای آورده ام، پس از خدا بترسید و از من فرمان برید.» (آل عمران/ 50؛ انعام/ 146) قرآن سبب تحریمهای یاد شده به رغم حلال بودن آنها را، ستمگری، حق ستیزی و تمرد قوم یهود و به عنوان مجازات آنان معرفی می کند. (نساء/ 160؛ انعام/ 146)
خداوند در آیات متعددی از قرآن کریم، آن را تصدیق کننده کتابهای آسمانی پیشین از جمله انجیل می داند: «و انزلنا الیک الکتـب بالحق مصدقـا لما بین یدیه من الکتـب و مهیمنـا علیه؛ ما این کتاب (قرآن) را به راستی و حق بر تو نازل کردیم که مصدق و نگهبان کتاب های پیش از خود است.» (مائده/ 48) اما در اینکه تصدیق و تأیید یاد شده به چه معناست، مفسران به اختلاف گراییده اند؛ دیدگاه نخست، آن را به معنای گواهی دادن قرآن بر نزول آنها از سوی خداوند می داند؛ با این توضیح که لازمه آن، تصدیق همه محتویات کتابهایی که امروزه به نام تورات و انجیل نامیده می شود، نیست. دیدگاه دوم تصدیق یاد شده را به معنای تأیید همه یا بخشی از محتوای کتب آسمانی گذشته می داند و دیدگاه سومی هم بر آن است که کتابهای آسمانی پیشین درباره نزول قرآن از سوی خداوند خبر داده است و نزول قرآن(نه شهادت گفتاری آن) دلیل درستی آن خبر غیبی و مطابق با واقع بودن و از سوی خدا بودن کتب آسمانی گذشته است.
به نظر می رسد، دقت در آیات مربوط و تفاوت تعابیر می تواند چالش یاد شده را برچیده و زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که آیات تصدیق کننده را می توان از یک جهت به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری چون «الذی بین یدیه» و «ما بین یدیه» آمده است، صریحا به تصدیق کتابهای پیش از قرآن اشاره دارد و نمی تواند جز به معنای تأیید کتبی چون تورات و انجیل نازل شده باشد: «و ما کان هـذا القرءان ان یفتری من دون الله ولـکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتـب؛ و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتاب هایی است که پیش از آن آمده و شرح و توضیح آنهاست و تردیدی در آن نیست و از پروردگار جهانیان است.» (یونس/ 37؛ یوسف/ 111؛ بقره/ 97؛ آل عمران/ 3؛ مائده/ 48؛ فاطر/ 35)
تصدیق در این آیات یقینا می تواند به معنای گواهی دادن قرآن بر نزول الهی تورات و انجیل واقعی و تأیید همه آموزه های آن دو باشد. پر واضح است که تصدیق به این معنا، بشارتهای تورات و انجیل درباره بعثت پیامبر اسلام (ص) و نزول قرآن را نیز دربر می گیرد. نکته شایان توجه آنکه، قرآن به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتابهای آسمانی گذشته، بر «مهیمن» بودن خود نسبت به آنها تصریح می کند تا از پیدایش توهم تصدیق، بی هیچ دخل و تصرفی، پیشگیری کند. مهیمن بودن قرآن را هرچند متفاوت ولی نزدیک به هم معنا کرده اند. برآیند این معانی، آن است که قرآن نسبت به کتب گذشته مسلط، فرادست و فراگیر است و براساس آن می تواند انواع دخل و تصرفها را در آنها انجام دهد، بر همین اساس آموزه های اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.
در دسته دوم آیات، تعابیری چون «لما معکم» و «لما معهم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب (یهود و نصارا) است: «یایها الذین اوتوا الکتب ءامنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها؛ ای کسانی که کتاب داده شده اید! به آنچه نازل کردیم که تصدیق کننده ی چیزی است که با شماست، ایمان بیاورید، پیش از آن که چهره هایی را محو کنیم و به پشت سرشان بگردانیم یا لعنتشان کنیم چنان که اهل شنبه را لعنت کردیم، و امر خدا انجام پذیر است.» (نساء/ 47؛ بقره/ 41، 91) هرچند می توان ظاهر این تعابیر را اشاره به تورات و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست اهل کتاب بود؛ اما قطعا نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه چنان که برخی از آیات نیز اشعار دارد (مائده/ 14)، تأیید بخشی از آموزه های تحریف ناشده آنهاست و این بدان سبب است که از جمله اناجیل یاد شده دارای آموزه های ضد و نقیض و شرک آمیز است و سخنان، رفتارها و حوادثی را به عیسی (ع) نسبت می دهد که با عقل، و تعالیم توحیدی سازگار نیست.
مواردی از این گزارشها و عقاید و احکام نادرست، شرک آلود و تحریف شده، در آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. (نساء/ 157، 171؛ مائده/ 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه/ 30) تأیید ضمنی و به اجمال اناجیل عصر نزول از برخی آیات دیگر نیز برمی آید؛ آیه 66 مائده از این قبیل است که در ترغیب اهل کتاب برای عمل به آموزه های تورات و انجیل، برخوردار شدن از برکات آسمان و زمین را پیامد آن می خواند: «ولو انهم اقاموا التورة والانجیل وما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم؛ و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مى كردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مى شدند.» (مائده/ 66) مفسران، مراد از اقامه تورات و انجیل را اعتقاد و عمل به تعالیم آن دو درباره مبدأ، معاد، احکام و حدود الهی و نیز اعتراف به وجود بشارت مربوط به پیامبر اسلام، بدون هرگونه تحریف و کتمان، دانسته اند، بنابراین، دست کم اناجیل موجود در عصر نزول، آموزه هایی از انجیل نازل شده را دربر داشته است، در غیر این صورت و با توجه به فقدان انجیل واقعی، دعوت به اقامه آن، توجیه خردمندانه ای نخواهد داشت. تأیید ضمنی و اجمالی یاد شده را از آیه 68 مائده نیز می توان برداشت کرد: «قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورة والانجیل وما انزل الیکم من ربکم؛ بگو: ای اهل کتاب! تا وقتی که [احکام] تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما نازل شده برپا نکنید هیچ اعتباری ندارید، و [هشدار که] آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، بی گمان بر کفر و طغیان بسیاریشان می افزاید. پس بر قوم کافر اندوه مخور.»
در شأن نزول آیه گفته اند که گروهی از یهودیان، پس از پاسخ پیامبر اسلام (ص) به پرسش آنان درباره تصدیق تورات از سوی او، گفتند: ما نیز تورات را قبول داریم؛ ولی به غیر آن ایمان نمی آوریم و خداوند بر اساس این آیه، دین و آیین آنان را بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجیل فاقد ارزش و پایه و اساس می خواند. اعتقاد و عمل به آن نیز ایمان به پیامبر اسلام (ص) و قرآن را می طلبد. قرآن کریم در جای دیگر، پیروان انجیل را به داوری و حکم کردن بر اساس «ما انزل الله» در آن فرامی خواند: «ولیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه» این آیه نیز تأیید ضمنی و اجمالی اناجیل عصر نزول را می رساند.
قرآن کریم، گاه با برخی اوصاف کلی و گاه با یادکرد پاره ای از احکام و آموزه های مشخص، تصویری به نسبت کامل، از محتوای انجیل به دست می دهد. موارد یاد شده از این قبیل است:
1. هدایت، نور و موعظه: «و ءاتینـه الانجیل فیه هدی ونور ومصدقـا لما بین یدیه من التورة و هدی و موعظة للمتقین؛ و انجیل را به او دادیم که در آن نور و هدایت بود و مصدق تورات پیش از خود، و هدایت و پندی برای پارسایان بود.» (مائده/ 46؛ آل عمران/ 3- 4) مفسران در معنای هدایت، آن را به وجود آموزه های مربوط به توحید خداوند و تنزیه وی از داشتن همسر، فرزند، شریک و انباز، معارف مربوط به معاد، تصدیق و تنزیه انبیا، بشارت بعثت پیامبر اسلام، احکام الهی و دلایل آن تفسیر کرده اند. توجه به وصف قرآن به مایه هدایت بودن، (بقره/ 2) می تواند در این زمینه بسیار کارگشا باشد، چنان که در تفسیر اشتمال انجیل بر نور، آن را اشاره به بیان احکام شرعی، دلایل، مثلها، فضایل و ارزشهای رهنمون ساز به سوی حق و روشن ساختن تاریکیهای جهل و نادانی از سوی انجیل معنا کرده اند و مراد از وجود موعظه در آن را، فرمانهای الهی مبنی بر پرهیز از گناه و انجام عبادات و پند و اندرزهای شیوا و رسا گفته اند.
2. بشارت بعثت پیامبر اسلام (ص): بنابر نص صریح برخی آیات قرآن و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر بعثت پیامبر اسلام (ص)، نام و ویژگیهای او در تورات و انجیل نازل شده از سوی خدا، آمده است. این موضوع در میان آموزه های یاد شده تورات و انجیل در قرآن برجستگی ویژه ای دارد: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبـا عندهم فی التورة والانجیل؛ همان کسانی که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده پیروی می کنند که [وصف] او را نزد خویش در تورات و انجیل مکتوب می یابند.» (اعراف/ 157) از ظاهر آیه برمی آید که اوصاف سه گانه «رسول»، «نبی» و «امی» (درس ناخوانده و خط نانوشته بودن) همه در تورات و انجیل برای پیامبر اسلام (ص)یاد شده است و اگر آیه در صدد چنین بیانی نبود، یاد کرد هر سه وصف در کنار هم که منحصر به همین آیه است، به ویژه آوردن ویژگی سوم، نکته پیدایی نداشت. در آیه ای دیگر و از زبان مسیح (ع)، به نام پیامبر اسلام (ص) که پس از وی خواهد آمد، تصریح شده است: «و اذ قال عیسی ابن مریم... و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه احمد؛ و هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل! بی تردید من فرستاده ی خدا به سوی شمایم، در حالی که آنچه را پیش از من آمده که تورات است تصدیق می کنم و به رسولی که پس از من می آید و نامش احمد است بشارت می دهم، ولی همین که [آن رسول] با دلایل روشن سراغشان آمد، گفتند: این جادویی آشکار است.» (صف/ 6)
این آیه هرچند بر بشارت بعثت پیامبر اسلام و نام وی از زبان مسیح (ع) و نه آمدن آن در انجیل دلالت دارد؛ اما چون آن حضرت در این زمینه جز آیات انجیل و وحی الهی را بر زبان نمی راند، می تواند برگرفته از انجیل باشد. این آیه توجه شماری از مفسران و پژوهشگران مسلمان را که در پی یافتن نام احمد در اناجیل فعلی برآمده اند، به واژه فارقلیط (Paraclete) یا «بارکلیت» معطوف ساخته است. واژه یاد شده یونانی و به معنای تسلی و آرامش دهنده است و مسیحیان مصداق آن را روح القدس خوانده اند.
اما مفسران و پژوهشگران یاد شده بر این باورند که این واژه در اصل اسم خاص، به صورت «پریکلیتوس» و به معنای «احمد» و «ستوده» بوده که بعدها دچار تغییر شده است. در مقابل، برخی پژوهشگران مسیحیت با نفی دلالت آیه بر یادکرد نام احمد در انجیل تلاشهای انجام گرفته برای تطبیق آن بر فارقلیط را ناموفق و غیر لازم می شمارند.
وی در کنار پاره ای استدلالهای دفاع پذیر مدعی است که واژه یاد شده قرنها پیش از اسلام نیز به همان صورت و به معنای تسلی دهنده کاربرد داشته است و مصداق آن نیز روح القدس دانسته می شد. وی بخشهای دیگری از عهد جدید را مصداق بشارت انجیل در قالب اوصاف کلی و نه به اسم، مبنی بر آمدن پیامبر اسلام (ص) می داند. گزارشهای تورات و انجیل درباره بعثت، نام و ویژگیهای پیامبر اسلام (ص)به گونه ای دقیق و روشن بوده است که برای یهود و نصارا یا دست کم برای دانشمندان آنان هیچ شک و تردیدی در شناخت آن حضرت و حقانیت دعوت و رسالت وی باقی نمی گذاشت؛ اما گروهی از آنان بر اثر انگیزه های گوناگون به کتمان آن می پرداختند: «الذین ءاتینـهم الکتـب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم وان فریقـا منهم لیکتمون الحق وهم یعلمون؛ آنها که کتابشان داده ایم، او (پیامبر) را همان گونه می شناسند که پسران خود را، ولی گروهی از آنان با این که حق را می دانند آن را کتمان می کنند.» (بقره/ 146)
از این آیه و همانند آن برمی آید که گزارشهای یاد شده در تورات و انجیلهای موجود در عصر نزول نیز بوده است. در غیر این صورت، یهود و نصارا با استناد بر آن به عنوان بهترین دلیل، شدیدا به تکذیب قرآن، پیامبر اسلام (ص) و دعوت او می پرداختند، درحالی که شماری از آنان به ویژه برخی از دانشمندان یهود و نصارا بر اساس بشارتهای یاد شده و شناخت پیشین از پیامبر اسلام به وی ایمان آوردند: «الذین ءاتینـهم الکتـب من قبله هم به یؤمنون* و اذا یتلی علیهم قالوا ءامنا به انه الحق من ربنا انا کنا من قبله مسلمین؛ کسانی که پیش از این [قرآن] کتابشان دادیم آنها به آن ایمان می آورند. و چون [قرآن] بر ایشان تلاوت شود می گویند: بدان ایمان آوردیم که آن درست است و از طرف پروردگار ماست ما پیش از آن هم تسلیم بوده ایم.» (قصص/ 52 ـ 53)
بشارت آمدن «فارقلیط» پس از عیسی (ع) که به نقل از زبان وی در انجیل یوحنا یاد شده، از این قبیل است که مورد توجه و استناد شماری از مفسران شیعه و سنی قرار گرفته است. البته با توجه به غیر واقعی بودن بسیاری از گزارشهای عهد جدید، آنچه قرآن در این باره آورده است، به طور کامل در آن وجود ندارد و آنچه یافت می شود برخی عبارات کلی است که قابل انطباق بر پیامبر گرامی اسلام است، در حالی که بیانات قرآن دلالت بر آن دارد که در تورات و انجیل به روشنی و با صراحت از آمدن پیامبر (ص)خبر داده شده است.
در آیه 29 فتح نیز از یادکرد برخی اوصاف پیامبر اسلام (ص) و پیروان راستین او در تورات و انجیل سخن به میان آمده است. بر اساس این آیه در کتب یاد شده آمده است که پیامبر اسلام و پیروانش با دشمنان، سرسخت و با یکدیگر بسی مهربانند؛ همچنین آنان به زراعتی همانند شده اند که روز به روز رشد، بالندگی و استحکام بیشتری یافته و شگفتی کشاورزان را برمی انگیزد؛ به این معنا که مسلمانان نیز در آغاز اندک اند؛ اما در گذر ایام چنان بر شمار و نیروی آنان افزوده می شود که کافران را به خشم آورده و هراسان می سازند: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ترهم رکعـا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضونـا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود ذلک مثلهم فی التورة ومثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطـه فـازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار؛ محمد (ص) فرستاده ی خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند. [همواره] آنها را در رکوع و سجود می بینی که فضل و خشنودی خدا را می جویند. نشانه آنها اثر سجده ای است که در چهره هایشان است. این وصف ایشان در تورات است، و وصف آنها در انجیل چون کشته ای است که جوانه بزند و آن [جوانه] محکم شود تا به تدریج قوت گیرد و بر ساقه های خود بایستد که کشاورزان را به شگفت آورد، [مؤمنان نیز این گونه به تدریج قوت و فزونی می گیرند] تا [انبوهی] آنها کافران را به خشم آورد.» (فتح/ 29)
اینکه همه اوصاف یاد شده، در هر دو کتاب تورات و انجیل آمده است یا بخشی در تورات و بخشی دیگر در انجیل، مورد اختلاف مفسران است. شماری از مفسران شیعه و سنی به پیروی از تفسیرگران نخستینی چون قتاده، ضحاک و ابن جبیر، اوصافی را که پیش از واژه «ذلک» آمده است، یاد شده در تورات، و تشبیه به زرع و کشته را آمده در انجیل می دانند. طبری در اثبات این دیدگاه می گوید: «اگر «کزرع» عطف بر اوصاف پیشین و به تورات هم مربوط بود، باید همراه «واو» عطف می آمد.»
در مقابل، شوکانی، جمله «کزرع» را مستأنفه دانسته و به پیروی از مجاهد معتقد است که همه ویژگیهای یاد شده از آغاز تا پایان آیه، هم در تورات و هم در انجیل آمده است، چنان که ابوسلیمان دمشقی بر این باور است که فقط تشبیه به زرع و کشته در تورات و انجیل یاد شده است.
3. جهاد: یکی دیگر از آموزه هایی که قرآن از ذکر آن در تورات و انجیل سخن می گوید، جنگ و جهاد در راه خدا و وعده حتمی بهشت از سوی او به مؤمنانی است که در این مسیر، دشمنان خدا را کشته یا خود کشته می شوند: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم وامولهم بان لهم الجنة یقـتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعدا علیه حقـا فی التورة والانجیل والقرءان؛ همانا خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهای بهشت خریداری کرد آنان در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. این در تورات و انجیل و قرآن وعده ی حقی بر عهده ی خدا است.» (توبه/ 111)
این آیه را در شأن صاحبان بیعت عقبه نازل دانسته اند و مفسران بر این باورند که وجود حکم جهاد در همه ادیان آسمانی را می رساند. افزون بر آموزه های یاد شده که قرآن به صراحت از ذکر آنها در انجیل یاد می کند، تعالیم یاد شده مسیح (ع) به پیروان خویش در قرآن هم می تواند از آموزه های انجیل نازل شده بر وی باشد. توصیه به تقوا، یکتاپرستی، پیروی از او و نیز تصدیق تورات و نفی شرک از این قبیل است. (آل عمران/ 50 ـ 51؛ مائده/ 72؛ توبه/ 31)
ادیان الهی مسیحیت کتب دینی انجیل حضرت عیسی (ع) باورها در قرآن تحریف