ارزشهای انسان از نظر آیات قرآن

فارسی 4902 نمایش |

قرآن کریم انسان را مدحها و ستایشها کرده و هم مذمتها و نکوهشها نموده است‏ عالی‏ترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن درباره‏ انسان است، او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چارپایان پست‏ تر شمرده است. از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد، و هم می‏ تواند به‏ اسفل سافلین سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید.

ارزشهای انسان
1- انسان خلیفه‏ خدا در زمین است. روزی که خواست او را بیافریند، اراده خویش را به فرشتگان اعلام‏ کرد. آنها گفتند: ''آیا موجودی می‏ آفرینی که در زمین تباهی خواهد کرد و خون خواهد ریخت؟ او گفت: من چیزی می ‏دانم که شما نمی‏ دانید." (بقره/ 30) اوست که شما انسانها را جانشینهای خود در زمین قرار داده تا شما را در مورد سرمایه‏ هایی که داده است در معرض آزمایش قرار دهد. (انعام/ 165)
2- ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیتهایی است که یک مخلوق ممکن است‏ داشته باشد. تمام اسماء را به آدم آموخت. (او را به همه حقایق آشنا ساخت) آنگاه از فرشتگان (موجودات ملکوتی) پرسید: نامهای اینها را بگویید چیست. گفتند: ما جز آنچه تو مستقیما به ما آموخته ‏ای نمی ‏دانیم. (آنچه‏ را تو مستقیما به ما نیاموخته باشی ما از راه کسب نتوانیم آموخت.) خدا به آدم گفت: ای آدم! تو به اینها بیاموز و اینها را آگاهی ده. همینکه آدم فرشتگان را آموزانید و آگاهی داد، خدا به فرشتگان گفت: نگفتم که من از نهانهای آسمانها و زمین آگاهم. (می‏ دانم چیزی را که حتما نمی ‏دانید) و هم می‏ دانم آنچه را شما اظهار می‏ کنید و آنچه را پنهان‏ می‏ دارید ؟ (بقره/ 31- 33)
3- او فطرتی خدا آشنا دارد، به خدای خویش در عمق وجدان خویش آگاهی‏ دارد. همه انکارها و تردیدها، بیماریها و انحرافهایی است از سرشت‏ اصلی انسان. هنوز که فرزندان آدم در پشت پدران خویش بوده (و هستند و خواهند بود) خداوند (با زبان آفرینش) آنها را بر وجود خودش گواه گرفت و آنها گواهی دادند. (اعراف/ 172) چهره‏ خود را به سوی دین نگه‏دار، همان که سرشت خدایی است و همه‏ مردم را بر آن سرشته است. (روم/ 43)
4- در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد، عنصری ملکوتی و الهی وجود دارد. انسان ترکیبی است از طبیعت و ماورای طبیعت، از ماده و معنی، از جسم و جان. آن که هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس نسل او را از شیره کشیده‏ ای که آبی پست است قرارداد، آنگاه او
را بیاراست و از روح خویش در او دمید. (سجده/ 7- 9)
5- آفرینش انسان، آفرینشی حساب شده است، تصادفی نیست. انسان‏ موجودی انتخاب شده و برگزیده است. خداوند آدم را برگزید و توبه ‏اش را پذیرفت و او را هدایت کرد. (طه/ 121)
6- او شخصیتی مستقل و آزاد دارد، امانتدار خداست، رسالت و مسؤولیت دارد، از او خواسته شده است با کار و ابتکار خود زمین را آباد سازد و با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند. همانا امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوه‏ها عرضه کردیم، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند، اما انسان بار امانت‏ را به دوش کشید و آن را پذیرفت. همانا او ستمگر و نادان بود. (احزاب/ 72)
7- ما انسان را از نطفه‏ ای مرکب و ممزوج آفریدیم تا او را مورد آزمایش‏ قرار دهیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. همانا راه را به او نمودیم، او خود یا سپاسگزار است و یا کافر نعمت. یا راه راست را که نمودیم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسید و یا کفران نعمت کرده، منحرف می‏ گردد. (دهر/ 3) او از یک کرامت ذاتی و شرافت ذاتی بر خوردار است، خدا او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است. او آنگاه خویشتن واقعی خود را درک و احساس ‏می ‏کند که این کرامت و شرافت را در خود درک کند و خود را برتر از پستیها و دنائتها و اسارتها و شهوترانی ها بشمارد.
خداوند می فرماید: «و لقد کرمنا بنى ادم و حملنهم فى البر و البحر و رزقنهم من الطیبت و فضلنهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا* یوم ندعوا کل أناس بإممهم فمن أوتى کتبه بیمینه فأولئک یقرءون کتبهم و لا یظلمون فتیلا* و من کان فى هذه أعمى فهو فى الاخرة أعمى و أضل سبیلا؛ ما بنى آدم را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا (بر مرکب هاى راهوار) حمل کردیم، و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنها روزى دادیم، و بر بسیارى از خلق خود برترى بخشیدیم. به یاد آورید روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان مى خوانیم، آنها که نامه عملشان به دست راستشان است آن را (با شادى و سرور) مى خوانند و سر سوزنى به آنها ظلم و ستم نمى شود. اما آنها که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بودند در آنجا نیز نابینا هستند و گمراه تر!» (اسراء/ 70- 72)
8- او از وجدانی اخلاقی برخوردار است، به حکم الهامی فطری زشت و زیبا را درک می ‏کند. «سوگند به نفس انسان و اعتدال آن، که ناپاکیها و پاکیها را به او الهام کرد.» (شمس/ 8- 9)
9- او جز با یاد خدا با چیز دیگر آرام نمی‏ گیرد. خواسته های او بی‏ نهایت است، به هر چه برسد از آن سیر و دلزده می‏ شود مگر آنکه به ذات‏ بی حد و نهایت (خدا) بپیوندد. «همانا تنها با یاد او دلها آرام می ‏گیرد.» (رعد/ 28) «ای انسان! تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را دیدار خواهی کرد.» (انشقاق/ 6)
10- نعمتهای زمین برای انسان آفریده شده است. «همانا اوست که آنچه در زمین است برای شما آفرید.» (بقره/ 29) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مسخر او قرار داده است. «پس‏ او حق بهره ‏گیری مشروع همه اینها را دارد.» (جاثیة/ 13)
11- او را برای این آفرید که تنها خدای خویش را پرستش کند و فرمان‏ او را بپذیرد. پس او وظیفه ‏اش اطاعت امر خداست. «همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند.» (ذاریات/ 56)
12- او جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او خود را نمی ‏یابد، و اگر خدای خویش را فراموش کند خود را فراموش می‏ کند و نمی ‏داند که‏ کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود. همانا از آنان مباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را از یاد خودشان برد. (حشر/ 18)
13- او همینکه از این جهان برود و پرده‏ تن که حجاب چهره جان است‏ دور افکنده شود، بسی حقایق پوشیده که امروز بر او نهان است بر وی آشکار گردد. «همانا پرده را کنار زدیم، اکنون دیده ‏ات تیز است.» (ق/ 22)
14- او تنها برای مسائل مادی کار نمی‏ کند، یگانه محرک او حوایج مادی‏ زندگی نیست. او احیانا برای هدفها و آرمانهایی بسیار عالی می ‏جنبد و می‏ جوشد. او ممکن است که از حرکت و تلاش خود جز رضای آفریننده، مطلوبی دیگر نداشته باشد. ای نفس آرامش یافته! همانا به سوی پروردگارت بازگرد با خشنودی‏ متقابل: تو از او و او از تو خشنود. (فجر/ 28) خداوند به مردان و زنان با ایمان باغها وعده کرده است که در آنها نهرها جاری است، جاویدان در آنجا خواهند بود و هم مسکنهای پاکیزه، اما خشنودی خدا از همه اینها برتر و بالاتر است. آن است رستگاری بزرگ. (توبه/ 72)
بنابراین از نظر قرآن انسان موجودی است برگزیده از طرف‏ خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسؤول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می ‏شود و به سوی قوت و کمال سیر می‏ کند و بالا می‏ رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی‏ گیرد، ظرفیت‏ علمی و عملی‏ش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است‏، احیانا انگیزه هایش هیچ گونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری‏ مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است.
 

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 12 صفحه 196

مرتضی مطهری- انسان در قرآن- صفحه 13-7

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد