ابوالعافیه به علت تعمق در کشفیات علم قبالا که در آن زمان، تنها علم حقیقی به مفهوم رایج نزد بزرگترین علمای یهود شمرده می شد، باور کرده بود که وی مورد توجه مخصوص خداست و خدا برای او رازهایی را گشوده و سرنوشت قوم را به دست وی سپرده است. انگیزه هایی که معاصر جوان او موسی دو لئون (1305-1250 میلادی) را تحریک کرد، ظاهرا خالص نبود. مؤلف کتاب زوهر،خواه شمعون بن یوحای، خواه ابوالعافیه و خواه شخص دو لئون باشد، تفاوت چندانی ندارد. همین کافی است که دو لئون نخستین ویرایشگر این کتاب بود که چند چیز از پیش خود بر آن افزود و آن را منتشر کرد. حقا که جا باز کردن کتاب زوهر به عنوان یک مرجع، نه تنها برای پیروان قبالا، بلکه تقریبا برای همه بنی اسرائیل و تأثیر عمیق آن بر زندگی و عادات یهودیان بسی شگفت آور است. در بسیاری از جوامع مطالعه زوهر بی درنگ جای مطالعه تلمود را گرفت؛ زیرا آن نوشته را وحی مستقیم خدا به ربی شمعون بن یوحای تصور می کردند و قداست آن را با قداست کتاب مقدس برابر می دانستند. بسیاری از یهودیان تا زمان ما معتقدند که قرائت کتاب زوهر، هرچند طوطی وار باشد، برای تهذیب نفس و ارتباط گیری با خدا کفایت می کند. آداب و رسومی که در کتاب زوهر توصیه شده، بعدا در کتاب شولحان عاروخ درج گردید و در زمانهای بعد بیشتر یهودیان حتی کسانی که الهی بودن کتاب زوهر را نمی پذیرفتند، آنها را معمول می داشتند.
محاسبه تاریخ ظهور مسیحا در کتاب زوهر
اندیشه مسیحایی در کتاب زوهر مقامی رفیع دارد و در حقیقت آن کتاب در برخی از موارد صریحا اظهار می دارد که مقدر بود کتاب زوهر در آخرالزمان به آخرین نسل قبل از آمدن مسیحا وحی شود. در کتاب زوهر، زمان آمدن مسیحا با استفاده از محاسبات پیچیده حروف اسم اعظم خدا تعیین شده است. در کلمه «یهوه» حرف «ه» برابر است با 5000 و به پنج هزار سالی اشاره دارد که بنی اسرائیل در بردگی و خضوع، زیر سلطه قدرتهای بیگانه به سر برده اند. پس از این پنج هزار سال، هنگامی که شصت سال از هزاره ششم بگذرد، بنی اسرائیل از زمین برخواهند خاست و پس از آن هر شصت سال یک بار محبت خدا به بنی اسرائیل افزایش خواهد یافت؛ تا اینکه در سال 600 از هزاره ششم، ابواب حکمت آسمانی گشوده خواهد شد و چشمه های حکمت از زمین خواهد جوشید و جهان برای ورود به هزاره هفتم آماده خواهد گشت، همان طور که انسان در روز آدینه تهیه روز سبت را می بیند. از این محاسبات چنین به دست می آید که کتاب زوهر توقع داشت مسیحا در سال 1300 میلادی ظاهر شود و این سال آغاز عصر مسیحایی باشد. تاریخهای دیگری برای رستاخیز نیز می آورد، اما آنها را شاید بعدا کسانی افزوده باشند که می خواسته اند هنگام ظهور را با عصر خود مطابق سازند. محاسبه ای که اشاره شد نمونه خوبی از مبانی قبالا برای آرمان مسیحایی است. در تمام این نوع محاسبات اعداد مقدس 7 و 3 نقش مهمی را بازی می کنند.
دوران پیش از ظهور
به طوری که معروف است بر اساس پیشگویی کتاب زوهر دوران پیش از عصر مسیحایی برای بنی اسرائیل وحشتناک و محنت بار خواهد بود. امتها در ستم کردن به بنی اسرائیل بر یکدیگر سبقت خواهند گرفت و هر گرفتاری تازه چنان شدید خواهد بود که گرفتاریهای قبلی را از یادها خواهد برد. پیش از آمدن مسیحا یک ستون آتش در جهان ظاهر خواهد شد و چهل روز در برابر چشمان اقوام روی زمین برپا خواهد بود. آنگاه مسیحای پادشاه برای حرکت از مکانی در فردوس به نام «لانه گنجشک» فرمان خواهد یافت. او نخست در ایالت جلیل ظاهر خواهد شد؛ زیرا جلیل نخستین ناحیه ای بود که به دست رومیان ویران گردید. یک ستاره تابان در آسمان ظاهر خواهد شد و هفت ستاره دیگر آن را محاصره خواهند کرد. آنها به مدت هفتاد روز، روزی سه بار با آن ستاره تابان خواهند جنگید و هر شب بلعیده و هر صبح بیرون افکنده خواهند شد. پس از هفتاد روز آن ستاره از میان خواهد رفت.
مسیحا در ستون آتش مذکور پنهان خواهد شد و به دوازده ماه نامرئی خواهد بود. سپس وی را به آسمان برده، تاج پادشاهی بر سر او خواهند گذاشت و تمام قدرت و شوکت یک پادشاه را به او عطا خواهند کرد. آنگاه وی به زمین فرود خواهد آمد و ستون آتش دوباره مرئی خواهد شد. مسیحا در سراسر عالم معروف خواهد گردید و ملتها همراه با بسیاری از یهودیان بی ایمان با او به جنگ بر خواهند خاست. سپس جهان به مدت پانزده روز تاریک خواهد شد و جمعی از مردم در آن دوره خواهند مرد. در سال 73 از ششمین هزاره آفرینش جهان (1313 میلادی) تمام اقوام در رم گرد خواهند آمد و خدا بر آنان باران آتش، تگرگ و سنگ فرو خواهد ریخت و ایشان به استثنای پادشاهانی که به رم نیامده اند، هلاک خواهند شد.
این پادشاهان نیز خواهند خواست با مسیحا جنگ کنند و فرزندان اسماعیل در محاصره کردن اورشلیم به آنان خواهد پیوست. اما او که بر آسمان نشسته است، می خندد. بسیاری در پرستش خدا با یهودیان همراه خواهند شد و بدین گونه، خلقت تازه ای خواهند یافت؛ زیرا خدا ارواح تازه ای برای بازماندگان ایجاد خواهد کرد و آنان را برای ورود به هزاره هفتم آماده خواهد ساخت. در جایی دیگر جزئیات امر به شیوه زیر دنبال شده است: هنگامی که خدا بخواهد اورشلیم را نوسازی کند یک نجم ثابت با هفت نجم ثاقب خواهد جنگید... روز اول، هنگامی که آن ستاره در رم نمایان شود، سه برج افراشته بر خاک خواهند غلتید، آن مکان بزرگ (واتیکان) سقوط خواهد کرد و حاکم شهر (پاپ) خواهد مرد. سپس آن ستاره برای همه جهان آشکار خواهد شد. در آن زمان جنگهای بزرگی در چهار گوشه جهان برپا گردد و مردم ایمان خود را از دست بدهند. هنگامی که آن ستاره بزرگ پدیدار شود یک پادشاه مقتدر قیام خواهد کرد و بر تمام ملتها غالب شده، ایشان را به زیر سلطه خویش خواهد برد. هنگامی که آن ستاره ناپدید شود فلسطین به اندازه چهل و پنج میل از محل معبد لرزانده خواهد شد... آنگاه مسیحا برای سراسر جهان جلوه خواهد کرد و حکومت در دستهای او قرار خواهد گرفت. در زمان آمدن او جهان در تنگی بزرگی خواهد بود و دشمنان بنی اسرائیل نیرومند خواهند شد، ولی مسیحا از «ادوم مجرم» انتقام خواهد گرفت و آتش تمام سرزمین «ساعیر» را خواهد سوزاند. آنگاه خدا مردگان را زنده خواهد کرد. غالبا در زوهر پیرامون جریان امور جهان در زمان آمدن مسیحا به تفصیل بحث شده است.
در زوهر اشارات گوناگونی به اندیشه مسیحای بلاکش وجود دارد. افسانه هایی می گویند: «هنگامی که ارواح از گشت و گذار در جهان باز می گردند و رنج و محنت مردم، مخصوصا بلاهای بنی اسرائیل در تبعید را شرح می دهند مسیحا در فردوس از آن داستانها تکان می خورد. آنگاه وی به کاخ دردها پا می گذارد و تمام ناخوشیها و بلاهایی را که برای بنی اسرائیل مقدر شده بر خود می گیرد و بدین گونه، آلام ایشان را تسکین می دهد و آنان را بردبار و شکیبا می سازد. بدین شیوه، مسیحا خود را بلاگردان گناهان قرار می دهد؛ زیرا بنی اسرائیل پس از ویرانی معبد از تقدیم قربانی بلاگردان محروم شده اند.»
مجازات به طور کلی متروک نیست، ولی به جهان آینده موکول گردیده است. معجزه رستاخیز مردگان در زوهر یکی از امور عادی تلقی می شود. قبالا مدعی است که کتاب مقدس معانی بسیار مهمی را در پس پرده بیان ساده خود دارد و بر این اساس، بسیاری از فقرات این کتاب از معنای اصلی خود منحرف می شوند تا رستاخیز مردگان را اثبات نماید. رستاخیز چهل روز پس از ظهور مسیحا رخ خواهد داد و مردگان از خاک برخاسته به شادابی یک کودک سه ساله و به قداست فرشتگان خواهند بود.
بزرگترین دستاورد عصر مسیحا
کتاب زوهر چیزهای اندکی بر مفهوم رایج مسیحایی عصر خود می افزاید و عمدتا به شرح جزئیات می پردازد. مسیحا پیش از خلقت جهان در تصور الهی حضور داشته است و صفاتی نزدیک به صفات الهی به تکرار و تأکید به او نسبت داده می شود. وی از گناهان قوم خود رنج می برد و به آنان در تحمل مجازات گناهان کمک می کند. زوهر به مسیحا بن یوسف نیز به عنوان کسی که بر یک کرسی در مقامی پایین تر می نشیند، اشاره می کند و فعالیتهای بسیار اندکی به او نسبت می دهد. در مفهوم قبالایی بیشترین برخورداری در زمان مسیحا عبارت است از باز شدن درهای حکمت و آشکار گردیدن اسرار شریعت که طبق کتاب زوهر چیزی نیست جز انتشار جهانی حکمت قبالایی، این تنها حکمت واقعی؛ و خدا به طور مستقیم پارسایان تمام نسلها را بر این اسرار واقف می کند. هنگامی که تمام این امور تحقق یافت، بشریت برای ورود به هزاره هفتم یعنی هزاره استراحت و تأملات الهی، آماده می شود. این اندیشه با اندیشه اصلی زوهر مبنی بر اینکه روح آدمی مخلوق خدا نیست، بلکه از او صادر شده است، مطابقت دارد. اوج کمال انسانی هنگامی است که روح وی پس از مطالعه و سرسپردگی و پدید آمدن یک حالت وجد و خلسه، دو باره با سرچشمه خود که روح الهی است، متحد شود.
کتاب زوهر بیش از هر یک از آثار ادبی جهان در دلها جا باز کرد، قبالا را بر اساس محکمی استوار نمود و طرفداران قبالا در طی قرنهای متمادی آن را کتاب مقدس خود می شناختند. البته نباید تصور کنیم که جهان یهودیت کاملا مجذوب قبالا شد و خلاقیت خود را از دست داد. در همان زمان بسیاری از شاعران، فیلسوفان، دولتمردان و سیاستمداران در اسپانیا و پرتغال درخشیدند که برخی از آنان به نحو قابل ملاحظه ای از زوهر فاصله گرفته بودند. بر این اساس، یک ربانی مشهور به نام حییم بن گالیپاپا (1380-1310 میلادی) در نامه ای سرگشاده ادعا کرد که پیشگوییهای اشعیا و دانیال در مورد مسیحا در عصر مکابیان تحقق یافته و اعتقاد به مسیحا در زمان حاضر هیچ اصلی در کتاب مقدس ندارد.
یوسف آلبو (1444-1380میلادی) یک نظریه عقلانی نیز در باب مسیحا داشت. او به تکرار اظهار می کرد که هرچند هر یهودی حق دارد به آمدن مسیحا ایمان داشته باشد، ولی چنین ایمانی از اصول یهودیت نیست. از سوی دیگر، آلبو نمی توانست بپذیرد که اعتقاد به مسیحا تنها از سنت برخیزد و اصلی در کتاب مقدس نداشته باشد. او می گفت که پیشگوییهای محقق نشده حزقیال، ارمیا و ملاکی باید به آینده دورتری مربوط شود. آلبو ادله خود در این باب را در یک مناظره مشهور که در سالهای 1414-1413 میلادی در تورتوسا بین بزرگان یهود و یک از دین برگشته به نام جرونیمو دوسانتافه برگزار شد، مطرح کرد. این شخص می کوشید به کمک کتاب مقدس و تلمود اثبات کند که همه یهودیان باید مانند او، مسیحا بودن عیسی را بپذیرند.
در اوج محنتهای قرن چهاردهم میلادی خون، هزاران یهودی به دست پادشاهان و زورمداران مسیحی فاسد، جبار و ستمگر اروپای غربی ریخته شد. سال 1391 میلادی پیوسته سرنوشت سازترین سال در تاریخ یهودیان در تبعید خواهد ماند. اعمال شرم آور بزرگان مسیحیت بر ضد یهودیان را تنها با قرنها بردباری و حسن نیت می توان جبران کرد. فقدان اخلاق میان ارباب کلیسا به بهای جان بسیاری از بنی اسرائیل تمام شد: هزاران تن را سر بریدند، هزاران تن را از دیار خود راندند و هزاران تن را به زور مسیحی کردند. یک نویسنده در آن دوران تصویر تکان دهنده وحشتهای جوامع یهودی کاستیل را چنین ترسیم کرده است: «تاراجگران یکی پس از دیگری از راه می رسیدند. آنان اموال را از انبار و ارواح را از ابدان به یغما می بردند. تمام رنج و محنتهایی که معتقد بودیم باید پیش از آمدن مسیحا بر سر ما فرود آید، آمده بود، ولی از خود مسیحا خبری نبود.»
موسی بوتارل و ادعای مسیحایی
در آن روزگار ربانیون را مجبور می کردند با مسیحیان یهودی الاصل در حضور درباریان و روحانیون به بحث بنشینند. این مناظرات همواره قتل عامها و مسیحی شدنهای اجباری را به دنبال می آورد. شیادان و خواب نماهای قبالایی بی درنگ از جا می جستند و با دست یازیدن به فقراتی از کتاب مقدس و تلمود، ظهور مسیحا را قریب الوقوع می دانستند. موسی بوتارل اهل سیسنروس در کاستیل پا را فراتر گذاشت و مدعی شد که الیاس نبی (ع) وی را مسح کرده است و همه ربانیون ملزم هستند که او را به عنوان رئیس سنهدرین بشناسند. از پایان کار بوتارل اطلاعی در دست نیست، ولی برخی از نوشته های قبالایی او هنوز در دست است. افسردگی روح یهودیان در آن زمان به اندازه ای بود که حتی شخصیت بزرگی مانند حسدای کرسکای فیلسوف به مسیحایی بوتارل ایمان آورد. تنها چند سال پیش از آن، یک متخصص و طرفدار تلمود به نام ربی نیسیم بن رئوبین اهل بارسلونا به یک اعتقاد رایج میان یهودیان کاستیل مبنی بر مسیحا بودن سموئیل ابوالعافیه اعتراض داشت. این شخصیت که مورد لطف و مهر پادشاه «دن پدرو» قرار گرفته بود، در برافراشتن کنیسه عظیم شهر طلیطله سهم زیادی داشت و به سبب عظمت، به عصای یهودا ملقب شده بود. تیره روزی یهودیان اسپانیا، با چند مورد استثنا، در قرن پانزدهم ادامه یافت؛ تا اینکه فردیناند و ایزابلا به شکرانه پیروزی بر مسلمانان، رعایای یهودی قلمرو خود را برای خدای خویش قربانی کردند. تبعید یهودیان از اسپانیا در سال 1492 به یکی از بخشهای تیره و تار تاریخ یهود خاتمه داد.
اسحاق ابربانل و تألیف سه کتاب در باب مسیحا
آخرین حلقه ربط در سلسله فیلسوفان و متفکران اسپانیا، دن اسحاق بن یهودا ابربانل (1509-1437)، اندیشمندی روشن و عمل گرا بود. وی همچنین تحت تأثیر قبالا و اندیشه های مسیحایی، مطابق با شیوه های رایج زمان خود قرار گرفت. روزهای سیاه و سهمگینی که بر تبعیدیان بینوای اسپانیا پنجه افکنده بود، ابربانل را بر انگیخت که با نوشتن سه کتاب، نزدیک بودن ظهور مسیحا را مورد تأکید قرار دهد و تاریخ دقیق آن را معین کند. روزگار بر این حکیم محترم فشار آورده و او را از اوج به حضیض کشیده بود. وی مانند ارمیای عهد عتیق، شاهد مصیبت مردمی بود که آنان را بسیار دوست می داشت، ولی نمی توانست سرنوشت شوم ایشان را تغییر دهد.
او برای آنان همه آرزوها و شکوه خود را فراموش کرده بود و می خواست سالهای آخر عمر خویش را در گمنامی کامل سپری نماید. به همین دلیل، منظره بازی وی با کلمات و عبارات کتاب مقدس به منظور به دست آوردن تاریخ آمدن مسیحا و گشودن روزنه امیدی برای همکیشان افسرده و پژمرده خویش رقت انگیز است. این منظره هنگامی رقت انگیزتر می شود که بدانیم او یک سیاستمدار واقع بین بوده و نام وی به عنوان یکی از پیشگامان تفسیر روشن و عقلانی متون دینی در فهرست مفسران جدید کتاب مقدس قرار گرفته است.
عقلانیت در نظریات ابربانل
ابربانل طبقه ای از فیلسوفان یهودی را که بر خلاف ابن میمون اعتقاد به مسیحا را یک اصل اساسی یهودیت نمی دانند، به شدت مورد انتقاد قرار می دهد. انتقادهای او به خصوص به سوی یوسف آلبو هدف گیری شده است. وی برای نقد استدلالهای کتاب «عقاریم» از هیچ چیز فروگذار نمی کند. مفهوم مسیحایی خود او بر پیشگوییهای کتاب مقدس بنا شده و از آن ده عنصر استخراج می گردد. از جمله آن عناصر جنبه های عقلانی مهم اعتقاد مسیحایی است که آن را پیراسته از تمام مبالغه های خیالی و فوق طبیعی ربانیون و طرفداران قبالا عرضه می کند: خداوند یک منجی از خاندان داود خواهد فرستاد تا ملت خوار و ذلیل را به اورشلیم برگرداند و معبد را بازساری کند؛ تا قوم دوباره مقدس شوند. نبوت به بنی اسرائیل باز گردانده خواهد شد، برای آنان دوباره معجزاتی صورت خواهد گرفت، کامیابی مادی و برکات بی شمار نصیب ایشان خواهد شد و بنی اسرائیل از آن پس گرفتار تبعید نخواهند بود. تمام ملتهای زمین، با مشاهده فرود آمدن خشم خدا، دین توحید را خواهند پذیرفت. پس از بازگشت قوم به فلسطین، مردگان زنده خواهند شد.
وسوسه محاسبه تاریخ ظهور
ابربانل، علی رغم این دیدگاه عقلانی، نتوانست در مقابل وسوسه محاسبه تاریخ آمدن مسیحا تاب بیاورد. وی مدعی بود که نهی تلمود و نویسندگان بعدی از این عمل به محاسباتی که از طریق تفسیر فقرات کتاب مقدس باشد، مربوط نمی شود، بلکه آن نهی به محاسبات مبتنی بر فن تنجیم ارتباط دارد. ابربانل از فقرات مختلف کتاب مقدس، مخصوصا از اشارات رمزی کتاب دانیال، استنباط می کرد که مسیحا در سال 5263 یهودی (1503 میلادی) خواهد آمد و چهار سال سبتی پس از آن، به سال 1531 میلادی، عصر مسیحایی آغاز خواهد شد. وی برای تأیید دستاوردهای خود عبارات چندی از کتاب مقدس و تلمود را شاهد می آورد.
او درباره اعتقاد ربی عقیبا به مسیحا بودن بارکوخوا چنین داوری می کرد: «برای هر حکیمی اتفاق می افتد که اندیشه ها و باورهای خود را تابع خواسته های دل قرار دهند.» این سخن دقیقا درباره خود او صادق است. شوربختی برادران دینی او چنان بیداد می کرد، و اعتقاد وی به عدالت خدا و شکوه آینده بنی اسرائیل به اندازه ای نیرومند بود که او ناگزیر نجات را بسیار نزدیک می دانست. به نظر وی اگر بنا باشد رنجها و بلاهای غیر قابل تحمل تا ابد بنی اسرائیل را مقهور خود سازد، تمام وعده های خدا محقق نشده باقی خواهد ماند. اما این امر برای خدای حق طلب بنی اسرائیل محال است.
ادیان الهی یهودیت موعود ظهور مکتب قباله آخرالزمان رستاخیز کتاب زوهر