مجرمین، مخالف و دشمن با رسالت، در معرض جهاد مسلمانان قرار می گیرند و خدا در دنیا به دست اینان عذابشان می دهد، و در آخرت به عذابی بزرگ گرفتار خواهند شد. خداوند به حضرت رسول (ص) توصیه می کند که مردم را تذکر بده که وظیفه تو تنها تذکر دادن است، تو دست زور به ایشان نداری مگر افرادی از ایشان که از تذکر و پندگیری روی گردانند و کفر می ورزند، چون تذکر دادن آن جناب به افراد آن چنانی لغو و بی فایده است و معلوم است که تولی و اعراض و کفر، همواره بعد از تذکر رخ می دهند، تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یک بار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت دیگر لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی، بلکه باید از او اعراض کنی، تا خدای تعالی به عذاب بزرگتر معذبش سازد. «إلا من تولی و کفر* فیعذبه الله العذاب الأکبر؛ ولی کسی که [به دنبال تذکر پی در پی] روی گردانید و کفر ورزید. پس خدا او را به عذاب بزرگ تر عذاب خواهد کرد.» (غاشیه/ 23- 24) عذاب و عقوبت بیگانگان در عالم قیامت چنانچه چگونگی و سختی و ابدیت آنرا بدانند تصدیق خواهند نمود که قابل قیاس بعقوبت در دنیا که محدود و موقت است نخواهد بود و نیز عقوبت اخروی ذاتی و درونی است.
در مجمع آمده است: یعنی همیشه در آتش خواهد بود و آن بزرگتر آزار و گرفتاری است. چون در این جهان گرفتار گرسنگی و قحط و تنگی و درویشی و کشتن و اسارت و کشتن و جنگ و غارت بودند در آن جهان آنچه ببینند از این بزرگتر است. و ابن مسعود چنین خوانده است: «فإنه یعذبه الله العذاب الأکبر؛ منظور از عذاب اکبر "عذاب آخرت" است در برابر "عذاب دنیا" که عذاب کوچک و کم اهمیت نسبت به آن است، همانگونه که در آیه 26 سوره ی زمر می خوانیم: "فأذاقهم الله الخزی فی الحیاة الدنیا و لعذاب الآخرة أکبر؛ خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آنها چشانید، و عذاب آخرت اکبر است" اگر می دانستند.» این احتمال نیز وجود دارد که مراد از "عذاب اکبر" قسمت شدیدتری از عذاب قیامت و دوزخ باشد، زیرا عذاب همه مجرمان در دوزخ یکسان نیست.
آنچه گفته شد اشاره کوتاهی بود به عذابهای دردناک آنان در قیامت، اما خداوند می فرماید که مبادا تصور کنند که در این زندگی دنیا در امان خواهند بود، می فرماید: «کذب الذین من قبلهم فأتاهم العذاب من حیث لا یشعرون؛ کسانی که قبل از آنها بودند آیات ما را تکذیب کردند، و عذاب الهی از جایی که فکر نمی کردند دامانشان را گرفت.» (زمر/ 25) اگر انسان از جایی ضربه خورد که انتظار آن را دارد زیاد دردناک نخواهد بود، دردناکتر از آن این است که از جایی ضربه خورد که انتظار آن را هرگز ندارد، مثلا از نزدیکترین دوستانش از محبوبترین وسائل زندگیش، از آبی که مایه حیات او است، از نسیمی که مایه نشاط او است، از زمین آرامی که جایگاه استراحت و أمن و امان او محسوب می شود. آری نزول عذاب الهی از این طرق بسیار دردناک است، و این همان است که درباره قوم نوح و عاد و ثمود و قوم لوط و فرعون و قارون و مانند آنها می خوانیم که هر کدام از یکی از این طرق که هرگز انتظارش را نمی کشیدند گرفتار عذاب شدند.
قرآن نشان می دهد که عذاب دنیوی آنها تنها جنبه جسمانی نداشته، بلکه کیفر روانی نیز بوده است، می فرماید: «فأذاقهم الله الخزی فی الحیاة الدنیا؛ خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آنها چشانید.» (زمر/ 26) آری اگر انسان گرفتار مصیبتی شود اما آبرومند و سربلند جان بسپارد مهم نیست، مهم آن است که با خواری و ذلت جان دهد، و با بی آبرویی و رسوایی گرفتار چنگال عذاب شود. «و لعذاب الآخرة أکبر لو کانوا یعلمون؛ ولی با این همه عذاب آخرت سخت تر و شدیدتر و دردناکتر است اگر می دانستند.» (زمر/ 26) پس منظور از تعبیر به عذاب اکبر عذاب جهنم است و کنایه از شدت و سختی عذاب است، فلذا آیه شریفه محاذی آیه سوره اعلی است که می فرمود: «الذی یصلی النار الکبری؛ همان کسی که در آتش بزرگتر در می آید.» (اعلی/ 12)
«و جلیل وقوع المکاره فیها و هو بلاء تطول مدته و یدوم مقامه و لا یخفف عن اهله».
با اینکه دنیا جای عمل و محل مهلت است و آخرت دار جزاء است و هر کسی در آن دادگاه الهی بایستی حکم او صادر گردد و به مجازات اعمال خود برسد با این حال وقتی طغیان از حد گذشت از آن جهنم موعود که برای کفار و فجار مهیا گردیده نمونه ای در این عالم دنیا بروز می نماید لکن اصل و حقیقت آن در قیامت که جایگاه همیشگی آنان است ثابت و برقرار خواهد بود. و عذاب اخروی از جهاتی بزرگتر و شدیدتر از عذاب دنیوی به شمار می رود یکی از جهت شدت آن که سختی عذاب دوزخ را نمی توان به این عذاب جزئی که یک دفعه آنها را گرفته و فانیشان گردانیده طرف مقایسه قرار داد.
عذاب دنیوی فقط جسمانی است لکن عذاب اخروی هم جسمانی و هم روحانی خواهد بود چنانچه در وصف آن فرموده «التی تطلع علی الأفئدة؛ [آتشی] كه به دلها می رسد.» (همزه/ 7) و دیگر عذاب دنیوی موقتی است و عذاب اخروی دائمی است انتهایی برای وی تصور نمی گردد در قرآن کریم مکرر گوشزد بشر نموده که اهل جهنم در جهنم و اهل بهشت در بهشت جاویدان خواهند بود عالم آخرت جایگاه همیشگی انسان خواهد بود.
از برای کفر و شرک و ضلالت و عناد و مخالفت و ظلم و معاصی سه نحوه عقوبت است:
یک: در دنیا باعث نزول بلا و سلب نعم الهی و کوتاهی عمر و سلب توفیق و قساوت و سیاهی قلب و کوری و کری و لالی باطن و نزول عذابهای مهلکه و غیر اینها تا سختی جان دادن.
دو: در عالم برزخ در قبر و برهوت به انواع عذابها تا دامنه قیامت.
سه: در صحرای محشر سیاهی صورت اغلال و سلاسل و سختی حساب تا دخول نار و مراتب عذابهای جحیم و این عذاب اکبر است.
آری. کفاری که در مقابل رسالت مقاومت می کنند، خود را در معرض خشم خدا و عذاب بندگان مؤمن او قرار می دهند، زیرا که در دسترس خود قرار گرفته را به راههای بد مصرف می کنند. آن مجرمین مخالف و دشمن با رسالت، در معرض جهاد مسلمانان قرار می گیرند و خدا در دنیا به دست اینان عذابشان می دهد، و در آخرت به عذابی بزرگ گرفتار خواهند شد.
شبلی گوید: «چهار هزار حدیث خواندم و یکی از آنها را اختیار کردم و باقی را رها کردم و به آن عمل کردم زیرا در آن تأمل نمودم و خلاص و نجات خود را در آن دیدم و علم اولین و آخرین را مندرج در آن یافتم و آن این بود که رسول خدا (ص) به یکی از اصحاب خود فرمود: «اعمل لدنیاک بقدر مقامک فیها و اعمل لآخرتک بقدر بقائک فیها و اعمل لله بقدر حاجتک إلیه و اعمل للنار بقدر صبرک علیها؛ برای دنیای خودت کار کن به قدر اقامتت در آن و برای آخرتت عمل کن به اندازه ماندنت در آن و برای خدا کار کن به قدر نیازی که به او داری و برای آتش دوزخ کار کن به اندازه صبری که بر آن داری.»
از أبی علی النسفی حکایت کنند که گفت: «مسلمانی خری گم کرد و در طلب آن به بیرون شتافت گبری در برابر او درآمد او از خیال خر منصرف شده برگشت گفت "خدایا من چاروائی گم کرده ام و این مرد دین خود را گم کرده است، مصیبت او از مصیبت من بزرگتر است شکر خدائی را که مصیبت مرا به اندازه مصیبت او قرار نداد." و این البته بالنسبه به وقت و حال است و نسبت به فرجام و مآل مورد اشکال که ندانم در آخرت امر حال آن کافر چیست و حال ما چون.» چنانکه در مثنوی فرماید:
هیچ کافر را به خواری منگرید *** که مسلمان مردنش باشد امید
چه خبر داری ز ختم عمر او *** تا بگردانی از او یکباره رو
یکی از الطاف و نعمت های مهم پروردگار مهربان این است که حتما و قطعا انسان را هدایت کند. و یکی از طرق هدایت این است که گاهی بشر را در این دنیا به کیفر بعضی از کردارهایش مبتلا می کند، و او را از خواب غفلت بیدار می نماید، تا شاید انسان به خود آید، و بنگرد: که اکنون طاقت مختصر عذاب دنیوی را ندارد پس چگونه می تواند عذاب اخروی را که مافوق و پایان ندارد تحمل کند! و چنانچه از این عذاب و کیفر دنیوی عبرت نگیرد و در حال کفر از دنیا برود آن وقت است که مستوجب عذاب اکبر اخروی خواهد شد. و در قرآن مجید از این قبیل آیات فراوان می باشد. می فرماید: «و لنذیقنهم من العذاب الأدنی دون العذاب الأکبر لعلهم یرجعون؛ و بی تردید آنان را غیر از عذاب بزرگ تر [در قیامت] از عذاب نزدیک تر [در دنیا] می چشانیم، باشد که [از فسق و فجور] برگردند.» (سجده/ 21)
این آیه به یکی از الطاف خفی الهی در مورد آنان که همان مجازاتهای خفیف دنیوی و بیدار کننده است اشاره می کند، تا معلوم شود خدا هرگز نمی خواهد بنده ای گرفتار عذاب جاویدان شود، به همین دلیل از تمام وسائل بیدار کننده برای نجات آنها استفاده می کند. پیامبران الهی می فرستد، کتب آسمانی نازل می کند، نعمت می دهد، به مصیبت گرفتار می سازد، و اگر هیچ یک از اینها سودی نداشت، چنین کسانی جز آتش دوزخ سرنوشتی نخواهند داشت. مسلما "عذاب ادنی" معنی گسترده ای دارد که غالب احتمالاتی را که مفسران به طور جداگانه در تفسیر آن نوشته اند در بر می گیرد:
- شیبانی در کشف البیان از حضرت صادق (ع) روایت نموده که «عذاب ادنی» قحط و تنگی، و «عذاب اکبر» خروج حضرت قائم مهدی (ع) است به شمشیر.
- مفضل بن عمر گوید: از حضرت صادق (ع) این آیه را سؤال نمودم فرمود: «عذاب ادنی» عذاب سفر، و «عذاب اکبر» حضرت مهدی (ع) به شمشیر است.
- «عذاب ادنی» دابة الارض که حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و «عذاب اکبر» قیامت باشد.
- «عذاب ادنی» عذاب قبر و «عذاب اکبر» قیامت است.
خدای تعالی در پنج جای قرآن عذاب گور را یاد کرده است: یک جا گفت: «فان له معیشة ضنکا؛ در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت.» (طه/ 124) یعنی فی القبر، جای دیگر گفت: «و لو تری اذ فزعوا فلا فوت؛ و اى كاش مى ديدى هنگامى را كه [كافران] وحشتزده اند.» (سباء/ 51) یعنی فی القبر، جای دیگر گفت: «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله؛ دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم.» (زمر/ 56) و ذلک فی القبر، و باز جایی دیگر گفت: «یوم نبطش البطشة الکبری؛ روزى كه دست به حمله مى زنيم همان حمله بزرگ.» (دخان/ 16) یعنی فی القبر، و باز اینکه: «من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر؛ عذاب بزرگتر از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مى چشانيم.» (سجده/ 21) یعنی عذاب القبر.
- و یا مسائلی از جمله اینکه منظور مصائب و درد و رنجها است.
یا قحطی و خشکسالی شدید هفت ساله ای که مشرکان در مکه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه کنند! یا ضربه شدیدی است که بر پیکر آنها در جنگ بدر وارد شد. و مانند اینها.
اما اینکه بعضی احتمال داده اند منظور "عذاب قبر" یا "مجازات در رجعت" است، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا با جمله «لعلهم یرجعون؛ شاید از اعمال خود باز گردند.» سازگار نیست.
البته باید به این نکته توجه داشت که در این دنیا نیز عذابهایی وجود دارد که به هنگام نزول آن درهای توبه بسته می شود و آن "عذاب استیصال" است یعنی مجازاتهایی که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیله بیداری در آنها مؤثر نگردد نازل می شود، و طبعا این گونه عذاب نیز از موضوع بحث آیه خارج است.
اما "عذاب اکبر" به معنی عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتی بزرگتر و دردناکتر است. در اینکه چرا "ادنی" (نزدیکتر) در برابر "اکبر" (بزرگتر) قرار گرفته؟ در حالی که یا باید "ادنی" در مقابل "ابعد" (دورتر) و یا "اصغر" در مقابل "اکبر" قرار گیرد، نکته ای دارد که بعضی از مفسران به آن اشاره کرده اند و آن اینکه عذاب دنیا دارای دو وصف است: "کوچک بودن" و "نزدیک بودن" و به هنگام تهدید مناسب نیست که روی کوچک بودن آن تکیه شود، بلکه باید روی نزدیک بودنش تکیه کرد.
