امام علی (ع) در خطبه 27 نهج البلاغه در این باره می فرماید: «من ترک رغبة البسه الله لباس الذل و شملة البلاء و دیث بالصغار و القماء و ضرب علی قلبه بالاسداد و ادیل الحق منه بالتضیع الجهاد و سیم الخسف و منع النصف؛ آنکه از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی، (نه به دلیل خاص شرایط و احوال) رو بگرداند، خداوند جامه ذلت و رو پوش بلا بر تن او می پوشاند و او را لگدکوب حقارت می کند و حجاب ها و پرده ها روی بصیرت دل او قرار می دهد و بینش را از او سلب می کند، دولت حق به جریمه ضایع ساختن جهاد از او برگردانده می شود و به سختی ها و شداید گرفتار می گردد و از رعایت انصاف درباره اش محروم می شود.» آثار منفی که در این جمله ها تذکر داده شده، چنان که از مضمون آنها پیداست آثار جمعی است نه فردی، یعنی مربوط به جامعه است نه فرد.
آثار منفی عبارتند از:
الف- ذلت و خواری، ملتی که این درجه را از دست بدهد قطعا خوار و زبون می گردد.
ب- شداید و گرفتاری ها، زبون و تو سری خور بودن بر خلاف تصور آنان که می پندارند پناهگاه آسایش است، صدها گرفتاری در پی خود می آورد.
ج- حقارت روحی.
د- بصیرت و بینش را از دست دادن، این نکته عجیب است که علی (ع ) بصیرت دل و نورانیت قلب را موقوف به این امر می شمارد. در منطق اسلام به صراحت گفته شده که بصیرت زاده عمل است، ولی هیچ جا به این صراحت، عملی اجتماعی مانند جهاد را یک رکن از ارکان معنویت و سلوک الی الله نشمرده است تا آنجا که ترک آن موجب پیدایش حجاب ها بر دل گردد.
ه- با ترک جهاد، دولت حق از آنان که به آنها سپرده شده گرفته می شود. دیگر آنها لایق نیستند که پرچم دار اسلام و منادیان حق به شمار روند.
و- محرومیت از انصاف دیگران، یعنی تا ملتی مجاهد است دیگران او را به حساب می آورند و اجبارا رعایت انصاف را درباره اش می نمایند. اما ملتی که این خصیصه را از دست داد، دیگران برای او شخصیتی قائل نمی شوند و از هر گونه انصافی درباره اش مضایقه می کنند. این همه نکبت ها و ادبارها معلول از دست دادن روحیه مجاهدگری است.