ویژگیهای شراب بهشتی در قرآن
English فارسی 8208 نمایش |در زبان فارسی، شراب به نوعی نوشیدنی الکلی اطلاق می شود که از تخمیر عصاره انگور به دست می آید و در شعر قدیم فارسی مراد از می و باده همان بوده است. ولی در زبان عربی، واژه شراب به معنی نوشیدنی و شربت است و هرگاه مقصود شراب مسکر و مستی آور باشد آن را غالبا خمر (با فتح اول و سکون دوم و سوم) می نامند. احتمالا کلمات تخمیر، مخمر، خمیر، خمره، مخمور، خمار (با ضم اول) و خمار (با فتح اول و تشدید دوم به معنی باده فروش) با خمر هم ریشه هستند. شرابخواری تا نخستین سالهای ظهور اسلام، که پیامبر اسلام (ص) در مکه بودند، هنوز ادامه داشت. در چهار سوره از قرآن کریم به مومنان وعده خمر یا شراب در بهشت داده شده است، شرابی بهشتی که مستی نمی آورد، سر درد نمی دهد، لذت بخش است، و چون مسکر یا مستی آور نیست به همین جهت با روح قوانین قرآن برای این دنیا منافات ندارد. صائب تبریزی در دو بیت زیر و خواجوی کرمانی در دو بیت بعد، با مضامین مشابه، به حلال بودن باده در بهشت بر اساس همین آیات اشاره دارند:
جهان بهشت شد از نو بهار باده بیار *** که در بهشت حلال است باده نوشیدن
بهشت نقد شده ست از شکوفه باده بیار***که در بهشت حلال است جام احمر عیش
به باغ باده گلگون چرا حرام بود *** اگر به گلشن رضوان حلال خواهد بود
نتوان گفت که می در نظرت هست حرام *** زان که در گلشن فردوس بود باده حلال
از پنج سوره ای که در آن ها وعده شراب بهشتی داده شده، چهار سوره اول شامل آیات مکی، قبل از هجرت پبامبر به مدینه، و سوره پنجم شامل آیات مدنی است. این پنج سوره و آیات مربوط به این قرارند:
الف: سوره واقعه (اشاره به روز قیامت)، آیات 18 و 19. خداوند در این سوره می فرماید: «بأکواب و أباریق و کأس من معین؛ با کوزه ها و ابریق ها و جامهایی از شراب روان که از آن سر درد نگیرند و مست نشوند.»
ب: سوره صافات (در صف یا رده قرار گیرندگان)، آیات 40 تا 47 خداوند در این سوره می فرماید: «إلا عباد الله المخلصین* أولئک لهم رزق معلوم* فوکه و هم مکرمون* فى جنت النعیم* على سرر متقبلین* یطاف علیهم بکأس من معین* بیضاء لذة للشربین* لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون؛ جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)! براى آنان [بندگان مخلص] روزى معین و ویژه اى است، میوه ها (ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مى شوند... در باغ هاى پر نعمت بهشت. در حالى که بر تخت ها رو به روى یکدیگر تکیه زده اند، و گرداگردشان قدح هاى لبریز از شراب طهور را مى گردانند شرابى سفید و درخشنده، و لذت بخش براى نوشندگان شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند!» می فرماید: «بکأس من معین؛ و جامهایی از آب جاری، (جامهایی از آشامیدنیهای جاری اما آشامیدنیهایی که تمام خوبیهای آشامیدنیها و شرابهای دنیا را دارد ولی بدیها و ضررهای آنها را ندارد، خمار، درد سر و پریدن عقل از سر دیگر ندارد.)» «لا یصدعون عنها و لا ینزفون؛ آنجا دیگر دردسر و از خود بیخود شدنی وجود ندارد.» (واقعه/ 19)
ج: سوره مطففین (کم فروشان)، آیات 23 تا 28 خداوند در این سوره می فرماید: «على الأرائک ینظرون* تعرف فى وجوههم نضرة النعیم* یسقون من رحیق مختوم* ختمه مسک و فى ذلک فلیتنافس المتنفسون* و مزاجه من تسنیم* عینا یشرب بها المقربون؛ بر تخت هاى زیباى بهشتى تکیه کرده و (به زیبایی هاى بهشت) مى نگرند! در چهره هایشان طراوت و نشاط نعمت را مى بینى و مى شناسى! آنها از شراب (طهور) زلال دست نخورده و سربسته اى سیراب مى شوند! مهرى که بر آن نهاده شده از مشک است و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند! این شراب (طهور) آمیخته با «تسنیم» است، همان چشمه اى که مقربان از آن مى نوشند.»
د: سوره محمد، آیه 15 خداوند در این سوره می فرماید:«مثل الجنة التى وعد المتقون فیها أنهر من ماء غیر ءاسن و أنهر من لبن لم یتغیر طعمه و أنهر من خمر لذة للشربین و أنهر من عسل مصفى و لهم فیها من کل الثمرت و مغفرة من ربهم کمن هو خلد فى النار و سقوا ماء حمیما فقطع أمعاءهم؛ توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایى از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است، و نهرهایى از عسل مصفاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوه ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانى هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مى شوند که اندرونشان را از هم متلاشى مى کند؟»
و: سوره انسان آیه 5 و 6 خداوند در این سوره می فرماید: «إن الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا* عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا؛ و نیکوکاران عالم (که حضرت على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و شیعیانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند که طبعش (در لطف و رنگ و بوى) کافور است. از سرچشمه گوارایى آن بندگان خاص خدا مى نوشند که به اختیارشان هر کجا خواهند جارى مى شود.» کلمه "عینا" اگر منصوب شده به خاطر حذف حرف جر بوده، و تقدیر آن "من عین" بوده است، ممکن هم هست به خاطر اختصاص منصوب شده، و تقدیر کلام "اخص عینا" بوده باشد یعنى نوشیدن از کاس را که از هر کاسى نیست، بلکه آن کاس را اختصاص مى دهم به چشمه اى که چنین و چنان است. و کلمه "شرب" هم به خودى خود متعدى مى شود، و مى گویى: "شربت الماء- آب را نوشیدم"، و هم با حرف باء متعدى مى شود، و مى گویى: "شربت بالکأس- با کاسه نوشیدم" پس هر دو یک معنا را مى رساند. و اگر از نوشندگان آن کاس تعبیر به عبادالله کرد، براى این بود که اشاره کند به اینکه اگر از آن کاس مى نوشند به خاطر این است که به زیور عبودیت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل کردند، این معنا از سیاق فهمیده مى شود.
و "تفجیر عین" عبارت است از شکافتن زمین براى جارى ساختن آب هاى زیر زمینى، و ما ناگزیریم در اینجا تفجیر عین را حمل کنیم بر صرف خواستن آن، چون این معنا مسلم است که جارى ساختن چشمه هاى بهشتى نیازمند بیل و کلنگ نیست، آرى نعمت هاى بهشتى به جز خواست و اراده اهل بهشت هیچ هزینه دیگرى لازم ندارد، هم چنان که فرمود: «لهم ما یشاؤن فیها؛ اهل بهشت هر چه را بخواهند دارند.» (ق/ 35) این دو آیه تنعم ابرار را بیان مى کند، که چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند، دیگران هم دو آیه مورد بحث را به همین معنا تفسیر کرده اند، و بعید نیست که این دو آیه در مقام بیان حقیقت عمل صالح آنان بر اساس تجسم اعمال باشد، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشیدن از کاسى است که مزاجش کافورى است، آن هم از چشمه اى که به طور مستمر خودشان با اعمال صالح خود مى شکافند، و به زودى حقیقت عملشان در جنة الخلد برایشان ظاهر مى شود، هر چند که در دنیا به صورت وفا و اطعام طعام است.
در نتیجه دو آیه مورد بحث در مجراى امثال آیه «إنا جعلنا فی أعناقهم أغلالا فهی إلى الأذقان فهم مقمحون؛ ما هم (چون ایشان کافر شدند) بر گردن آنها تار نخ (زنجیرهاى عذاب) نهادیم در حالى که سر بلند کرده و چشم بر بسته اند.» (یس/ 8) مؤید این معنا ظاهر جمله (یشربون) و جمله (یشرب بها) است، که مى فهماند همین حالا مشغول نوشیدنند، نه اینکه در قیامت مى نوشند، وگرنه مى فرمود "سیشربون"، و "سیشربوا بها" علاوه بر این نوشیدن، وفا کردن، اطعام نمودن و ترسیدن، همه را در یک سیاق آورده و فرموده "یشربون، یوفون، یخافون، یطعمون" و نیز ذکر تفجیر در جمله "یفجرونها تفجیرا" مؤید دیگرى است، براى اینکه ظهور دارد در اینکه شکافتن چشمه و جارى ساختن آب آن را با اسباب این کار انجام مى دهند، که همان وفا و اطعام و خوف است، پس حقیقت این اعمال همان تفجیر عین است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 100-99
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- جلد 20 صفحه 202-201
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها