فتح قلعه ی نزار بدست امیرالمومنین علیه السلام
طبق برخی نقل ها که قتل مرحب را در قلعه نزار می دانند، پس از شکست مرحب بدست علی (ع) ،«اسیر» که مردى نسبتا کوتاه قد و سخت نیرومند بود به جنگ آمد و هماورد خواست و شروع به نعره کشیدن کرد. محمد بن مسلمه به جنگ او رفت و ضربه هایى به یک دیگر زدند، و سرانجام محمد بن مسلمه او را کشت. سپس یاسر که از پهلوانان نیرومند یهود بود به میدان آمد، و او زوبینى داشت که مسلمانان را به وسیله آن پراکنده مى کرد و على (ع) آماده پیکار با او شد و وی را به درک واصل کرد. و حصن نزار بدست علی (ع) فتح شد. نکته: در برخی منابع تاریخی شکست مرحب در قلعه قموص و بدست امیرالمومنین گزارش شده و گفته شده است قلعه نزار با معجزه ای از پیامبر (ص) فتح گردیده. در روایات ضعیفی آمده است: وقتی علی (ع) آماده جنگ با یاسر شد زبیر به او گفت: تو را سوگند مى دهم که اجازه دهى من با او ستیز کنم. على (ع) پذیرفت و یاسر پیش آمد و همچنان با زوبین خود مسلمانان را پراکنده مى کرد. زبیر به جنگ او رفت و صفیه مادر زبیر گفت: اى رسول خدا، واى بر اندوه من! پسرم کشته خواهد شد. پیامبر (ص) فرمودند: چنین نیست. پسر تو او را خواهد کشت. آن دو نبرد کردند و زبیر او را کشت. گفته شده است که پس از پیروزی زبیر پیامبر (ص) فرمودند: عمو و داییت فداى تو گردند. و هم فرمودند: هر پیامبری را حواریانى است، و حوارى من زبیر پسر عمه من است.
نکته: این عبارت که پیامبر (ص) فرموده باشد: هر پیامبری را حواریانى است، و حوارى من زبیر پسر عمه ی من است محل اشکال بلکه دروغ محض می باشد. زیرا: از امام کاظم (ع) که فرمود: وقتی روز قیامت فرا رسد منادی ای ندا می کند: کجایند حواریون محمد؟ آنان که عهد را نشکسته و طبق ان رفتار کردند ؟پس در این هنگام سلمان و مقداد و ابوذر بلند می شوند. و در روایت دیگری ائمه حواری پیامبر شمرده شده اند اما نامی از زبیر نیامده است
جهت اطلاع از دیگر اشکالات روایت محل بحث به الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص) ج 17 ص 300 چاپ المرکز الاسلامی للدراسات مراجعه شود.
روایتی دروغ
از عایشه نقل شده است که: سیر نشد پیامبر (ص) از نان جو و خرما تا اینکه خانه بنی قمه فتح شد و آن اولین خانه ای بود که در خیبر فتح شد. این روایت از نظر ما کذب محض است. زیرا:
1- در روایات مختلف اهل تسنن و شیعیان کم غذا بودن و حتی مدتی تنها با آب زمزم زندگی کردن پیامبر (ص) در دوران کودکی آمده است و این روایت با تمام آنها در تضاد می باشد.
2- چطور ممکن است پیامبری که پر خوری را منشاء آفات معرفی کرده و شکم بارگی را از مبادی تباه شدن دین و دنیا بر می شمرد خود اینطور شکم پرستی کند؟
3- در روایات مختلف داستان بخشش ها و گذشت از سهم خود و روزه های پی در پی در سه روز بدون افطاری و روزه ی سه ماه رجب و شعبان و رمضان توسط پیامبر (ص) ذکر شده است. حال چطور ممکن است شخصیتی بدین ترتیب از نان جو سیر نشود. الا اینکه منظور عایشه این باشد که حضرت تا آن موقع به حدی که سیر شوند از نان جو نخورده بودند که این سخن نیز اشکالات خود را دارد، زیرا از روش آن حضرت بوده اینکه: تا گرسنه نمی شدند سر سفره نمی رفتند و وقتی از کنار سفره بر میخواستند که هنوز به غذا اشتها داشتند.
کشته شدن عامر بدست علی علیه السلام
پس از کشته شدن مرحب و یاسر، پیامبر (ص) فرمودند: اى مسلمانان بر شما مژده باد که خیبر به شما شادباش و خوشامد مى گوید و مشکل آن آسان گردید. در این موقع عامر که مردى بسیار قد بلند و نیرومند بود، به میدان آمد و هماورد خواست. وقتی او به میدان آمد پیامبر (ص) فرمودند: فکر مى کنید پنج ذرع قامت او باشد؟ عامر که دو زره پوشیده بود، با شمشیر خود به شدت حمله کرد، و در حالى که سراپا در آهن پوشیده بود فریاد مى کشید و هماورد می طلبید. مسلمانان از اطراف او گریختند. على (ع) به جنگ او رفت و چند ضربه زد که هیچکدام کارى نبود تا آنکه هر دو ساق او را قطع کرد و عامر به زمین افتاد، و آنگاه سر او را جدا کرد و سلاح او را برداشت. آری، با رشادت های مسلمین بخصوص امیر المومنین، حارث، مرحب، اسیر، یاسر و عامر، و گروه زیادى از شجاعان یهود کشته شدند که فقط اسامى بزرگان آنها ضبط شده است، و این عده همگى در حصار ناعم بودند.
سرانجام محمود ابن مسلمه
هنگامى که به محمود بن مسلمه از حصار ناعم سنگ زدند، او را به منطقه رجیع منتقل کردند. تا سه روز زنده بود و پس از آن رحلت کرد. محمود بن مسلمه به برادرش محمد مى گفت: مبادا دختران برادرت به گدایى میان قبایل بروند. محمد بن مسلمه گفت: اگر تو مال ندارى و چیزى باقى نگذاشتى من مال دارم. و حال آنکه محمود ثروتمندتر بود، ولى در آن هنگام هنوز آیات مربوط به ارث دختران نازل نشده بود، لذا اینطور گمان می رفت که به دختران محمود ارثی نخواهد رسید و آنها بی چیز خواهند شد.
در روز سوم بود همان روزی که محمود در آن روز درگذشت و مرحب هم در همان روز کشته شد-، که پیامبر (ص) فرمود: چه کسى مى رود به محمود بن مسلمه مژده بدهد که خداوند متعال احکام ارث دختران را نازل فرمود،...؟. جعال بن سراقه این ماموریت را پذیرفت و نزد محمود بن مسلمه رفت و این خبر را به او داد. محمود خوشنود شد و گفت: سلام مرا به حضور رسول خدا (ص) ابلاغ کن. گرچه پیامبر (ص) معمولا در رجیع شب را به روز مى آوردند ولى مرگ محمود بن مسلمه موقعى اتفاق افتاد که حضرت (ص) حضور نداشتند، و چون پیامبر (ص) به رجیع برگشتند عامر بن اکوع نیز که زخمى شده و او را به رجیع آورده بودند درگذشت. عامر بن اکوع را همراه محمود بن مسلمه در غارى دفن کردند. محمد بن مسلمه گفت: اى رسول خدا لطفا محوطه گور برادرم را در تیول و مخصوص من قرار دهید. حضرت فرمودند: باشد به اندازه یک تاخت اسب از آن زمین از آن تو باشد و اگر در آنجا آبادى و زراعت کردى به اندازه دو تاخت اسب از تو باشد.
محاصره حصن صعب ابن معاذ
حصار صعب بن معاذ نیز در منطقه نطاة بود که در آن پانصد جنگجو مقیم بودند. در حصارهاى یهودیان معمولا خوراک و خواربار و کالا و چهارپایان زیادى وجود داشت. مسلمانان چند روزى بود که مشغول جنگ بودند و خوراکى غیر از علف نداشتند. از قول ابورهم غفارى گفته شده است: ما به هنگام خوشه بستن خرما به خیبر آمدیم و خیبر سرزمینى است غیر قابل تحمل که گرماى آن شدید است و هنگام محاصره حصار صعب بن معاذ گرسنگى شدید ما را شکنجه مى داد. ناگاه بیست یا سى خر از حصار بیرون آمدند و یهودیان نتوانستند آنها را به حصار برگردانند، زیرا حصارشان سخت برافراشته بود. مسلمانان خرها را گرفتند و کشتند، و آتشها را برافروختند و گوشت را در دیگها پختند، و مسلمانان همگى گرسنه بودند. در این حال پیامبر (ص) بر آنها عبور فرمود و موضوع را پرسید، و دستور فرمود منادى ندا دهد: رسول خدا شما را از خوردن گوشت خر اهلى و از متعه زنان، و از خوردن گوشت حیوانات داراى دندان نیش و چنگال منع فرمود. گوید: مسلمین از دیگها دست برداشتند. نکته: البته بحث متعه ی زنان که در این روایت گفته شده پیامبر از آن منع فرمود نمی تواند صحیح باشد مگر اینکه منظور خاصی در نظر باشد. زیرا عمر خود گفته است عن جابربن عبدالله قال: لما ولی عمر بن الخطاب، رضی الله عنه، خطب الناس فقال: إن القرآن هو القرآن، وإن الرسول هو الرسول، وإنما کانت متعتان على عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم: فأنا أنهى الناس عنهما وأعاقب علیهما إحداهما متعة الحج، فافصلوا حجکم من عمرتکم فإنه أتم لحجکم وأتم لعمرتکم، والأخرى: متعة النساء... السنن الکبرى و فی ذیله الجوهر النقی نوشته بیهقی ج 7 ص 206 و شرح معانی الآثار، نوشته طحاوی ج2 ص 144 و کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال نوشته: علاء الدین علی بن حسام الدین المتقی الهندی البرهان فوری ج16 ص 519 و مسند احمد ابن حنبل ج 3 ص 325، دو متعه ای که در زمان رسول الله (ص) حلال و رایج بود من مردم را از آنها نهی کرده و اگر مرتکب شوند عقوبتشان می کنم. پس نتیجه می گیریم که متعه در زمان پیامبر (ص) رایج بوده و از آن نهیی صورت نگرفته است و نتیجه می گیریم این بخش روایت را برخی صاحب اغراض ساخته اند. و از قول جابربن عبدالله گفته شده است: در مدت محاصره که آذوقه تمام شد رسول خدا (ص) گوشت اسب به ما خوراند، و پیش از آنکه حصار صعب بن معاذ فتح شود گروهى از مسلمانان از اسبهاى خود مى کشتند. به جابر بن عبدالله گفتند: گوشت قاطر چطور؟ آیا از آن هم مى خوردید؟ گفت: نه. نقد این روایت نیز مانند روایت فوق محل بحث است.اما ما به جهت اختصار از کنار آن می گذریم. و خالد بن ولید گفته است: در جنگ خیبر به حضور رسول خدا (ص) رسیدم و آن حضرت فرمود: خوردن گوشت خر اهلى و اسب و قاطر حرام است. و گفته اند: همه درندگان که داراى دندان نیش هستند، و پرندگان داراى چنگال. این روایت نیز محل اشکال است زیرا واقدى میگوید: آنچه پیش ما ثابت است این است که خالد هرگز در جنگ خیبر حضور نداشته است، بلکه او، و عمرو بن عاص، و عثمان بن ابى طلحه اندکى قبل از فتح مکه در روز اول صفر سال هشتم هجرى، مسلمان شده اند.