عمرو بن عبدالله کعب همدانی صائدی، معروف به ابوثمامه صائدی که از تابعین بود و از یاران علی بن ابیطالب (ع). از تیره ای از قبیله همدان که در شهر کوفه سکونت داشت و از بزرگان شیعه و از افراد با نفوذ و مجاهدین با ارزش به شمار می آمد. ابوثمامه سابقه مبارزاتی در جنگ های علی بن ابیطالب (ع) داشت و بعد از صلح تحمیلی امام مجتبی (ع) در کوفه ماند و زمانی که معاویه مرد، از جمله افرادی بود که به امام حسین (ع) نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد. امام حسین (ع) نیز ابتدا نماینده ی خود، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع آنجا را بررسی کند و از کوفیان بیعت بگیرد. چون مسلم به کوفه رسید، ابوثمامه صائدی به یاری او شتافت و در خدمت او بود و به دستور او کمک های مالی شیعیان را دریافت می کرد و اسلحه می خرید زیرا اسحله شناس بود و در این کار مهارت داشت. او در قیام مسلم، پرچمدار قبایل تمیم و همدان شد و در جریان شورش شیعیان کوفه علیه عبیدالله بن زیاد و محاصره ی دارالاماره ی کوفه، فرماندهی شیعیان را بر عهده داشت. اما وقتی کوفیان به مسلم خیانت کردند و تنهایش گذاشتند و به شهادتش رساندند، ابوثمامه مخفی شد و ابن زیاد با اینکه سخت در جستجویش بود، نتوانست او را پیدا کند.
ابوثمامه همراه نافع بن هلال جملی برای یاری امام حسین به سمت کربلا حرکت کرد و پیش از شروع درگیری ها، در بین راه به سپاه امام پیوست. او شیفته ی امام خود بود و در خدمتگزاری به آن حضرت تلاش بسیار می کرد. زمانی که امام (ع) به کربلا رسید، مردی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که بسیار خونخوار بود از طرف عبیدالله بن زیاد می خواست خدمت امام (ع) برسد و سوال کند که «چرا آن حضرت به این سرزمین آمده است؟» وقتی ابوثمامه او را دید گفت «شمشیرت را زمین بگذار و بعد نزد حسین بن علی برو!» اما او قبول نکرد و ابوثمامه هم مانع رفتن او نزد امام شد و سپس از مدتی گفتگو، کثیر برگشت و ماجرا را به اطلاع عمر بن سعد رساند.
در جریان قیام حسینی، در کربلا، ظهر عاشورا، در میانه ی جنگ، ابوثمامه صائدی خدمت امام حسین (ع) آمد و عرضه داشت «ای اباعبدلله! جانم به فدایت! می بینم که دشمن به تو نزدیک شده است اما به خدا سوگند تا مرا نکشته اند، نمی توانند بر تو دست یابند. دوست دارم پیشمرگ تو شوم ولی هنگام نماز ظهر نزدیک است و من دوست دارم نماز ظهر را با تو بگزارم و سپس به دیدار پروردگارم نائل شوم.» امام حسین (ع) سر بلند کرد و به او فرمود «نماز را به یاد آوردی؛ خداوند تو را در زمره ی نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری؛ اکنون هنگام نماز است. از دشمن بخواهید به ما مهلت دهد تا ما نماز بگزاریم.» پس از نماز، از امام اجازه گرفت به میدان برود و در حالی که چنین رجز می خواند به دشمن حمله کرد:
عزا لال المصطفی و بناته *** علی حبس خیر الناس سبط محمد
عزا لزهراء النبی و زوجها *** خزانة علم الله من بعد احمد
عزا لاهل الشرق و الغرب کلهم *** و حزنا علی حبس الحسین المسدد
فمن مبلغ عنی النبی و بنته *** بان ابنکم فی مجهد ای مجهد
تعزیت بر آل پیامبر و دخترانش به خاطر محاصره ی سبط پیامبر که بهترین انسان هاست
تعریت بر حضرت زهرا و همسرش که خزانه ی علم الهی بود بعد از پیغمبر.
تعزیت بر همه مردمان مشرق زمین و مغرب زمین، محزونم برای گرفتاری حسین راستگو و درست کردار
کیست رساننده ی این پیام از من به پیغمبر و دخترش، که فرزندتان در رنج و سختی است، و چه رنج و سختی بزرگی!
این اشعار زیبا در آن شرایط سخت و ناگوار نشان دهنده مقام والای علمی و معرفتی اوست! ابوثمامه با لشگر عمر سعد جنگ سختی کرد و سرانجام به دست پسرعمویش، قیس بن عبدالله صائدی، به شهادت رسید. نامش در زیارت ناحیه چنین آمده: «السلام علی ابی ثمامه عمربن عبدالله الصائدی.»
توضیح:
در تاریخ نام او را "عمر بن کعب" و "صیداوی" نیز ذکر کرده اند.
اصحاب امام علی (ع) ابوثمامه صائدی زندگینامه عاشورا شهادت تابعین