در «بحارالانوار» روایت کرده است: «وقتی رسول خدا با دو نفر از صحابه از مکه به مدینه هجرت فرمود در اثنای راه به خیمه ام معبد رسید در حالی که آذوقه همراه نداشتند، به ام معبد فرمود: آیا خوراکی داری؟ اظهار شرمساری نمود، چند گوسفند داریم شوهرم برای چرا برده است تنها بزغاله مریضی است که به واسطه بیماری نتوانسته به چرا برود. حضرت فرمود اجازه می دهی آن را بدوشم؟ عرض کرد شیر که ندارد اختیار با خودتان است. تا دست مبارک را به بزغاله کشید سالم شد و شیر در پستانش پیدا شد ظرف آورد پر کرد همه خوردند آن گاه خودش میل فرمود و ظرف های ام معبد را پر کرد. آن گاه به خواب قیلوله رفت پس بیدار شد، آب طلبید و برای نماز وضو گرفت. در نزدیکی خیمه درخت خاری بود به نام عوسجه، سه مرتبه مضمضه و استنشاق فرمود و پای این درخت ریخت و فرمود: «لهذه العوسجه شأن» برای این درخت خصوصیات و «معجزاتی» است.
خواهر زاده ام معبد گوید ما تا آن روز وضو و نماز را ندیده بودیم، پیغمبر و همراهانش رفتند فردا دیدیم این درخت بزرگ و سبز شده شاخه و برگ روییده، میوه ای مانند سیب زمینی کرده که از عسل شیرین تر و از مشک خوشبوتر است. از خصوصیاتش آن که هر حیوان مریضی از برگ آن می خورد خوب می شد، اگر کم شیر بود، پر شیر می شد، برخی از قبایل عرب که از آنجا رد می شدند، بر ای استشفاء از برگ آن همراه کاروان می بردند از برکت این درخت وضع مادی ام معبد هم خوب شد. ده سال گذشت روزی دیدم وضع درخت دگرگون شده میوه ها ریخته و برگ ها از طراوت افتاده است. پس از چند روز خبر آوردند رسول خدا (ص) از دنیا رفته است. درخت، میوه می داد اما کم و کوچک و مزه سابق را نداشت. روزی دیدیم درخت دیگر برگ و میوه ندارد، پس از چند روز از کوفه خبر آمد علی (ع) را کشتند.
بیست سال گذشت و از چوبهای درخت استشفاء می کردند، روزی دیدیم خون از شاخه های درخت ریزش می کند مانند خونی که از گوشت جدا می شود، متحیر ماندیم. شب شد دیدیم از درخت صداهای ناله بلند است: «یابن النبی – یابن الوصی»؛ ای پسر پیغمبر ای پسر جانشین پیغمبر، اجنه عزاداری می کنند برای پسر پیغمبر (ص). طولی نکشید خبر آمد حسین را در کربلا کشتند و درخت خشکیده شد و دیگر نه ساقه ای داشت و نه ریشه و کم کم از بین رفت.
دعا خدا پیامبر اکرم تاریخ ولایت معجزه ویژگی های پیامبران چهارده معصوم (ع)