اقدامات یهود در تاریخ اسلام
فارسی 4772 نمایش |نقشه جنگ احزاب
سران قبیله بنی نضیر که در اثر خیانت اخراج شده بودند عده ای به شام و گروهی به خیبر رفتند، سپس این دو دسته به مکه رفته و قریش را بر ضد پیامبر شورانیدند. در نتیجه می توان گفت، سران بنی نضیر و عده ای از بنی وائل زمینه جنگ احزاب را ایجاد کردند. نقشه جنگ احزاب که برای نابودی اسلام طراحی شده بود در تاریخ اعراب بی نظیر است. سران بنی نضیر با تطمیع و تحریک قبایل مختلف یهودی و بت پرست، سپاه ده هزار نفری گرد آوردند که به صورت سه لشکر به طرف مدینه حرکت کردند. وقتی به مدینه رسیدند، خندقی اطراف شهر دیدند که هیچ کس نمی توانست از آن عبور کند. بعضی ها می گفتند این طرح عرب نیست، پیشنهاد یک ایرانی است. وقتی دیدند عبور غیر ممکن است، اردو زدند، چند بار حمله کردند، اما مسلمانان مقابله کردند. آنها یک ماه بی نتیجه آنجا ماندند، در نتیجه با سران بنی قریظه ارتباط برقرار کردند و آنها را تحریک به پیمان شکنی کردند تا از داخل مدینه با مسلمانان درگیر شوند و سپاه کفر بتواند از خندق عبور کنند.
ابتدا بنی قریظه قبول نمی کردند، اما با پافشاری مداوم سران کفر و یهود پذیرفتند. از بین آنها پیرمرد یهودی تذکر داد که اگر این محمد (ص) همان پیامبری باشد که در تورات وعده داده شده، هیچ سپاهی توان مقابله با او را ندارد، ولی حی بن اخطب (یکی از سران یهود) گفت محمد (ص) از فرزندان اسماعیل است اما آن پیامبر که در تورات نام برده شده از بنی اسرائیل می باشد. بنی قریظه بعد از پیمان شکنی چاره ای جز جنگ با پیامبر نداشتند، پس به وسایل مختلف کار شکنی کردند. پیامبر (ص) به مسلمانان مژده پیروزی داد. بنی قریظه نقشه کشیدند که با دوهزار نفر به شهر حمله کنند و آن را غارت کنند. پیامبر (ص) پانصد نفر را مأمور کرد در شهر بگردند و تکبیر بگویند تا زنان و کودکان آرامش یابند.
خداوند در آیه ۱۰ سوره احزاب این حادثه را وصف می کند و می گوید که از شدت ترس مسلمانان چشمانشان خیره و جانهایشان به لب رسیده بود. «اذ جاءوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الأبصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا؛ [یاد کنید] آن گاه که از بالا و پایین [شهر] تان بر شما تاختند، و آن گاه که چشم ها خیره شد و جان ها به گلوگاه رسید و به خدا گمان هاى گوناگون مى بردید.» در این موقع نعیم ابن مسعود که یک یهودی تازه مسلمان شده بود، یک نقشه تاکتیکی ارائه داد. به وسیله این نقشه بین گروههای یهودی و بت پرستان درگیری ایجاد شد، هر گروه از جنگ صرف نظر کردند و عقب نشینی نمودند. خداوند به وسیله جبرئیل به پیامبر وحی کرد که بنی قریظه را تنبیه کند. پیامبر هم طبق پیمان نامه با آنها رفتار کرد.
نقشه قتل پیامبر (ص)
یهودیان از روى گستاخى و با استفاده از فرصت، تصمیم گرفتند که پیغمبر اسلام را به قتل رسانند. این تصمیم زمانى آغاز شد که پیامبر اسلام پس از جنگ احد و حادثه رجیع که مسلمانان متحمل خساراتى شده بودند، براى دریافت کمک از یهودیان بنى نضیر که هم پیمان مسلمانان بودند، به منظور پرداخت خون بهاى دو مقتول عرب نزد آنان رفت. یهودیان با غنیمت شمردن این فرصت تصمیم گرفتند پیامبر (ص) را به قتل برسانند. (قرآن کریم، سوره حشر) رسول خدا (ص) که از نقشه آنان آگاه شد به مدینه بازگشت. در نتیجه بین مسلمانان و یهود بنى نضیر کار به جنگ کشید که غلبه با مسلمانان بود.
طرح هجوم یهودیان به مدینه
وقتى هیچ یک از این دسیسه ها نتیجه نداد و قبایل عرب در جنگ احزاب کارى از پیش نبردند، یهودیان در صدد برآمدند به مدینه هجوم برند. براى این کار، یهودیان خیبر از یهودان تیما و فدک و وادى القرى کمک خواستند. از طرفى اشراف بنى نضیر که قبلا از پیامبر (ص) شکست خورده بودند، پس از مهاجرت از مدینه در خیبر مقام گرفته بودند و کار خیبر به دست آنها افتاده بود و هم آنها بودند که آتش جنگ خندق را روشن کردند. وقتى پیغمبر (ص) از قصد یهودیان خبر یافت پیشدستى کرد و راه خیبر را گرفت، زیرا مردم خیبر به تحریک اشراف بنى نضیر پیشرو یهودیان بودند و اینان سایر یهودیان را براى حمله به مدینه همداستان کرده بودند. سرانجام هر کدام از طوایف یهود مدینه به نحوى از پیمان پیامبر (ص) سرزدند و با مشرکان همراه شدند و جنگ هاى مختلفى ترتیب دادند، از جمله جنگ بنى قینقاع (سال دوم هجرى)، بنى نضیر (سال سوم هجرى)، بنى قریظه (سال پنجم هجرى) و خیبر (سال هفتم هجرى) که به ترتیب هر کدام شکست خوردند و برخى از آنها نیز از مدینه خارج شدند.
عداوت تلخ یهودیان، نقض مکرر تعهدات رسمى، فتنه انگیزى هاى مداوم و تلاش مستمر آنها در خیانت به مسلمانان در برابر بت پرستان، طبعا منجر به این گوشمالى سخت براى آنها شد. این گوشمالى براى سلامت و امنیت جامعه کوچک و ضعیف اسلامى کاملا ضرورى بود و این امر بیش از آن که مجازاتى از سر کین خواهى باشد هشدارى بازدارنده بود. بدین ترتیب پیامبر اسلام (ص) توانست پیوند خود را با یهودیان و مسیحیان بگسلد؛ قبله از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت و شعائر اسلامى مثل حج، اذان، روزه، روز جمعه، شکل اسلامى خود را براى مسلمانان پیدا کرد.
کارشکنی های یهودیان علیه پیامبر در عرصه فرهنگی
برخی از کارشکنی های یهودیان علیه پیامبر را باید در عرصه فرهنگی جستجو کرد، از جمله از برنامه های دین اسلام، کنترل افراد سودجو و منفعت طلب است برای همین، این افراد برای شکست اسلام به کارشکنی فرهنگی پرداختند، به طور مثال در مسائل اعتقادی، یهودیان از بی نیازی خداوند آگاهی داشتند با این وجود نسبت فقر به خدا دادند که این کار جزو گناهان بزرگ هم ردیف قتل انبیاء است، لذا خداوند وعده عذاب سوزان را به آنها می دهد. «لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء سنکتب ما قالوا و قتلهم الانبیاء بغیرحق و نقول ذوقوا عذاب الحریق؛ البته خدا سخن کسانى (یهودیان) را که گفتند: خدا فقیر است و ما توانگریم، شنید. آنچه را که گفتند و پیامبرانى را که به ناحق کشتند [به حسابشان] خواهیم نوشت و خواهیم گفت: بچشید عذاب سوزان را.» (آل عمران/ ۱۸۱)
در شأن نزول این آیه آمده است که وقتی خداوند مردم را دعوت به خواندن نماز و دادن زکات کرد، یهودیان گفتند خدا فقیر و تنگدست است، اما ما که روزی را بر اهل خود توسعه دادیم غنی هستیم. این تهمت ها و توهین ها از طرف مردمی که انبیاء را کشته اند، دور از ذهن و عجیب نیست. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید: «شاید این سخنها به علت دیدن فقر عمومی مسلمانان و برای طعنه و زخم زبان به آنها بوده است.»
نقل قصه هاى تورات و انجیل برای مسلمانان
به مشرکان مى گفتند که شما از نظر دین و اعتقاد راه یافته تر و بهتر از مسلمانان هستید. گفته اخیر یهودیان به این علت بود که عرب هاى بت پرست، یهود و نصارا را به سبب پشتوانه دینى- فرهنگى و اطلاعات وسیع قاریان تورات و انجیل از مطالب تاریخى و دانستن داستان هاى شگفت انگیز از خویش برتر مى شمردند، از این رو عرب پرسش هاى خود را در مورد هستى و اسرار خلقت از اهل کتاب یعنى یهود و نصارا مى پرسید و پس از اسلام نیز از آنها درباره دین پیامبر (ص) نظرخواهى مى نمودند و براى چاره جویى در مقابل مسلمانان نزد یهود مى رفتند. یهودیان نیز این تسلط فرهنگى را در میان مسلمانان با نقل قصه هاى تورات و انجیل و کلمات قصار حفظ کردند چنانچه عده اى از مسلمانان، بعضى از مطالبى را که از یهود مى شنیدند مى نوشتند و بعد از پیامبر (ص) افرادى چون «کعب الاحبار» و «ابوالدرداء» براى نقل تورات و قصه گویى معروف شدند.
شبهات پیرامون قرآن
حیله فرهنگی دیگر این بود که یهودیان گفتند قرآن همان مطالب تورات است که تحریف شده و دیگر اینکه در قرآن تناقض هایی وجود دارد. آنها با این شبهات می خواستند مؤمنین را گمراه کرده و اعتقاداتشان را سست کنند، در حالی که خودشان گمراه شدند، و لذا وقتی که به این کار شوم سرگرم شدند، دیگر نتوانستند در حق و حقیقت به جستجو بپردازند. عده ای از بزرگان انصار که قبل از بعثت با یهودیان رابطه دوستی داشتند به آنها گفتند: شما قبل از بعثت نشانه های پیامبر و ظهورش را به ما می گفتید، پس از مخالفت با پیامبر دست بردارید و از عذاب خدا بترسید، اما یهودیان گفتند: هرگز بعد از موسی پیامبری مبعوث نشده و کتابی نازل نشده است. وقتی عده ای از مشرکین از یهودیان درباره دین جدید یعنی اسلام راهنمایی خواستند آنها به علت کینه و دشمنی با پیامبر گفتند دین شما بهتر و قدیمی تر است و شما هدایت یافته ترید. حتی خود یهودیان اعتراف می کنند که این لکه ننگ بر دامان یهود است. نویسنده یهودی در کتاب تاریخ یهود و عربستان می گوید: «هرگز ارزش نداشت یهود چنین خطایی را مرتکب شوند، هر چند قریش با تقاضای آنان موافقت نکنند. هرگز صحیح نبود ملت یهود به بت پرستان پناه ببرند، زیرا این رفتار با تعلیمات تورات موافق نیست.»
ایجاد تزلزل و تشکیک در روحیه تازه مسلمانان
از دیگر کارهای یهود این بود که عده ای را مامور کردند، تا صبح، ایمان بیاورند و شب از ایمان خود بازگردند، زیرا تازه مسلمانان می دانستند که علمای یهود با ادیان الهی و پیامبران آشنایی کامل دارند. با این وسیله می خواستند در دل کسانی که ایمانشان سست بود، تردید به وجود بیاورند. در تفسیر قمی از امام باقر (ع) نقل شده است؛ وقتی قبله مسلمانان از بیت المقدس به مکه تغییر کرد، یهودیان خشمگین شدند و گفتند شما ای یهودیان به آنچه در آخر روز نازل شده است (تغییر قبله به طرف کعبه) کافر شوید، تا شاید مسلمانان به قبله ما برگردند. برخى از احبار یهود خیبر در توطئه اى با هم قرار گذاشتند که بامدادان بدون اعتقاد و فقط به زبان وارد دین پیامبر شوند و شامگاهان به آن کافر شوند و بگویند ما در کتاب هایمان مطالعه کردیم و با علماى خویش مشورت نمودیم و دیدیم محمد پیامبر نیست و دروغگویى وى و باطل بودن دینش بر ما آشکار گشت؛ در این صورت، پیروانش در دین او دچار شک و تردید خواهند گشت و با خود خواهند گفت اینها صاحب کتاب آسمانى هستند و بهتر از ما از حقیقت پیامبرى و پیامبران خبر دارند، در نتیجه از دین خویش اعراض خواهند کرد و به دین یهود درخواهند آمد.
خداوند در این خصوص آیه اى فرو فرستاد و پیامبرش را از این توطئه آگاه نمود: «و قالت طائفة من اهل الکتاب امنوا بالذى انزل على الذین امنوا وجه النهار واکفروا اخره لعلهم یرجعون؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ایمان آورید و در پایان روز بدان کافر شوید شاید آنان (مؤمنان) برگردند و جز کسانى را که دین شما را پیروى کردند باور مکنید.» (آل عمران/ 72)
نقشه انحراف پیامبر
نقشه دیگر یهودیان این بود که خواستند خود پیامبر را منحرف کنند. آنها نزد پیامبر رفته و گفتند: بین ما و قبیله دیگر اختلافی افتاده است، اگر از ما، حمایت کنی مسلمان می شویم، اما پیامبر (ص) بر اساس دستور خداوند و آیه ۴۹ سوره مائده عمل کرد. خداوند در این آیه می فرماید: «و أن احکم بینهم بما أنزل الله و لا تتبع أهواءهم و احذرهم أن یفتنوک عن بعض ما أنزل الله إلیک فإن تولوا فاعلم أنما یرید الله أن یصیبهم ببعض ذنوبهم و إن کثیرا من الناس لفاسقون؛ و میان آنها مطابق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هوس هایشان پیروى مکن، و از ایشان برحذر باش که مبادا تو را از برخى چیزها که خدا بر تو نازل کرده است غافل سازند. پس اگر پشت کردند، بدان که خدا مى خواهد سزاى پاره اى از گناهانشان را به آنها برساند، و به راستى بسیارى از این مردم نافرمانند.» در این آیه چند نکته وجود داشت:
1- هشدار به پیامبر برای پیروی نکردن از یهود
2- افشای توطئه یهودیان
3- اشاره به مجازات بعضی از گناهان اهل کتاب در آخرت، چون جزای همه گناهان در دنیا داده نمی شود، بلکه بعضی از گناهان در آخرت مجازاتشان داده می شود.
وقتی رؤسای یهود از اجرای این نقشه ناامید شدند، تلاش کردند مسلمانان دیگر را از حق منحرف کنند، حتی یاران بسیار نزدیک پیامبر، مثل معاذ بن جبل، حذیفه و عمار بن یاسر. اگر در این کار موفق می شدند، ضربه سنگینی به اسلام وارد می شد. در این هنگام آیه ۶۹ سوره آل عمران نازل شد. در این آیه خداوند می فرماید: «ودت طائفة من أهل الکتاب لو یضلونکم و ما یضلون إلا أنفسهم و ما یشعرون؛ گروهى از اهل کتاب آرزو دارند که شما را گمراه کنند، ولى جز خودشان را گمراه نمى کنند و نمى فهمند.» یهودیان می خواستند شمارا گمراه کنند، اما با نسبت دادن خلافها به رسول خدا، روح تنفر و بدبینی رادر خود پرورش دادند و نقاط مثبت را نادیده و هر روز بیشتر از اسلام فاصله گرفتند.
منـابـع
مرتضی شیرودی- مقاله یهود و پیامبر- سایت پیامبر اعظم
حسن ابراهیم حسن- تاریخ سیاسى اسلام- ترجمه ابوالقاسم پاینده- صفحه 147- 149 و 122- 120
محمدابراهیم آیتى- تاریخ پیامبر اسلام- صفحه 234- 236، 368- 364
جلال الدین فارسى- پیامبرى و جهاد- صفحه 26-24، 28-27، 509-508
محمدبن جریر طبری- تاریخ طبرى- ترجمه ابوالقاسم پاینده- جلد 3 ص 1006-1003 و 1014-1008، جلد 4 ص 1296
نشریه مکتب اسلام- شماره 3- سال 9- صفحه 162
رسول جعفریان- تاریخ سیاسى اسلام- جلد 1 صفحه 152- 154
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها