گزارش زندگی و احوالات دعبل (روایت حدیث)
فارسی 5117 نمایش |نشانه های نبوغ ادبی دعبل
دعبل را کتابی است به نام «الواحدة فی مناقب العرب و مثالبها» و کتاب دیگری دارد به نام «طبقات الشعراء» که از کتابهای پر ارزش و از مآخذ مورد اعتماد در ادب و گزارش زندگی شاعران است. مرزبانی در ص 227 و 240 و 245 و 267 و 361 و 434 و 478 معجم الشعراء مطالبی از آن کتاب نقل کرده و خطیب بغدادی در صفحات 342 ج 2 و 143 ج 4 تاریخش و ابن عساکر در صفحات 46، 47 ج 7 تاریخش و ابن خلکان در صفحه 166 ج 2 تاریخش و یافعی در ص 132 ج 2 «مرآت» مطالبی را از آن کتاب بازگو کرده اند و بیش از همه ابن حجر در صفحات 69، 132، 172، 370، 411، 525 527 ج 1 و 99، 103، 108 ج 2 و 91 و 119 و 123 و 270 و 565 ج 3 و 74، 565، ج 4 و دیگر صفحات «الاصابه» به نقل مطالبی از آن کتاب پرداخته است و می پنداریم که این کتاب، کتابی بزرگ و تقسیم بندی آن بر اساس شهرها بوده است به این ترتیب: اخبار شعراء بصره: آمدی در ص 67 «المؤتلف و المختلف» و ابن حجر در ص 270 ج 3 «الاصابه» با این عنوان مطالبی از او نقل کرده اند.
اخبار شعراء الحجاز: ابن حجر دو ص 74 ج 4 «الاصابه» با این عنوان مطلبی را از او نقل کرده و گفته است: دعبل در «طبقات الشعراء» و در (بخش) مردم حجاز چنین یاد کرده است.
اخبار شعراء بغداد. آمدی در ص 67 «المؤتلف» مطلبی را تحت اسم «کتاب شعراء بغداد» از او نقل کرده است. و آن چنانکه در تاریخ ابن عساکر است، دعبل را دیوان شعر فراهم آمده ای بوده است. و ابن ندیم گفته است: صولی اشعار وی را در 300 برگ پرداخته است، و در ص 210 فهرستش یکی از کتابهای «ابی فضل احمد بن طاهر» را کتاب «اختیار شعر دعبل» دانسته است. از نشانه های نبوغ دعبل، چکامه ای است که در مناقب یمن و برتری شاهان و دیگر مردم آن سروده و بنا به آنچه در ص 176 (نشوار المحاضره) تنوخی است در حدود 60 بیت دارد و مطلع آن چنین است:
افیقی من ملامک یا طعینا *** کفاک اللوم مر الاربعینا
وی این قصیده را در رد چکامه کمیت که در ستایش نزاریان گفته و 300 بیت دارد و نخستین بیتش این است:
الا حییت عنا یا مدینا *** و هل ناس تقول مسلمینا
پرداخته. کمیت نیز آن قصیده را در رد چکامه اعور کلبی که سر آغازش چنین است: «أسودینا و أحمرینا...» سرود.
دعبل پس از سرودن آن قصیده پیغمبر (ص) را در خواب دید که او را از یاد کرد کمیت به بدی نهی فرمودند. این شاعر تا آن روز که به رد کمیت نپرداخته بود، پیوسته در نزد مردم گرامی و گرانقدر بود و این ردیه از اسباب افتادگی او شد و «ابوسعد مخزومی» قصیده ای در رد وی سرود و به دنبال این پیکار و درگیری، فخر فروشی نزار بر یمن و سرافرازی یمن بر نزار آغاز شد و هر یک از این دو گروه به مفاخر خویش توسل جستند و کار مردم به تباهی گشید و عصبیت در بیرون و درون دیار اوج گرفت و نتیجه آن فرمانروائی «مروان بن محمد جعدی» و عصبیت او درباره قومش نزار و بر ضد یمن شد و بالاخره یمن از مروان روی گرداند و به دعوت عباسیان گروید و کار به انتقال دولت از امیه به بنی هاشم کشید و به دنبال آن داستان «معن بن زائده» در یمن پیش آمد که مردم آنجا را به جانبداری از قومش ربیعه و دیگر نزاریان کشت و پیمانی را که پیش از آن در میان یمن و ربیعه بود گسست. (تا آخر داستان که در ص 197 ج 2 مروج الذهب آمده است.)
در روایت حدیث
ابن شهر آشوب در ص 139 کتاب (المعالم) دعبل را از اصحاب امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) دانسته و نجاشی در ص 198 فهرستش از برادرش چنین آورده است که دعبل به دیدار موسی بن جعفر (ع) و ابوالحسن رضا نائل آمده و محضر امام محمد بن علی جواد (ع) را درک و او را دیدار کرده است. «حمیری» در کتاب «الدلائل» و ثقة الاسلام کلینی در (اصول کافی) روایت کرده اند که وی بر امام رضا (ع) داخل شد و امام چیزی به وی بخشیدند و دعبل خدای تعالی را ستایش نکرد امام فرمودند چرا خدای تعالی را حمد نکردی پس از آن به خدمت امام جواد رسید و حضرت چیزی به او دادند و او گفت الحمد لله و امام فرمودند، ادب کردی. این شاعر از گروهی روایت حدیث کرده است که از آن جمله اند:
1- حافظ شعبه بن حجاج درگذشته به سال 160 و از این طریق احادیثی در کتب دو گروه سنی و شیعه از او یاد شده است مثل آنچه در ص 240 امالی شیخ و ص 228 ج 5 تاریخ ابن عساکر آمده است.
2- حافظ سفیان ثوری م 161. (تاریخ ابن عساکر ج 5 ص 228).
3- پیشوای مالکیان، مالک بن انس درگذشته بسال 179 (تاریخ ابن عساکر ج 5 ص 228).
4- ابوسعید سالم بن بصری م پس از سال 200 (تاریخ ابن عساکر ج 5 ص 228).
5- ابوعبدالله محمد بن عمرو واقدی متوفی 207 (تاریخ ابن عساکر ج 5 ص 228).
6- مأمون خلیفه عباسی درگذشته به سال 218. تاریخ الخلفاء ص 204.
7- ابوالفضل عبدالله بن سعد زهری بغدادی درگذشته به سال 260 که وی حدیث روزه روز غدیر را که در ص 401 ج1 این کتاب یاد شد، از دعبل و او از ضمزه از ابن شوذب، از مسطر، از ابن حوشب و او از ابی هریره، روایت کرده است.
8- محمد بن سلامه که شیخ طایفه (صدوق) در ص 237 امالی خود از طریق وی خطبه مشهور به شقشقیه را از او روایت کرده است و آغاز آن خطبه این است:
«و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافة و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر و لکنی سدلت عنها ثوبا و طویت عنها کشحا.»
9- سعید بن سفیان اسملی مدنی (امالی شیخ ص 227)
10- محمد بن اسماعیل «مشترک»
11- مجاشع بن عمر، که دعبل از او و او از مسیره از جرزی، از ابن جبیر از ابن عباس روایت کرده است که وی را از این کلام خدای عز و جل پرسیدند: «وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و أجرا عظیم؛ خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است.» (فتح/ 29) الحدیث (امالی شیخ ص 240)
12- موسی بن سهل راسبی، ابن حجر در ص 348. «تهذیب التهذیب» او را شیخ دعبل دانسته ولی معرفی نکرده است.
ابن عساکر در ص 228 ج 5 تاریخش. یحیی بن سعید انصاری را از کسانی شمرده است که می گویند دعبل از او نقل روایت کرده است و این نکته بر او پوشیده مانده است که یحیی انصاری در سال 143 و چند سال پیش از دعبل درگذشته است.
راویان حدیث از جانب دعبل
1- برادرش ابوالحسن علی که در بسیاری از کتب حدیث و تراجم ذکرش آمده است.
2- موسی بن حماد یزیدی (فهرست نجاشی ص 117).
3- ابوالصلت هروی درگذشته به سال 236 (در مآخذ بسیار).
4- هارون بن عبدالله مهلبی (در امالی و عیون).
5- علی بن حکیم (در اصول کافی).
6- عبدالله بن سعید اشقری (اغانی و غیر آن).
7- موسی بن عیسی مروزی
8- ابن منادی احمد بن ابی داود درگذشته به سال 272 (تاریخ ابن عساکر)
9- محمد بن موسی بریری (تاریخ ابن عساکر).
منـابـع
عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 2 صفحه 526، جلد 4 صفحه 277
شیخ طوسی- أمالی الطوسی- صفحه 372 ح 803، صفحه 377 ح 807، صفحه 378 ح 810
ابوالفرج اصفهانی- الاغانى- جلد 18 صفحه 29، 31 [20/ 131، 135] -جلد 20 صفحه 162، 155
نجاشی- رجال النجاشی- صفحه 162 رقم 428، صفحه 277 رقم 727
ابی جعفر محمد بن علی بن رستم طبری- بشارة المصطفى لشیعة المرتضى- جلد 2 صفحه 98
ابن حجر عسقلانی- تهذیب التهذیب- جلد 10 صفحه 310 رقم 619
المحسن بن علي التنوخي- نشوار المحاضرة- جلد 2 صفحه 140 رقم 73
ابن ندیم- فهرست ابن الندیم- صفحه 164، 183
شیخ صدوق- عیون أخبار الرضا- جلد 2 صفحه 281 ح 2
شیخ صدوق- الأمالی للصدوق- صفحه 526 ح 16
خطیب بغدادی- تاریخ بغداد- جلد 2 صفحه 326 رقم 816
ابن عساکر- تاریخ مدینة دمشق- جلد 6 صفحه 6، 69
ابو جعفر محمّد بن یعقوب کلینی- أصول الکافی- جلد 1 صفحه 496 ح 8
ابن حبان- الثقات لابن حبّان- جلد 9 صفحه 132
جلالالدین سیوطی- تاریخ الخلفاء- صفحه 284
حسین مسعودی- مروج الذهب- جلد 3 صفحه 257
ابنشهرآشوب مازندرانی- معالم العلماء- صفحه 151
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها