امروز نقض عهدها را نوعی زرنگی و سیاستمداری می دانند. البته اینها نکاتی نیست که گذشتگان از آنها غافل بوده اند و امروزیها کشف کرده اند. گذشتگان هم می دانستند، بدهاشان مثل امروزیها نقض می کردند، خوبهاشان وفادار بودند. ما می بینیم معاویه پسر ابوسفیان می آید با امام حسن (ع) پیمان صلح می بندد. با نام خدا و با عهدهای مؤکد و زیرش را هم امضاء می کند، ولی همینکه روی کار آمد و سوار شد، در اولین خطابه ای که می خواند می رود بالای منبر و اعلام می کند: ایهاالناس! از حالا به شما بگویم تمام مواد قراردادی را که با حسن بن علی (ع) بسته بودم زیر پا گذاشتم. با پایش هم روی آن کوبید و گفت اینطور زیر پا گذاشتم. گفتند عجب آدم سیاستمداری است، آنجا که مصلحتش است که پیمان ببندد پیمان می بندد، امضاء بکند امضاء می کند، قسم بخورد قسم می خورد، وقتی که به اصطلاح خرش از پل گذشت می گوید همه را زیر پا گذاشتم. اما وقتی که سراغ علی (ع) می رویم، می بینیم به او می گویند ببین معاویه چقدر مرد زرنگی است. امیرالمؤمنین می فرماید آن زرنگی نیست، اسمش را زرنگی و زیرکی نگذارید، آن بی دینی است. فرق است میان بی دینی و زیرکی. آدم دیندار همه این راهها را می داند ولی نمی کند، اما آدم بی دین این کارها را انجام می دهد. تفاوتش در پایبند نبودن است، نه اینکه او چیزی درک می کند که دیندار درک نمی کند. این است که در چند جای نهج البلاغه این مطلب عنوان شده است که «ان الوفاء توأم الصدق؛ وفا همراه راستی است» (خطبه 41)
خلاصه می فرماید افراد با تجربه دنیا دیده گرم و سرد چشیده، مثل من همه این راهها را می دانند «و دونها مانع من امرالله و نهیه» (خطبه 41). اما می بیند این کار با دستور خدا سازگار نیست. ما اگر بخواهیم ویژگیهای سیاستمدار مؤمن را بررسی کنیم به حق باید به ویژگیهای علی (ع) رجوع کنیم: قطع نظر از سخنان علی، بطور کلی روح علی یک روح وسیع و همه جانبه و چند بعدی است، و همواره به این خصلت ستایش شده است. او زمامداری است عادل، عابدی است شب زنده دار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیق القلب، حکیمی است ژرف اندیش، فرماندهی است لایق، او هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم کشاورز و هم نویسنده، او انسان کامل است و بر همه دنیای روحی بشریت محیط است. سید رضی که به هزار سال پیش تعلق دارد، متوجه این نکته و شیفته آن است، می گوید: از عجایب علی که منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریک نیست، اینست که وقتی انسان در آن گونه سخنانش که در زهد و موعظه و تنبه است تأمل می کند، و موقتا از یاد می برد که گوینده این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالک الرقاب عصر خویش بوده است، شک نمی کند که این سخن از آن کسی است که جز زهد و کناره گیری چیزی را نمی شناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد، گوشه خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا اختیار کرده، جز صدای خود چیزی نمی شنود و جز شخص خود کسی را نمی بیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است. کسی باور نمی کند که سخنانی که در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن کسی است که در میدان جنگ تا قلب لشکر فرو می رود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاک می افکند و از دم تیغش خون می چکد، و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است.
ویژگی های برجسته ی امام علی (ع) عبارتند از:
ایمان
امیرالمؤمنین اولین کسی است که رسول خدا را تصدیق کرد و به او ایمان آورد و به نماز او اقتدا کرد. حضرت جایگاه خود و یاران پیامبر را چنین توصیف می کند: «ما پیوسته و پی گیر در کنار رسول خدا (ص) با پدران و فرزندان و برادران و عموهایمان می جنگیدیم. و این امر جز افزودن بر ایمانمان و پذیرش و فرمانبرداری بیشتر حق، پی آمدی نداشت».
موقعیت سنجی
با این که، امت پیامبر، پس از وفات آن حضرت، در امر خلافت، گرفتار اختلاف شدند و امانتی که پیامبر به دست علی (ع) سپرد، توسط افراد کینه توز غصب شد، ولی علی (ع) با موقعیت شناسی، صبر را بر تقابل ترجیح داد. و با سکوت، در مقابل فتنه و آشوب ایستاد تا این که، دین رسول الله بماند.
آگاه ساختن مردم و آشنا کردن آنها به حقوق اجتماعی
در یکی از سخنانش حضرت اینگونه می فرماید: «آن گونه سخنانی که با گردنکشان خودکامه می گویند، با من نگویید و چنان که در نزد خودخواهان تندخو محافظه کاری می کنند، با من محافظه کاری نکنید. و با ظاهر سازی معاشرت نداشته باشید و درباره ی من گمان نبرید که اگر سخن حقی به من گفته شد، آن را سنگین احساس کنم، و نه این که بپندارید که من خواستار بزرگداشت خود از سوی شما هستم».
خلوت گری عشق علی (ع)
امیرالمؤمنین (ع) با همه ی عظمت و بزرگی، به درگاه خدا رو می آورد و با او خلوت و زمزمه می کرد. و چنین با خدا می گفت: «خدایا، گناهی را از من بیامرز که تو از من بدان داناتری. پس اگر بازگشتم، تو هم با آمرزش بر من بازگرد. خدایا، گناهی را از من بیامرز که از درونم وعده کردم و بدان وفا کردنی در نزد من برایش نیافته ای. خدایا، گناهی را از من بیامرز که به زبانم خواسته ام به سوی تو تقرب بجویم، سپس قلبم با آن مخالفت کرده است. خدایا به گوشه ی چشم اشاره کردن ها و سخنان بیهوده گفتن ها و خواسته های ناروای دل و لغزش های زبان را از من بیامرز».
هدایت ساختن مخالفان
خوارج و اهل نهروان از معاندان و مخالفان جدی حضرت علی (ع) بودند که با روش های گوناگون با آن حضرت مخالفت می نمودند؛ ولی امام علی (ع) در تعلیم و هدایت و آگاه سازی آن ها کوتاهی نکرد و در نامه ها و خطبه هایش، آن ها را به انحرافاتشان گوشزد نمود.
تدریس و آموزش اخلاق اسلامی
علی (ع) مانند سایر زمامداران نبود که تنها به حکومتداری خویش بیندیشد و از هدایتگری که مهم ترین وظیفه ی امامان است، غفلت نماید. به همین دلیل، نهج البلاغه، سرشار از رهنمودهای اخلاق نظری و عملی است. بیانات اخلاقی امام به جهان بینی و فرجام شناسی آن حضرت وابستگی معناداری دارد. غیبت نمودن مردم، مراء، لجاجت، خصومت، خشم، حسد، خودپسندی، حرص، کبر، آزمندی، دنیاپرستی، تنگ چشمی نمونه هایی از اخلاق ناپسند است که امام بدان پرداخته است. خوش خویی، در اختیار بودن زبان، اقدام کردن به کارهای پسندیده، صبر و پایداری، راستی در گفتار، فروتنی، دانش و بردباری نمونه هایی از درس های اخلاق پسندیده ی امام علی (ع) است.
تبیین فلسفی و عقلی حقایق
امام علی (ع) در بیان حقایق الهی تنها به ذکر چند توصیه ی اخلاقی اکتفا نمی کرد؛ بلکه با روش عقلی و استدلالی به توصیف آن ها می پرداخت. برای نمونه، در جهت اثبات وحدت ذاتی و تجزیه ناپذیری حق تعالی می فرماید: «هر آن که خدا را توصیف کند و صفاتش را زاید بر ذات بداند او را دو چیز انگاشته، و هر کس او را دو چیز می انگارد برای او جزء قائل شده و قائل به جزء، خدا را درست نشناخته است. و کسی که خدا را درست نشناسد به سوی او اشاره می کند، و کسی که به او اشاره کند او را در مکانی محدود دانسته است، و هر که او را محدود بداند او را شمرده و خدا منزه از این نسبت ها است».
رفق و مدارای علی (ع) با مردم
او خود می گوید: «رأس السیاسه إستعمال الرفق؛ بکار بستن مدارا اساس سیاست است.» خود وی همیشه رفق و مدارا را به عنوان کارآمدترین روش برخورد با مردم از جانب حکومت و چه از جانب تک تک افراد جامعه با یکدیگر، توصیه نموده بود. او می دانست که این روش، مشکلات اجتماعی را کاسته و مردم را با برنامه های حکومت همراه می کند. و از کلامهای او بود که: «الرفق یقل حد المخالفه؛ نرمی و مدارا حتی شمشیر مخالفین را هم کند می کند.» و در جای دیگر می فرماید: «عنوان العقل مداراه الناس؛ نشانه عاقل بودن مدارای با مردم است.»
ولیدبن عتبه در جایگاه محاکمه قرار گرفته بود. اما کسی را یارای پیش آمدن برای تنبیه او نبود. هر چه باشد او برادر مادری خلیفه بود و خلیفه سوم هم به مجازات برادر خوانده اش راضی نبود، حتی اگر نماز صبح را در حال مستی چهار رکعت بجای آورده باشد. او باید برای فسق و فجورهای آشکارش تنبیه می شد، اما کسی را جرأت چنین اقدامی نبود، جز علی (ع)! در جایی که حرف از اجرای احکام اسلامی به میان می آمد، علی ذره ای مداهنه و سهل انگاری به خود راه نمی داد. در میان بهت و حیرت همگان، علی (ع) با گامهایی استوار به سیاستگاه آمد. در مقابل چشمان حیرتزده مردم، شلاق در دست گرفت و آنرا بر بدن متهم کوبید، بی آنکه بخواهد با توسل به بهانه هایی همچون مهر و رأفت اسلامی، حکم اسلام را زیر پا گذارد. پیامبر اکرم (ص) در مورد علی (ع) می فرماید: «ایها الناس لا تشکوا علیا فوالله انه لخشن فی ذات الله؛ ای مردم، از علی شکایت نکنید، به خدا سوگند او در راه خدا سخت و خشن است.» علی (ع) خود در توصیف مالک اشتر می گفت: به درستی که او کسی است که احتمال نمی دهم سستی به خرج دهد و لغزش پیدا کند و از این بیمناک نیستم که کندی کند در جایی که سرعت لازم است و یا سرعت به خرج دهد در موردی که سستی سزاوارتر است.
امام علی (ع) سیاست ایمان فضایل اخلاقی اخلاق حکومت اسلامی نهج البلاغه ویژگی های امام تاریخ اسلام