در مرتبه ای از مراقبه ای که براساس امور و وظایف سیر و سلوک، ملزم به انجام نوافل و مستحبات هستی تا آنجا که می توانی سعی می کنی، و از سستی و مسامحه در این امر اجتناب می ورزی. نمازها، روزه ها، دعاها، سجده ها، تسبیحها، اوراد، اذکار، توسلها، زیارتها، و دریک جمله، مستحبات و اعمال ماهها، ایام و لیالی مخصوصه و اوقات مختلف شب و روز را نادیده نمی گیری، و ادب وقت را حتی المقدور به جا می آوری، و وظایف مختلف بندگی را عمل می کنی، و در این باب نیز مراقب جانب معبود هستی. دانسته ای که همه آنها در حقیقت، آداب و وظایف متنوع بندگی در مقام بندگی، و اطوار گوناگون رسوم محبت و طلب در مقام حب و طلب است. فهمیده ای که عبودیت را در هر وقتی آدابی، و در هر زمانی وظایف خاصی هست، و حب و طلب هم در هر وقت و هر زمانی رسم خاصی دارد. به این حقیقت پی برده ای که وقتها و زمانها یکسان نیستند، و هر وقتی را سری، و هر زمانی را زمزی هست، و براساس آن هم ادب خاص، و
وظیفه خاص. و در میان نوافل و مستحبات، به اهمیت بالای نوافل یومیه، مخصوصا صلاة لیل، تا حدودی متوجه گشته، و دانسته ای چه آثار و برکاتی بر آنها متربت است، و به توفیق پروردگار متعال آنها را به جا می آوری، و ترک نمی کنی. و در مجموع، به سر وقت و رمز آن، اگر چه به اجمال باشد، متوجه شده ای و آداب و وظایف اوقات مختلف، و ایام و لیالی مخصوصه، و ساعات شب و روز را در حدی که از تو برمی آید مراعات می کنی. برای تو روشن شده است که ترک آنها نزد آشنایان به راه و رسم عبودیت، و نزد ارباب معرفت از خطا ها به شمار رفته، و به عبارتی، از «گناهان مرتبه» محسوب می گردد، و چیز ساده ای نمی باشد، مخصوصا ترک نوافل یومیه، و علی الخصوص ترک صلاة لیل. این بیان از امام صادق سلام الله علیه را شنیدی که فرمود: «لیس من شیعتنا من لم یصل صلاه اللیل» و نیز این جمله را از آن حضرت شنیدی که فرمود: «فان المغبون من حرم قیام اللیل». از این بیانات، و از نکات و رموز آنها به دست آوردی که عالمان طریق و صاحبان آن، و ساکنان جوار قدس حضرت ربوبی، ترک کنندگان صلاة لیل را از جمع نوری خود دور، و از محفل انس خود مهجور دانسته، و فرمودند که آنان «مغبون» هستند. اگر به حالات مومنانی که در زمان حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین بودند، و از فیض محضر پاک، و تربیتها و اشاردات آنان بهره وافی داشتند نظری بیندازی، خواهی دید که نوافل و مستحبات، مخصوصا نوافل یومیه، نزد آنها حساب خاصی داشته، و سر وقت آداب آن را به صورت یک امر جدی در مقام عبودیت می دانسته اند، و کوتاهی در این باب را جرم و خطا می شمرده اند، به نحوی که جبران آن، خود لازم و ضروری می دیده اند، و حضرات ائمه سلام الله علیهم اجمعین نیز آنها را به همین کار امر می کرده اند، آن هم توأم با سختی، و در بعضی موارد توأم با انذار و هشدار. به قسمتهایی از دو روایت که در کافی آورده است دقت می کنیم:
1- مرازم می گوید: «اسماعیل بن جابر از امام صادق سلام الله علیه پرسید و گفت: خدا شما را در منزلت بالای صالحین قرار دهد، بر گردن من نوافل زیادی هست، چه باید بکنم؟ امام فرمود: آنها را قضا کن. اسماعیل گفت: بسیار زیاد، و بیش از آن است که بتوان به آسانی آنها را قضا کرد. امام باز فرمود: آنها را قضا کن. اسماعیل گفت: نمی دانم چه اندازه است. امام فرمود: سعی کن آن اندازه که باید، به جا بیاوری...»
در سوال سائل دقت کن، در جواب امام سلام الله علیه به تأمل بپرداز. هم سائل به موضوع نوافل، و ترک شدن آنها با نظر مخصوص نگاه می کند، هم امام سلام الله علیه ترک شدن نوافل را از جانب سائل به صورت یک امر ساده تلقی نکرده است، و لذا در پی چاره و علاج است که چه باید بکند. و همین امر نزد امام سلام الله علیه هم یک امر مهم بوده است، و دستور می دهد آنها را قضا کند، اگر چه بسیار زیاد هم باشد، و آنجا که سائل به لحاظ کثرت نوافل ترک شده، و سخت بودن قضای همه آنها به فکر چاره دیگری است، و به لحاظ مشخص نبودن مقدار نوافل ترک شده به سراغ علاج دیگری است، باز امام تأکید می کند و می فرماید آنها را قضا کن، و به اندازه ای به جا بیاور که بدانی آنچه بود انجام گرفت.
2- عبدالله بن سنان می گوید: «به امام صادق سلام الله علیه گفتم کسی آنقدر از نمازهای نوافل به گردن دارد که به جهت زیادی آن نمی داند چه اندازه است، وی باید چه کند؟ امام فرمود: باید آن اندازه نماز بخواند که به جهت زیادی آن نداند چه اندازه خوانده است، که وی در این صورت تا آنجا که می دانسته است قضا کرده است. عبدالله بن سنان می گوید، به امام گفتم به جهت کار و شغل زیادی که دارد نمی تواند قضای آنها را به جا بیاورد. امام فرمود: اگر کار و شغل وی برای طلب معیشت لازم و ضروری، و یا برای برطرف کردن حاجت برادر مومن است، در این صورت، چیزی بر او نیست، و اگر برای دنیاخواهی است، وی معذور نیست و باید به قضای آنها بپردازد، والا در حالی خدای متعال را ملاقات می کند که جانب او را کوچک شمرده و سبک داشته، و سنت رسول لله صلی الله علیه و آله وسلم را ضایع گردانیده است....».
این دو مورد از روایات که هر کدام قسمتی را در اینجا آوردیم، به عنوان نمونه بود. روایات در این زمینه، با الفاظ و مضامین مختلف، بسیار است. ابعاد موضوع در آنها از زبان معصومین صلوات الله علیهم اجمعین توضیح داده شده است. طالبین می توانند به فروع کافی و نیز، به جلد سوم وسائل الشیعه، طبع جدید، صفحات 55 تا 59 مراجعه کنند. روایات در مجموع از این معنی خبر می دهد که موضوع نوافل نزد اصحاب ائمه اطهار، و نزد خود آنان سلام الله علیهم، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است، و ترک آنها هم یک قصور، یا تقصیر مهم در مقام عبودیت که باید جبران گردد به حساب می آمده است. و اما اینکه چرا نوافل در زمانهای بعدی، و در میان ما اهمیت خود را از دست داده، و ترک آنها نیز امر ساده ای گشته است، به نحوی که اصلا قضا کردن آنها، و لزوم جبران مافات در این باب به فکر کسی نمی آید، سوالی است که جواب آن آسان نیست. جواب سوال را هر چه و هرطور حساب کنی، به جای خود محفوظ است، و موضوع نوافل و مستحبات در ساعات، ایام و لیالی مخصوص، به عنوان آداب و وظایف خاص عبودیت در این ساعات و ایام و لیالی، از نظر آیات و روایات، یک حقیقت مسلم است، و این معنی برای ارباب معرفت کاملا روشن است. کما اینکه، نادیده گرفتن آنها، و ترک یا تضییع آنها در مراتب مختلف هم نزد آنان که می فهمند، مسلما از جرایم و خطاها، و لغزشها و تقصیرات در مقام بندگی است که باید از آن اجتناب، و در صورت گرفتاری از آن توبه و برای آن استغفار کرد، و به جبران پرداخت.
اصولا باید توجه داشت که موضوع بسیار عمیق تر از اینهاست، و اسرار موجود در این بین بسیار بالاتر از اینکه به افهام عادی راه یابد. اسرار عبودیت از یک سو، اسرار اوقات و ساعات، و ایام و لیالی از یک سو، و اسرار بی شمار از این سو و آن سو، همه دست هم داده و موضوع را برای من و تو، و همه آنان که مانند من و تو می باشند و در حجاب «خود» محبوس گشته اند، پیچیده تر کرده است، و معما را مشکل تر. همین قدر می نوشیم که مثلا نماز شب برای رسول الله صلی الله علیه و آله واجب بوده، و حضرتش در انجام دادن نوافل و مستحبات، مخصوصا نمازها و روزه ها، مجاهدتهای سخت و طولانی داشته، و ملتزم به آداب و وظایف خاص اوقات مخصوصه بوده است. می شنویم که حضرات ائمه سلام الله علیهم اجمعین هم سعیها و مجاهدتهای بالایی در این باب داشته اند. می شنویم که خاصان از یاران و اصحاب آنان نیز در حد خود از مجاهدتهای بسیار سنگین در همین باب برخوردار بوده اند، و از قصورها و تقصیرهای خود در این باب هم ناله ها و استغفارها داشته، و در جبران آنها کوششها می کرده اند. و بالاخره، آیات و تأکیدات آیات، و روایات و تأکیدات روایات، و احادیث معراج و نکات و رموز موجود در آنها در خصوص فرایض نوافل یومیه را می شنویم. همه اینها را فقط می شنویم و بس. در هر صورت، برای تو، که سالک طریق هستی و در حد خود آشنای به حقایق معارف، این موضوع تا حدودی معلوم گشته است که نوافل و مستحبات تعیین شده برای اوقات مختلف یعنی چه. و به توفیق الهی تا آنجا که می توانی از آنها بهره مند می باشی، مخصوصا از نوافل یومیه. حال باید توجه داشته باشی که اگر احیانا سستی و غفلتی پیش آمد، و وظیفه خود در این باب را ترک کردی، لازم است فورا متذکر شوی، به خود آیی، و از این لغزش برگردی و توبه کنی، و به آن ادامه ندهی، و نسبت به آنچه پیش آمد نیز از یک سو استغفار کنی، و از سوی دیگر هم اگر جای قضا کردن و جبران است به قضا و جبران مافات بپردازی. مثلا اگر نوافل روز یا شب، یا هر دو را کلا یا بعضا ترک کردی، علاوه بر استغفار، قضای آنها را به جا بیاوری. این از یک طرف، و ازطرف دیگر: لازم است به فکر گذشته هم باشی، یعنی آن ایام که ملتزم به نوافل و مستحبات نبودی، و آداب و وظایف اوقات مخصوصه را بطور کلی نادیده می گرفتی، و آنها را یک جا ترک می کردی. نه از نوافل یومیه حظی داشتی، و نه از نوافل و مستحبات دیگر. نه ساعات مخصوص شب و روز می دانستی، و نه ایام و لیالی مخصوصه. سر وقت را نادیده گرفته، ادب آن را زیر پا می گذاشتی. و در حقیقت وظایف بندگی را ترک گفته، با این حال، خود را بنده می پنداشتی.
به یاد بیاور که در گذشته، و مدتهای طولانی، با ترک نوافل، خود را از جمع ملکوتیان دور ساخته، جانب پروردگار خویش را کوچک شمرده، و سنت پیامبر را ضایع کرده ای. چه خطاها، و چه لغزشهای خسران بار و بزرگی؟! روزگار طولانی بر این منوال گذرانیده، و جرایم و خطاهای زیادی برای خود کسب کرده، و بار سنگینی بر دوش کشیده ای. همه آن احوال را به خوبی به نظر بیاور، و استغفار کن. و از طرفی هم فرصت از دست نرفته به قضای آنچه قضا کردنی است بپرداز، و در جبران گذشته مجاهدت کن، شاید با استغفار دردمندانه، و با سعی در قضای مافات بتوانی خود را مشمول عفو و عفران کنی، و آنچه را که از دست رفته است به دست بیاوری، و گرفتاریها و موانع کسب شده از میان برداری.