عذاب آخرت، نیز دارای دو وصف است: "دور بودن" و "بزرگ بودن" و در مورد آن نیز مناسب این است که روی "بزرگ بودنش" تکیه شود نه "دور بودنش". پس چون مقام، مقام تهدید و تخویف بود، و در چنین مقامی مناسب نبود عذاب را کوچکتر بخواند، لذا آن را عذاب نزدیک تر خواند، و به همین علت عذاب قیامت را هم در مقابل عذاب نزدیکتر دنیا عذاب دورتر نخواند، چون با مقام تهدید مناسب نبود.
از این آیه یکی از فلسفه های مهم مصائب و بلاها و رنجها که از سؤال انگیزترین مسائل در بحث توحید و خداشناسی و عدل پروردگار است روشن می گردد. نه تنها در اینجا که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است، از جمله در آیه 94 سوره اعراف می خوانیم: «و ما أرسلنا فی قریة من نبی إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم یضرعون؛ ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری نفرستادیم مگر اینکه مردم آنجا را گرفتار مشکلات و زیانها ساختیم تا بیدار شوند و به درگاه خدا روی آورند.»
مصائبی که در دنیا به انسان می رسد، عذاب های دنیوی است در اثر معاصی و کفر و شرک، که می فرماید: «و ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم و یعفوا عن کثیر؛ و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسيارى در مى گذرد.» (شوری/ 30) و آثار معاصی و کفر و شرک در دنیا بسیار است تقریبا بالغ بر ده اثر است: ضعف ایمان، سیاهی قلب، قساوت قلب، تسلط شیطان و هوای نفس، بعد از رحمت، سلب نعم، نزول بلاء، کوتاهی عمر، نیامدن باران، قحطی، گرانی، تسلط ظالم، فقر و اضطراب و در هم خوردن امور و ضیق معیشت و غیر این ها.
اما "دون العذاب الأکبر" که عذاب آن عالم باشد از حین موت، سختی جان دادن، عذاب قبر، فشار قبر، عذاب عالم برزخ تا قیامت در صحرای محشر زمین مثل کوره حدادی خورشید یک نی بالای سر، صورت سیاه به صورت حیوانات، نامه به دست چپ، آتش دور آنها را حلقه زده، غل به گردن، به زنجیر هفتاد زراع بستن تا حکم شود به جهنم و عذاب های گوناگون آن، و حشر با شیاطین و خلود در عذاب.
در جمله ی "لعلهم یرجعون" لعل از خداوند به معنی تردید نیست چون او می داند که رجوع می کنند یا نمی کنند بلکه به معنی باید یعنی پس از ابتلاء به این مصائب و بلیات دنیوی باید متنبه شوند و از شرک و کفر و معاصی و عناد و عصبیت و کبر و نخوت و هواهای نفسانی و تقلید آباء و متابعت دیگران که می گویند: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» دست بردارند و توبه کنند و رو به خدا آورند و اطاعت و امتثال فرامین او را بکنند و به خود بیایند لکن هیهات هیهات هر چه بیشتر گرفتار شوند در معصیت و نافرمانی و بی حیائی و بی عفتی بیشتر فرو می روند چنان چه مشاهده می شود: «فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون؛ پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده اند ملاقات نمايند.» (زخرف/ 83 و معارج/ 42) تعبیر به "لعل" به خاطر این است که چشیدن عذابهای هشدار دهنده، علت تامه برای بیداری نیست، بلکه جزء علت است، و نیاز به زمینه آماده دارد، و بدون این شرط به نتیجه نمی رسد، و کلمه لعل اشاره به این حقیقت است. در این آیه شریفه نتیجه چشاندنشان عذاب دنیا را امید بازگشت قرار داده، و این بازگشتی که آرزویش کرده همان بازگشت به خدا، یعنی توبه و انابه است، در نتیجه مراد از عذاب "أدنی" عذاب دنیا خواهد بود، که خداوند برایشان نازل کرد، تا زهر چشمی بگیرد، و از عذاب بزرگ قیامت بترساند، و در نتیجه قبل از رسیدن عذاب استیصال توبه کنند.
قابل توجه اینکه گاهی عذابهای اهلی در دنیا نسبت به اقوام گناهکار مانند قوم لوط چنان شدید بوده که تمام شهر و آبادیها و زندگی و اجساد آنها را در هم کوبیده است، ولی باز همه اینها در برار عذاب قیامت عذاب اصغر است و این امر از شدت فوق العاده مجازاتهای قیامت خبر می دهد.
عذاب الهی دنیا قیامت نتیجه اعمال باورها در قرآن جهان بینی اسلامی دوزخ