گویند روزی پیامبر اکرم (ص) در دست عمر ابن خطاب ورقه ای از تورات مشاهده کرد و چنان غضبناک شد که آثار غضب بر چهره او آشکار گردید و آنگاه گفت: «الم آتکم بها بیضاء نقیه و الله لو کان موسی حیا ما وسعه الا اتباعی؛ آیا شریعتی درخشان و پاکیزه برای شما نیاوردم؟ به خدا سوگند اگر حضرت موسی (ع) خود زنده می بود راهی جز پیروی از من نداشت و نیز به همین سبب بود که پیغمبر فرمود: «لا تصدقوا اهل الکتاب و لا تکذبوهم و قولوا آمنا بالذی انزل علینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد؛ اهل کتاب را در آنچه به نام دین می گویند نه تصدیق کنید و نه تکذیب، بگوئید به آنچه بر ما فرود آمده و آنچه به سوی شما آمده (نه آنچه از پیش خود ساخته اید) ایمان داریم معبود ما و شما یکی است.»
از جمله احادیث معروف در این زمینه این است که: «کتاب الله فیه خبر ما قبلکم و نبا ما بعدکم و حکم ما بینکم؛ در کتاب خدا حکایت گذشتگان پیش و پیشگویی آینده شما و قانون حاکم میان شما هست.» قرآن کریم می فرماید: «و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین؛ تر و یا خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن وجود دارد.» (انعام/ 59) این سخن طبعا مایه تحکیم چنین عقیدتی می شد و نتیجه این اعتقاد اکتفا به قرآن و احادیث و انصراف از همه کتب و آثار بود.
همچنان که در حدیث اول، روشن است که رسول خدا فرموده است با آمدن قرآن و شریعت ختمیه، تورات و شریعت موسی منسوخ است، پس پیغمبر مطالعه هر کتاب حتی کتب دینی را منع نفرمود، مطالعه خصوص کتاب های آسمانی منسوخ گذشته را منع کرد. آن حضرت برای اینکه مسلمانان شرایع منسوخ گذشتگان را با شریعت اسلام نیامیزند آنها را از مطالعه تورات منع فرمود. اینکه پیغمبر فرمود آنچه از اهل کتاب می شنوید نه تصدیق کنید و نه تکذیب نیز ناظر به قصص دینی و احیانا احکام دینی است. حضرت با این جمله ها به آنها فهمانید که در دست اهل کتاب راست و دروغ به هم آمیخته است، چون شما اهل تشخیص نیستید، نه تصدیق کنید، مباد که دروغی را تصدیق کرده باشید و نه تکذیب کنید مباد که راستی را تکذیب کرده باشید، کما اینکه جمله: "در قرآن، حکایت گذشتگان، پیشگویی آینده، قانون حاکم میان شما است" که در نهج البلاغه نیز آمده است ناظر به حکایات دینی، آینده اخروی و قوانین مذهبی است و مقصود این است که با آمدن قرآن، شما به کتاب آسمانی دیگری نیاز ندارید.
اسلام روابط اجتماعی اهل کتاب مسلمانان پیامبر اکرم قرآن خاتمیت