عصر قاجار در ایران نیز شاهد دوران پرباری از فعالیتهای فلسفی بود. این فعالیتها را می توان به دو گرایش عمده تقسیم کرد، یکی اکثریتی که سنت تعالیم سهروردی و صدرائی را ادامه دادند، و دیگری آنهائی که، مانند شیخیه، مخالف آن اکثریت بودند. شاید به دلایل سیاسی، تعالیم ملاصدرا و نظرات عرفانی شیعه، تا زمان ملاعلی نوری که خود را وقف تدریس و تبلیغ فلسفه ملاصدرا کرد، مورد استقبالی که شایسته آن بود قرار نگرفت. شرح نوری بر اسفار و مشاء و تربیت گروه زیادی عالم نوری را یکی از سرشناس ترین چهره های عصر قاجار ساخت.
ملاهادی سبزواری شارح اصلی حکمت اشراق و متعالیه
حاج ملاهادی سبزواری شارح اصلی نظریه اشراقی در عصر قاجار است، و احیای تعالیم سهروردی عمدتا مرهون تلاشهای اوست. سبزواری، که طرفدار تعالیم ملاصدرا بود، نزد ملااسماعیل کوشکی و ملاعلی نوری در اصفهان درس خواند. زهد و ریاضت یکی از دلایلی است که چهره ای افسانه ای از سبزواری ساخت. تأکید وی بر ریاضت به عنوان عنصری لازم در تربیت فلسفی در اشعارش بیش از جاهای دیگر آشکار است، و نیز در احیای وجه عملی اشراق اهمیت دارد. اگرچه بعضی فیلسوفان پس از ملاصدرا، تأکید سهروردی را بر ریاضت کوچک می شمردند، این تأکید در نیرو گرفتن جنبه های عملی اشراق مهم بود.
آثار سبزواری، به ویزه شرح منظومه برای طلبه فلسفه اسلامی در ایران به صورت متون معیار درآمده است. این آثار بحث کاملی از فلسفه و منطق ارائه می کنند و ایرادهائی بر اسفار ملاصدرا، مخصوصا نظریه اتحاد عاقل و معقول و ترکیب صورت و ماده او وارد می کنند. هرچند سبزواری توجه خود را بر فلسفه ملاصدرا تمرکز کرده بود، آثار او را شرحهائی بر نظریه اشراق به شمار آورده اند، به ویژه تفسیری که بر شواهد الربوبیه ملاصدرا نوشته و کتابی که به نام اسرار الحکم به فارسی تألیف کرده است. شرح سبزواری بر اسفار ملاصدرا، یکی از جامع ترین تفاسیری است که بر این اثر نوشته شده، و شرح او بر مفاتیح الغیب ملاصدرا، مجموعه آثار ارزشمندی است هم برای طلبه ملاصدرا هم برای دانشجویان مکتب اشراق. علاقه سبزواری به تصوف در اشعار صوفیه او و در شرحش بر مثنوی ملای رومی – اثری کلاسیک از شعر صوفیانه فارسی – بیشتر به چشم می خورد. همچنین گفته می شود که سبزواری شرحی بر الهیات ابن سینا نوشته که از میان رفته است.
کوشش های آقامحمدرضا قمشه ای
شخصیت بسیار مهم دیگر در ترویج تعالیم سهروردی محمدرضا قمشه ای است. او سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی را به سنت سبزواری و دیگر استادان این دوره تدریس کرد. در واقع، تلاش او در یکپارچه ساختن سنت اشراقی با عرفان ابن عربی و فلسفه مابعدالطبیعه ملاصدرا بود که وی را یکی از مهم ترین مراجع فلسفه اسلامی در این دوره ساخت.
تلاش حکمای اواخر عهد قاجار در ترویج حکمت الهی
در اواخر عصر قاجار، ملاعبدالله زنوزی و پسرش ملاعلی زنوزی شرحهائی به سبزواری نوشتند. اینان و میرزامهدی آشتیانی به عنوان مهم ترین مبلغان اشراق و ملاصدرا شدند. علی زنوزی نه تنها به سبب شرح مهمش بر آثار ملاصدرا، به ویزه اسفار، اعتبار زیاد دارد، بلکه بدین علت نیز که او نماینده نخستین رویاروئی فلسفه سنتی اسلامی با فلسفه اروپائی در ایران بود. علی زنوزی، به اشاره یکی از شاهزادگان قاجار، جوابیه ای به فلسفه جدید اروپائی، به خصوص به امانوئل کانت، تهیه کرد. جوابیه او، یعنی کتاب بدایع الحکمه، پایگاه ویژه ای در دوره قاجار نصیب وی کرد. ملاعبدالله زنوزی کتاب مهمی درباره فلسفه اشراقی با عنوان لمعات الهیه نوشت که نشان می دهد چگونه تعالیم سهروردی و ملاصدرا بر فلاسفه عصر قاجار تأثیر گذاشت. به واسطه شمار زیادی از پیروان سهروردی و ملاصدرا و جهت گیری فلسفی آنها حکمت الهی به حکمای جدید و معاصر در دوره قاجار منتقل گردید. از جمله چهره های سرشناس این دوره می توان محمداسماعیل اصفهانی، ملا محمدجعفر لنگرودی، ملااسماعیل خواجوئی، میرزامهدی آشتیانی، و میرزاطاهر تنکابنی را نام برد. اینها تشکیل دهنده جریانی فکری در میان دیگر جریانهائی بودند که آنها نیز نسبت به مکاتب صدرائی و اشراقی واکنش نشان دادند؛ برجسته ترین این جریانها حرکت شیخیه بود.
مکتب شیخیه
شیخیه که حرکت آنها توسط شیخ احمد احسائی آغاز شده، دسته دیگری از پیروان اندیشه های سهروردی و ملاصدرا در ایران عصر قاجار بودند. شیخیه که به نظر می رسد بیش از آنچه خود به آن معترفند از تعالیم ملاصدرا تأثیر پذیرفته اند، بسیاری از آراء سهروردی را که ملاصدرا معرفی کرده، مردود می شمارند. گرچه شیخیه به نظریه ساختار سلسله مراتبی عالم که سهروردی مطرح کرده معتقدند، هستی شناسی او را که مبتنی بر نور است، رد می کنند. با وجود این، آنان وجود عالمی میانجی بین فرشتگان و ارواح انسانی را که قلمرو نور محض می خوانند، می پذیرند. کوشش شیخیه برای آشتی دادن اندیشه های اشراقی خود با موضوعات کلامی سنتی تر شاید ریشه تضاد آنان با مکتب اشراق سهروردی باشد. با اینکه به تصور سهروردی درجات موجودات همان شدتهای مختلف نور هستند، شیخیه می گفتند هم عالم برزخ هم عالم تجرد، "هورقلیا"، واقعی هستند. تقریبا همه چهره های برجسته این حرکت، از قبیل شیخ کاظم رشتی و حاج محمد کریم خان کرمانی، علی رغم اختلافهایشان، متأثر از تعالیم سهروردی و شکل باز تدوین شده آن تعالیم توسط ملاصدرا بودند.
تأثیر فلسفه سهروردی در دوره معاصر
عصر طلائی فعالیتهای فلسفی در دوران صفویه و ادامه آن در دوره قاجار، آن طور که از بعضی محققان اندیشه های اسلامی در غرب ممکن است استنباط شود، ناگهان متوقف نشد. این سنت هنوز هم تا امروز زنده و فعال است. فلسفه سهروردی و عمده ترین شارح او ملاصدرا با چنان کمالی در نسج تفکر فلسفی ایرانی بافته شده که تا زمان حاضر شالوده تعالیم فلسفه سنتی در ایران باقی مانده است.
استادان سنتی حکمت الهی
در ایران معاصر، تدریس حکمت ادامه دارد و در حال بالندگی است. در میان بزرگ ترین استادان تعالیم سنتی و نظریه اشراق علامه سیدحسین طباطبائی، نویسنده المیزان، و علی والحکمة الالهیه، نهایة الحکمه و بدایة الحکمه است. او شرحهای متعددی بر ملاصدرا و عقاید اشراقی، از جمله حواشی تازه ای بر اسفار تألیف کرده است.
دیگر شاگردان سنت اشراقی سید محمدکاظم عصار، مؤلف اثر مهمی درباره حکمت متعالیه به نام ثلاث رسائل فی الحکمة الاسلامیة، و ابوالحسن رفیعی قزوینی، مدافع اصلی مکتب ملاصدرا در نیم قرن گذشته، هستند. قزوینی شماری محقق ممتاز تربیت کرده است، از جمله سیدجلال الدین آشتیانی که شاید پرکارترین نویسنده در حوزه فلسفه سنتی در ایران امروز باشد. او درباره تعدادی از شارحان و مؤلفان سنت اشراقی آثار فراوانی تألیف کرده است. فهرست دانشمندان معاصر که چراغ حکمت را فروزان نگه داشته اند، طولانی است.
تعالیم اشراقی در مراکز دانشگاهی
از زمان تأسیس دانشگاهها در ایران طی سالهای اخیر، تدریس فلسفه و حکمت اسلامی بیرون از مدارس قدیمه برای نخستین بار آغاز شد. تسهیل بیشتر این امر با ظهور دانشمندانی صورت گرفت که نه تنها در تعلیمات سنتی استادند بلکه با شیوه های تفکر غربی نیز نیک آشنا شده اند. از آن جمله اند میرزامهدی حائری یزدی و سیدحسین نصر.
حائری یکی از استادان سنتی فلسفه اسلامی است که آشنائی گسترده او با غرب نماینده یکی از معدود نمونه های مواجهه ای جدی میان فلسفه سنتی اسلامی و الگوهای فلسفی غرب است. جائی که این مواجهه به بهترین وجهی انعکاس یافته کتاب حائری موسوم به اصول معرفت شناسی در فلسفه اسلامی: علم حضوری (به انگلیسی) است.
سیدحسین نصر شارح دیگر فلسفه سهروردی است که برای اولین بار متون نوشته های فارسی سهروردی را ویرایش، و آنها را هم به فارسی زبانان هم به غربیان معرفی کرد. آشنائی کامل وی هم با تفکر غربی هم با فلسفه سنتی اسلامی به او امکان داده تا نظریه اشراقی را به گوش مستمعان غربی برساند. او، از طریق تألیفات و سخنرانیهای بی شمارش جای خود را به عنوان شارح اصلی عقاید اشراقی در غرب باز کرده است. در میان آثار مهم او به زبان انگلیسی، مقدمه ای بر اعتقادات کیهان شناختی اسلامی و مقالات صوفیانه است. مهم ترین آثار فلسفی او عبارتند از: "علم و مقدسات"؛ سه حکیم مسلمان؛ صدرالدین شیرازی و حکمت متعالیه او؛ دین و نظم طبیعت. افزون بر خدمتهای عمده اش در نشر تعالیم سنتی سهروردی، ملاصدرا و دیگر عرفای شیعی، نصر شماری محقق ممتاز از قبیل چیتیک، مؤلف و مترجم آثار زیادی در حکمت، تربیت کرده است.
مکتب اشراق حکمت فلسفه اسلامی قاجاریه ایران مکاتب سهروردی تشیع اسلام