جستجو

معنای اسراف و انواع آن

اسراف، به معنای تجاوز از حد و زیاده روی کردن است و آن یا از جهت کمیت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست «شرعا یا عقلا» هر چند به مقدار درهمی باشد، و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است لیکن بیشتر از آنچه  شایسته است مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد درحالی که لباسی که لایق به حال و شأن او است باید معادل صد تومان باشد. و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفته اند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانسته اند.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «برای اسراف کننده سه نشانه است: یکی آنکه می خورد آنچه را که سزاوارش نیست بخورد. و می پوشد آنچه را که سزاوار و لایق به حال و شأن او نیست بپوشد، و می خرد آنچه را که سزاوارش نیست بخرد.»

حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «لباسی را که برای حفظ آبرو پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده ای، آن را در موقع کار کردن یا جائی که مناسب پوشیدن آن نیست بپوشی  اسراف است.»

اسراف به حسب اشخاص مختلف است:
باید دانست  که اسراف، به اعتبار اشخاص از جهت شأن و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر زیادی در آمد و کمی آن فرق می کند زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلا نسبت به شخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان درآمد، اسراف نباشد در حالی که به کسی چنین نیست اسراف خواهد بود. 

کلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: بسا تهیدستی که اسراف کننده تر از ثروتمند است زیرا ثروتمند خرج می کند از آنچه خداوند به او داده و فقیر  خرج می کند بی آنکه به او عطائی شده باشد.» بنابراین بیشتر تکلفات وسائل زندگی و معیشت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند و هیچ ملاحظه شأن و مداخل خود را  نمی کنند و غالبا مبتلا به قرض و پریشانی هستند اسراف است و سببش این است که هرکس همیشه به بالاتر از خودش می نگرد و می خواهد از او کمتر و پائین تر نباشد و لذا گرفتار  اسراف شده و همیشه در سختی و رنج و ناراحتی و نارضایتی و پریشانی به سر می برد. در صورتی که اگر مطابق دستور شرع به زیر دست نگاه می کردند که از آنها در امور دنیا پائین ترند، هیچ گاه مبتلا به اسراف و ناراحتی های فراوان نمی شدند. پس بیشتر این ورشکستگی ها، از اسراف سرچشمه می گیرد که اگر به دستور شرع و حکم فطرت و عقل سلیم خود این گناه کبیره را ترک می کردند و در جمیع حالات رعایت اقتصاد و میانه روی نموده، قناعت را پیشه خود می کردند خوشبختی دنیا و آخرت را در می یافتند. 

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «حقیقت ایمان را کسی نمی چشد مگر در او سه خصلت باشد: دانستن احکام و مسائل دینی، شکیبائی در گرفتاری ها، اندازه گیری  نیکو در مخارج  زندگی».
و حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که در معیشت خود میانه روی کند، من ضمانت می کنم که هرگز تهیدست نشود.» 
حضرت باقر علیه السلام می فرماید: «نجات دهنده ها سه چیز است: ترسیدن از خداوند در نهان و آشکار و میانه روی در هنگام دارائی و تهیدستی و حق گفتن در موقع خوشنودی و خشمناکی.»

به اعتبار زمان هم مختلف است:
چنان که نسبت به اشخاص، اسراف فرق می کند همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است زیرا ممکن  است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالیکه سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب می شود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.

معتب خادم امام صادق علیه السلام گوید: وقتی که در مدینه  گرانی شده بود امام علیه السلام از من پرسید چه مقدار خوراکی ( گندم و جو) داریم؟ گفتم: به مقداری که چندین ماه مصرف کنیم موجود است. فرمود: همه را بیرون ببر و بفروش. گفتم: در مدینه گندم و جو نایاب است. فرمود: بفروش. چون فروختم امام علیه السلام فرمود: مانند سایر مردم برای مصرف روز به روز خریداری کن و فرمود: برای خوراک اهل منزل نصف گندم و جو قرار ده و خدا می داند که من توانائی دارم  که خوراک همه را نان گندم خالص قرار دهم لیکن دوست دارم که خداوند ببیند مرا که در اداره کردن امور زندگی به نیکی رفتار کردم. چنانچه نسبت به لباس هم همین است.

بعضی از بی خردان به حضرت سجاد علیه السلام و حضرت صادق علیه السلام  و حضرت رضا علیه السلام ایراد می گرفتند که چرا شما لباس فاخر می پوشید در حالی که اجداد شما پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمومنین علیه السلام چنین لباس هائی نمی پوشیدند؟ امام علیه السلام در جواب می فرمود: زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله فقر عمومی بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود که جد ما می پوشید. ولی زمان ما توسعه و گشادگی است و اگر بخواهیم مانند جد خود بپوشیم، به ما توهین می کنند.

در روایت دیگر است که حضرت صادق علیه السلام به سائل فرمود: نزدیک بیا پس لباس  خود را باز کرد دید امام علیه السلام لباس زبر و کهنه ای که متصل به بدن شریفش بود پوشیده است. حضرت فرمود: این را برای تواضع نزد خدا پوشیده ام و لباس فاخر را بر روی آن برای چشم تو و امثال تو.

اسرافی که همیشه حرام است: 
باید دانست که سه قسم اسراف است که در همه و در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جائی ندارد. اول، ضایع کردن مال و بی فایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد، یا بقیه ظرف آب را ریختن در جائی که آب نایاب باشد و به آن مقدار رفع نیازمندی می گردد، یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن، یا خوراکی را نگهداشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنائی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمی داند و آن را تلف می کند و نظائر این ها.

حضرت صادق علیه السلام میوه نیم خورده ای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانه هایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هندوانه را که مقداری از مغزش باقی است دور اندازند) پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهائی که نیازمندند بدهید. و نسبت به دور ریختن تتمه طعام خصوصا خوردن نان ( مگر در صحرا برای حیوانات)،

روایات  تهدید آمیزی رسیده  که ذکر آنها موجب طول کلام است. و مرویست که در زمان  دانیال پیغمبر به واسطه بی حرمتی به نان و انداختن آن در زیر دست و پا به نفرین آن حضرت به قحطی مبتلا شدند به قسمی که به خوردن یکدیگر ناچار شدند. دوم، صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. چنان چه صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست.

در کافی مرویست که شخصی از اصحاب امام صادق علیه السلام از آن حضرت پرسید:  که در راه مکه گاه هست که می خواهیم احرام ببندیم و نوره بکشیم، و سبوس آرد همراه نداریم که پس از نوره بر بدن بمالیم. به عوض سبوس، بدن را با آرد پاکیزه می کنیم و از این کار این قدر متأثر می شوم که خدا بهتر می داند. حضرت فرمود: آیا از ترس اسراف ناراحت می شوی؟ گفت:  آری. فرمود: در چیزی که سبب اصلاح بدن باشد اسراف نیست. بسیار شده که می گویم آرد بیخته را با روغن زیت (زیتون) ممزوج می کنند و بر بدن می مالم. جز این نیست که اسراف در چیزی است که باعث تلف مال شود و به بدن ضرر رساند. گفتم: اقتار (سخت گیری) که ضد اسراف است کدام است؟ فرمود: آن که نان و نمک بخوری درحالی که توانائی بر خوردن چیزی دیگری داشته باشی. گفتم: میانه روی کدام است؟ فرمود: آن که نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن بخوری گاهی از این و گاهی از آن. سوم، صرف کردن مال در مصرف هائی که شرعا حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی در بر دارد، یا ستمی به مسلمانی می زند و نظیر این ها. و در چنین  مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آن ها.

در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت  کرده که از حضرت صادق علیه السلام  معنی آیه "لاتبذر تبذیرا" را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج می کند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف می کند میانه رو است.

اسراف در عقاید و اعمال:
آنچه ذکر شد راجع به اسراف در مال بود و چون اسراف در لغت به معنی تجاوز از حد و زیاده روی است، بنابراین در امور اعتقادی و همچنین در تمام افعال و اعمال انسانی متصور است. اسراف در عقیده آن است که درباره خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست، معتقد شود. مانند اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش که گفت: «برای شما غیر از خودم خدائی نمی شناسم» ( سوره قصص/ آیه 38) و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند. چنانچه می فرماید: «فرعون در زمین علو کرد و به درستی که از اسراف کنندگان است» ( سوره یونس/ آیه 83)، یا اینکه آنچه را که سزاوار تصدیق و اعتقاد آن است باور نکنند مانند اعتقاد به خدا و نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد و غیره، چنانچه در قرآن مجید می فرماید «و این چنین جزا می دهیم کسی که از حد بگذراند و به آیات پرردگارش ایمان نیاورد، و عذاب آخرت سخت تر و باقی تر است» ( سوره طه/ آیه 127).

اسراف در افعال آن است که آنچه را که سزاوار نباشد به جای  آورد. یا آنچه سزاوار است بکند ترک نماید. چنانچه قوم لوط را که مرتکب عمل زشت و شنیع لواط می شدند مسرف خوانده و می فرماید: «جز این نیست که شما از روی شهوت نزد مردان می روید و زنان را ترک می کنید بلکه شما گروه اسراف کنندگانید» ( سوره اعراف / آیه 81) زیرا بذر را در غیر محل زرع قرار می دهید. بلکه هر گناه فعلی یا قولی که از انسان سر زند اسراف است و هر گناه کاری مسرف است. چنانچه در سوره زمر می فرماید: «بگو ای بندگان من که اسراف کرده اید به انجام گناهان زیاد بر ضرر نفس های خودتان (یعنی افراط نمودند و از حد معصیت را گذرانده اند) از رحمت خدا نومید نشوید» ( سوره زمر / آیه53) یعنی رو به خدا آورند تا خدا آنها را رحمت فرموده بیامرزد. سزاوار است که مومنین در امور مباح هم سعی کنند که اسرافی از آن ها سر نزند مانند اسراف در خواب و بیداری و حرف زدن و خوردن چنان چه در حدیث است خدا دشمن می دارد هر پر خور خوابی را. و به طور کلی هر کاری که به آن اشتغال دارند، سعی کنند از حد تجاوز  نکند و برای دانستن شرح و تفصیل این مطلب به کتاب معراج السعاده و حلیة المتقین و سراج الشیعه و غیره از کتاب هائی که در باب آداب زندگی و معاشرت از نظر شرع مقدس رسیده مراجعه نمایند.

منابع

  • شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 103 تا 104 و صفحه 108 تا 112 و صفحه 119 تا 120

کلید واژه ها

اسراف اعتدال میانه روی

مطالب مرتبط

اسراف، یکی از گناهان کبیره بررسی مسأله اسراف در راه خیر صرفه جویی در همه چیز، یکی از ویژگی های حکومت اسلامی نگاهی به آثار مثبت و منفی قناعت در روایات نگاهی به اهمیت و ارزش قناعت در روایات نگاهی به بذل و بخششهای نابجای عباسیان نگاهی به اسراف ها و فسادهای مالی در عصر عباسیان

اطلاعات بیشتر

اسراف، یکی از گناهان کبیره

ابزار ها