قوای موجودات در جریان تکوین عالم
بر اساس اصول فلسفه ابن سینا پیدایش عالم را باید نسبت به قوی و قدرت موجوداتی که در جریان تکوین آن سهیم اند نیز در نظر گرفت. عقل اول که بالاترین موجودات است فقط یک قدرت دارد و آن قدرت علمیه است که به امر حق تعالی دریافت کرده است. نفس که بعد از عقل قرار گرفته است نه تنها دارای قدرت علمیه است که از عقل دریافت می دارد بلکه قدرت شوقیه نیز دارد که مستقیما از امر خداوند به آن رسیده است. از نفس به نوبه خود طبیعت کلیه و عنصر کل به نوبه خود بوجود می آیند.
رابطه طبیعت کلیه و عنصر کل
طبیعت کلیه نیروئی است که عنصر کل را به سوی کمال تا حدی که برای آن میسر است می کشاند. لکن طبیعت، که از آن جنبه نفس کلی که مستقیما از امر حق تعالی بوجود آمده است سرچشمه می گیرد، به شرایط و لوازم فعل خود آگاه و عالم نیست بلکه برای تسلط بر عنصر فعل خود را روی آن انجام می دهد. عنصر که فعل طبیعت را می پذیرد از آن جنبه از نفس که از عقل سرچشمه گرفته بوجود آمده است: از آنجا که طبیعت بعد از عقل و نفس سومین اصل در سلسله مراتب وجود است دارای سه قوه است:
1) قوه تحریک که از امر حق تعالی سرچشمه می گیرد.
2) قوه هدایت که از عقل به طبیعت عطا شده است.
3) قوه میل به تحریک که از نفس پدید آمده است.
طبیعت و عنصر کل مکمل یکدیگر است و نمی تواند بدون یکدیگر وجود داشته باشد. گرچه هر دو از نفس پدید آمده و در مقابل آن منفعل است، به طریقی بوجود آمده است که یکی می تواند بر روی دیگری اثر گذارده و فعل و انفعال بین آن دو انجام پذیرد. علت وجود طبیعت این است که عنصر را به حرکت آورد و علت وجود عنصر پذیرش حرکت یا فعل طبیعت است.
نحوه تکوین افلاک از عنصر کل
عنصر که بعد از طبیعت در سلسله مراتب وجود قرار دارد و چهار مرتبه امر حق تعالی و عقل و نفس و طبیعت ماوراء آن قرار گرفته اند دارای چهار اثر مشخص و معین است.
ابن سینا در برخی آثار خود متذکر میشود که اولین عنصر این جهان در اصل نقطه بود که تحت فعل طبیعت درآمد و به خط و سطح و بالاخره به جسم مبدل شد. جسم به نوبه خود تحت تحریک طبیعت و تدبیر نفس قرار گرفت و به اشکال کامل هندسی مانند دائره و مثلث و بالاخره مربع درآمد و صفا و تهذیب یافت و از آن قسمت که بیشتر صفا و پاکی داشت فلک اعلی بوجود آمد و به آن عقل و فعل افزوده شد. از آن قسمت که صفای کمتر داشت فلک بعدی و به این ترتیب سایر افلاک بوجود آمد تا اینکه در فلک قمر صفا و پاکی جسم اولیه خاتمه یافت و کثافت و کدورت بر آن غلبه کرد. به همین جهت دیگر این جسم قادر به پذیرفتن صورت فلکی نبود و به صورت عالم کون و فساد درآمد.
نحوه تکوین عناصر اربعه
جهان تحت القمر که همان عالم کون و فساد است نه تنها از عالم عقول صورت می پذیرد بلکه هستی آن نیز از عالم فلکی سرچشمه می گیرد. پس از اینکه عالم کون و فساد هستی پذیرفت تحت نفوذ طبیعت به حرکت درآمد. از این حرکت حرارت بسیار پدید آمد و این حرارت باعث جدا شدن عناصر این عالم شد. این جدائی به نوبه خود باعث ایجاد خشکی شد و عنصری به نام آتش بوجود آمد که دارای طبع گرم و خشک است. آنچه از جسم عالم تحت القمر باقی مانده بود، به سوی مرکز و دور از افلاک سقوط کرد و چون قادر به حرکت نبود سردی در آن ایجاد شد و این سردی به نوبه خود باعث کدورت و خشکی شد و از خشکی و سردی عنصر دیگری پدید آمد به نام زمین.
آنچه از جسم عالم تحت القمر باقی مانده بود اکنون بین آتش و زمین محصور شده بود. آن قسمت که نزدیک به آتش بود گرم شد لکن چون حرارت زیاد نبود، اعضای آن از هم جدا نشد، پس عنصر جدیدی به نام هوا که گرمتر بود بوجود آمد. قسمت دیگر جسم تحت القمری که نزدیک به زمین بود سرد شد لکن چون سردی نیز زیاد نبود انجماد نیافت و عنصری حاصل شد به نام آب که دارای طبایع سردی و تری است. به این نحو چهار رکن یا عنصر عالم تحت القمر بوجود آمد.
بازگشت مراتب هستی با عشق به مبدأ
با ایجاد عالم تحت القمر جریان تکثر و انجماد عنصر جهانی به ادنی مرتبه خود رسید و سلسله مراتب جهانی به نازلترین مرتبه خود فرود آمد. از این به بعد دیگر حرکت دوری از مبدأ نیست بلکه بازگشت به سوی آن است، دیگر فیض وجود نیست که مرتبه ای به مراتب هستی بیفزاید، بلکه عشق است که همه موجودات را به سرچشمه هستی باز می کشاند.
نحوه تکوین جمادات
سپس عناصر چنان با یکدیگر ترکیب یافتند که امتزاج آنان استعداد قبول پائین ترین مرتبه نفس را داشته باشد. با نزول این قوای نفسانی بر امتزاج معتدل عناصر جمادات بوجود آمد که ادنی مرتبه عالم طبیعت است. در خود جمادات نیز درجه پاکی و صفا متفاوت است چنانکه در جواهر و فلزات قیمتی مانند طلا و نقره نیروی نفسانی از گل و سنگهای عادی بس قوی تر است.
نحوه تکوین نفس نباتی
با مرجان قلمرو جمادی پایان می یابد و عالم نباتی آغاز می شود. ترکیب کاملتر و معتدلتر عناصر استعداد بیشتری برای قبول قوای نفسانی بوجود آورد و نفس جدیدی که در واقع نیروی دیگری از نفس کلی است بر این ترکیب نازل شد. علت اصلی فوق بین جمادات و نباتات همین نفس نباتی است که در قلمرو گیاهی تجلی کرده است نه عناصر طبیعی که بین دو قلمرو مشترک است. در عالم نباتات نیز سلسله مراتب منظمی وجود دارد و هر نبات طبق کمالاتی که دارد در مرتبه خاصی قرار گرفته است و بالاترین نوع نبات درخت نخل است که برخی از خصائص آن شبیه به حیوانات است.
تکوین نفس حیوانی
با ترکیب کاملتر عناصر بار دگر قوه دیگری که همان نفس حیوانی باشد از نفس کلی بر عالم عنصری نازل گردید و این نفس است که در تمام موجودات قلمرو حیوانی از پست ترین آن که حلزون است تا بالاترین آن یعنی میمون که شباهتی هم به انسان دارد حکمفرماست و باعث امتیاز موجودات این مولود از نباتات و جمادات می شود.
سلسله های بعدی موجودات تا مبدأ کل
سلسله مراتب وجود با کمال بیشتر به انسان و اجنه و شیاطین اقالیم اول و دوم و ششم و هفتم و سپس انسانهای تکامل یافته اقالیم سوم و چهارم و پنجم می رسد. در هر یک از این مراتب نفس جدیدی وارد صحنه نمایش جهانی می شود و حتی ماوراء مرتبه انسان عادی نیز مراتبی قرار گرفته است من جمله مرتبه روح قدسی که توسط آن با عقل فعال اتصال حاصل می شود و مرتبه اولیاء و انبیاء که خود مراحل بسیار در بردارد (الاشارات والتنبیهات، ص 483 به بعد، و نیز رساله در حقیقت و کیفیت سلسله موجودات و تسلسل اسباب و مسببات، ص 31-30) ابن سینا آیه شریفه «و ما منا الا له مقام معلوم؛ و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه اى معين است» (صافات/ 164) را برای اثبات این امر شاهد آورده است. بالاترین مرتبه سلسله مراتب وجودی وجود صرف است که همان مبدأ عالم است و بنابراین قوس نزولی از او آغاز شده و قوس صعودی به او باز می گردد و او آغاز و انجام همه چیز است. در این مورد شیخ آیات «یبدأ خلق ثم یعیده؛ آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند» (یونس/ 34) و «الیه یرجع الامر کله؛ و تمام كارها به او بازگردانده میشود» (هود/ 123) را شاهد آورده است.