حضرت امیرالمؤمنین (ع) به حارث بن اعور همدانی فرمود: «ای حارث! سخن حق نیکوترین گفتار است، و کسیکه بدان اعلان کند و بی پرده و فاش به حق إخبار نماید، مجاهد در راه خداست. و من به حق با تو سخن میگویم؛ بدان گوش فرا دار و سپس آن را به بعضی از رفقای خودت که دارای رأی محکم و عقل پسندیده هستند، بازگو کن: آگاه باش که من بنده خدا هستم و برادر پیغمبر خدا، و اولین کسی هستم که او را تصدیق نمودم؛ من او را تصدیق نمودم در وقتیکه آدم در بین روح و جسد خود بود. و از این گذشته من اولین تصدیق کننده او هستم از روی واقع و حقیقت در میان امت شما. پس ما هستیم جماعت پیشینیان، و ما هستیم جماعت پسینیان، و ما هستیم خاصه رسول خدا، ای حارث، و مصفی شده و پاکیزه شده آن حضرت. و من برگزیده رسول خدا هستم، و وصی او هستم، و ولی او هستم، و صاحب نجوی و راز پنهان و صندوقچه اسرار او هستم؛ و به من مقام علم کتاب و قضاء به حق و فصل خطاب، و علم سلف و خلف و زمان ها و دهرها، و علم سلسله اسباب و مسببات و قضای الهی و قدر داده شده است؛ و هزار کلید از خزائن خدا در نزد من گذاشته شده است، که هر کلید از آنها هزار در از مجهولات و خزائن الهیه را می گشاید، که هر دری از آن به گشایش هزار هزار عهد منتهی میگردد. و از تمام اینها گذشته، به عنوان فضل و زیادی به «لیلة القدر» نیز تأیید شدم و گرفته شدم و مدد یافتم. و این مقام برای من و آن افرادی از ذریه من که سر الهی را حفظ کنند و در عصمت او درآیند، باقی خواهد بود تا هنگامیکه شبها و روزها در آفاق جاری هستند، تا وقتی که خداوند وارث زمین و موجودات روی زمین گردد.»
امیرالمؤمنین قسمت کننده بهشت و جهنم:
سپس حضرت فرمود: «ای حارث بشارت می دهم ترا که: مرا در هنگام مرگ و در هنگام عبور از پل جهنم و در کنار حوض کوثر و در وقت مقاسمه بشناسی. حارث گفت: مقاسمه چیست؟ حضرت فرمود: قسمت نمودن آتش دوزخ است؛ من آن را قسمت میکنم به تقسیم صحیحی، و میگویم: ای آتش این مرد از موالیان و پیروان ماست او را رها کن، و این مرد از دشمنان ماست او را بگیر!
سپس أمیرالمؤمنین (ع) دست حارث را در دست خود گرفتند و گفتند: ای حارث! روزی، من از آزار قریش و منافقین این امت و حسدی که بر من می بردند، خدمت رسول خدا (ص) شکایت کردم؛ رسول خدا دست مرا گرفت و در دست خود قرار داد، همینطوریکه من دست تو را در دست خود گذارده ام و فرمود: چون قیامت بر پا گردد، من دست به ریسمان الهی و دامان عصمت پروردگار تعالی، صاحب عرش خواهم زد، و تو ای علی دست به دامان من میزنی، و ذریه و اولاد تو دست به دامان تو میزنند، و شیعیان شما دست به دامان شما میزنند. بگو ببینم: در آن حال خدا با پیغمبرش چه معامله ای خواهد نمود؟ و پیغمبرش با وصی خود چه معامله خواهد نمود؟ ای حارث! این را که گفتم بگیر و به دل خود بسپار؛ اندکی بود از بسیار. آن وقت حضرت سه مرتبه فرمود: تو یگانه و متحد هستی با هر کسی که او را دوست داری، و برای توست تمام اعمالی که اکتساب نموده ای.»
اشعار سیداسماعیل حمیری درباره گفتار امیرالمؤمنین به حارث:
«چون حارث همدانی این سخنان درربار را از زبان أمیرالمؤمنین (ع) شنید، از جای خود برخاست و حرکت کرد، و چنان مست و مدهوش آن کلام شده بود که از شدت خوشحالی و سرور نمی توانست ردایش را جمع کند، میرفت و رداء به روی زمین می کشید و با خود می گفت: پس از استماع این کلمات من دیگر باک ندارم که مرگ بسوی من آید، یا من بسوی مرگ بروم. جمیل بن صالح که از راویان این حدیث است گوید: شاعر اهل بیت، سید اسماعیل حمیری، مضمون این خبر را برای من چنین به شعر درآورد:
1 ـ گفتار علی بن أبی طالب به حارث بن أعور همدانی بسیار شگفت انگیز است، چه آن گفتار عجائب و غرائبی را دربر دارد.
2 ـ ای حارث همدانی! هر کس بمیرد مرا خواهد دید، چه مؤمن باشد یا منافق؛ در مقابل و روبروی من مرا دیدار خواهد کرد.
3 ـ او مرا با چشمان خود خواهد دید، و من او را با تمام صفاتش و نام و نشانش و کردار و عملش می شناسم.
4 ـ و تو ای حارث همدانی! در کنار پل دوزخ مرا خواهی دید و خواهی شناخت، و بنابراین از لغزش و افتادن از روی پل در میان جهنم بیم مدار.
5 ـ من در آن حال در نهایت تشنگی و فرط عطش تو، از آن آبهای سرد خوشگوار به تو خواهم داد که از شدت شیرینی بپنداری که عسل است.
6 ـ در هنگامی که در مقام عرض و حساب تو را متوقف دارند، من به آتش می گویم: او را رها کن و به این مرد نزدیک مشو.
7 ـ او را رها کن و ابدا گرد ساحت او مگرد و به او نزدیک مشو؛ چون دست او به ریسمانی محکم است که آن ریسمان به ریسمان ولایت وصی رسول خدا متصل است.»
امام علی (ع) حارث اعور همدانی حدیث ویژگی های امام فضایل اخلاقی انسان کامل قیامت تشیع