خداوند حکیم در قرآن می فرماید: «و من خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون* تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون* ألم تکن ایاتی تتلی علیکم فکنتم بها تکذبون* قالوا ربنا غلبت علینا شقوتنا و کنا قوما ضآلین* ربنآ أخرجنا منها فإن عدنا فإنا ظالمون* قال اخسـوا فیها و لا تکلمون* إنه و کان فریق من عبادی یقولون ربنآ امنا فاغفرلنا وارحمنا و أنت خیر الراحمین* فاتخذتموهم سخریا حتی أنسوکم ذکری و کنتم منهم تضحکون* إنی جزیتهم الیوم بما صبروا أنهم هم الفآئزون؛ و آنان که میزان های اعمال آنها سبک است کسانی هستند که نفوس خود را در دنیا به زیان باخته اند، و در آتش دوزخ جاودانند. آتش چهره های آنان را می سوزاند، و آنان در آتش با سیمای عبوس و درهم کشیده و چرده شده و دندان های پیدا شده می باشند (به آنها خطاب می شود که:) آیا چنین نبود که آیات ما بر شما تلاوت می شد، و شما آن آیات را تکذیب می کردید؟! می گویند که: ای پروردگار ما! شقاوت نفوس ما بر ما غلبه کرد، و ما از گمراه شدگان بودیم. پروردگارا! ما را از این آتش بیرون بیاور! و چنانچه ما به همان اعمال زشت بازگشتیم در این صورت از ستمکاران می باشیم. خداوند می گوید: ساکت شوید و چون خفه شدگان دم نزنید در میان آتش و هیچ با من سخن نگویید! جمعی از بندگان من می گفتند: بار پروردگارا ما ایمان آوردیم، پس ما را بیامرز و رحمتت را بر ما بفرست، و تو بهترین رحم کنندگان و رحمت آوران هستی؛ و شما آنان را به مسخره گرفتید تا به جایی که آنان موجب فراموشی یاد شما از من شدند، و شما بودید که به آنها می خندیدید. من امروز به واسطه تحمل و استقامت آنان به آنها پاداش می دهم، و آنانند رستگاران.» (مؤمنون/ 103 تا 111) در این آیات جهنمی ها علت تکذیب آیات خدا را، شقاوت نفوس و غلبه انتخاب زشتی بر نیروی خوبی و انتخاب امر نیک قرار می دهند.
تحقق و ثبوت کلمه الهیه بر جهنمیان
در بسیاری از آیات دیگر علت دخول جهنمیان را در آتش دوزخ، تحقق و ثبوت و وجوب کلمه الهیه قرار می دهد، همچون آیه: «إن الذین حقت علیهم کلمت ربک لا یؤمنون؛ به درستی که آنان که کلمه پروردگار تو بر آنها ثابت و استوار شد، ایمان نخواهند آورد.» (یونس/ 96) و همچون آیه: «کذالک حقت کلمت ربک علی الذین فسقوا أنهم لا یؤمنون؛ و ای پیامبر! اینچنین است که کلمه پروردگار تو، بر کسانیکه فسق می ورزند و از راه حق عدول می کنند مهر شده، و محقق و ثابت گردیده است که آنان ایمان نمی آورند.» (یونس/ 33) و هم چون آیه: «و کذالک حقت کلمت ربک علی الذین کفروا أنهم أصحاب النار؛ و ای پیامبر اینچنین است که کلمه پروردگار تو، بر کسانی که کافر شده اند ثابت و واجب گردیده است که آنان از اهل آتش می باشند.» (غافر/ 6) و همچون آیه: «قالوا بلی و لکن حقت کلمه العذاب علی الکافرین؛ (چون خازنان دوزخ از علت سوق آنها به جهنم پرسش می کنند که آیا پیامبران نیامدند، و شما را از لقا و دیدار چنین روزی بر حذر نداشتند؟ آنان در پاسخ) می گویند: آری! و لیکن کلمه عذاب بر کافران محقق و استوار شد.» (زمر/ 71) و هم چون آیه: «أفمن حق علیه کلمه العذاب أفأنت تنقذ من فی النار؛ آیا آن کسی که کلمه عذاب بر او محقق و ثابت گردیده است، پس آیا تو می توانی کسی را که در آتش است برهانی و او را بگیری و نجات دهی؟!» (زمر/ 19)
عذاب و دوزخ، کلمه ثابت و محقق خداست
بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم درباره امت های گذشته که چون مخالفت پیامبران را نمودند و تمرد و تجری کردند، و بالاخره دچار عذاب دنیوی و هلاکت، و غایه الامر به عذاب اخروی و پاداش جهنم رسیدند؛ کلمه عذاب و گفتار عذاب بر آنها محقق و ثابت شد. چنانکه در سوره فصلت و سوره احقاف و سوره یس بیان می فرماید و از همه آنها روشن تر و صریح تر این آیه سوره تنزیل است: «و لو شئنا لا تینا کل نفس هدیها ولکن حق القول منی لاملان جهنم من الجنه والناس أجمعین؛ و اگر ما می خواستیم، به هر نفسی هدایت او را می دادیم، ولیکن گفتار من بر این محقق و استوار شده است که هر آینه جهنم را از تمامی جن و تمامی افراد انسان پر کنم.» (سجده/ 13) و این آیه بسیار مفاد عالیی دارد و هزار کتاب حکمت می آموزد، و کیفیت خلقت، و اراده و مشیت، و ربط حادث به قدیم، که همان ظهور و طلوع نور توحید به عالم امکان است را می فهماند. از همین جهت است که در کتاب «ثواب الاعمال» مرحوم صدوق روایت کرده است از محمدبن حسن از محمدبن حسن صفار از محمدبن یحیی از احمد بن معروف از محمدبن حمزه که او گفت: حضرت صادق (ع) فرموده اند: «من اشتاق إلی الجنه و إلی صفتها فلیقرإ الواقعه. و من أحب أن ینظر إلی صفه النار فلیقرأ سجده لقمان؛ هر کس اشتیاق به بهشت دارد، و اشتیاق به آثار و خصوصیات آن دارد سوره واقعه را بخواند، و هر کس دوست دارد که به خصوصیات و کیفیات آتش نظر کند، باید سوره تنزیل را (که آنرا سوره سجده نیز نامند) بخواند.» (ثواب الاعمال طبع سنگی، صفحه 66)
می دانیم که سوره سجده از نقطه نظر تفاصیل عذاب خصوصیتی ندارد، مگر همین آیه کریمه که در آن واقع است؛ و گرنه در بسیاری از سور قرآن تفاصیل و صفات جهنم بیشتر و مشروح تر و مفصل تر آمده است. باری، این آیه بطور وضوح بیان می کند که اگر خدا می خواست، هر فرد از افراد ذی نفوس را به هدایت تکوینیه و یا به هدایت تشریعیه و اراده صلاح و سعادت، به سعادت و کمال فعلیت جمال، هدایت می کرد؛ ولیکن چنین نخواسته است، زیرا که اراده کرده است که مردم دارای اختیار باشند، و آن اختیار نیز عین اختیار خدا و در تحت اختیار خداست، و او چنین اختیار کرده و خواسته است که مردم در جهنم و بهشت به همین صورت و کیفیت معهوده وارد شوند. پس اراده و اختیار خدا چنین است که مردم با قدم مجاهده گام بردارند و تکلیف به آنها بشود، و کسانیکه به حسن اختیار راه سعادت و تقرب را طی می کنند، به بهشت و لقای خدا و رضوان او نائل گردند؛ و کسانیکه به سوء اختیار راه شقاوت و بعد را می پیمایند، به جهنم و لوازم جهنم مبتلا گردند.
در آیه 10 سوره تغابن آمده: «والذین کفروا و کذبوا بایاتنا اولئک اصحاب النار خالدین فیها و بئس المصیر؛ (گروه مغبونها را شرح می دهد) آنهایی که کافر شدند کسانی که روی چهره حقیقت و روی نور فطرت خودشان را می پوشانند و کفر و عناد می ورزند و آیات ما را دروغ می پندارند و عملا تکذیب می کنند یاران آتش هستند و برای همیشه در آنجا خواهند بود.» درباره جهنم می فرماید: «و بئس المصیر؛ چه بد گردیدنگاهی است.» مصیر از ماده صیرورت است. صیرورت یعنی گردیدن و به اصطلاح امروز شدن. چه بد است که انسان گردیدنش و شدنش و تحولش به آنجا باشد که جهنم است. دائما می شود و می گردد، چه می شود؟ اصحاب النار می شود، یار آتش می شود که از او جدایی ندارد.
قیامت باورها در قرآن نتیجه اعمال هوای نفس طغیان ایمان خدا عذاب الهی پاداش الهی دوزخ