میرزامحمد اشکذری

فارسی 5699 نمایش |

یکی از عالمان و مدرسان حوزه علمیه مشهد مقدس (مدرسه نواب)، مرحوم حجه الاسلام و المسلمین، آقا میرزامحمد اشکذری خراسانی (1311-1353ش) بود. میرزا محمد اشکذری (فرزند علی اکبر اشکذری)، در حدود سالهای 1323 -1324 ش، وارد حوزه علمیه مشهد گشت و مشغول به تحصیل شد. در آن سالها (تا حدود 1330ش)، تولیت مدرسه نواب، با عالم ربانی، خطیب بزرگوار، مربی تأثیرگذار، صاحب هبیتی درخور و هیئتی شکوهمند، مرحوم آیه الله حاج میرزا علی اکبر نوقانی (م: 1370ق) بود. این مرد بزرگ، و مجسمه اخلاق و فضیلت، و تزریقگر محبت علم و کوشایی و جدیت، به مدتی حدود 7 سال، در تربیت یافتن و بالیدن و سامان پذیرفتن طلاب حوزه خراسان (نه تنها مدرسه نواب)، تدبیری ژرف و تأثیری شگرف داشت، که نباید در تاریخ خراسان و حوزه های علمیه خراسان، و مدرسان و منبریهای آن سامان فراموش گردد. این تأثیر، از طریق طلاب فاضلی که در تابستانها برای زیارت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) به مشهد مشرف می شدند (و بیشتر در مدرسه نواب ساکن می گشتند) و هم از طریق برخی از طلاب فاضل مشهدی که به قم انتقال می یافتند. (از جمله برای درک درس مبارک مرجع اکبر، و فقیه اعظم، حضرت آیه الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی – م: 1340ش)، تا حدودی به بیرون از حوزه ها و مدارس خراسان نیز کشیده شده بود، و نظامی را که ایشان برای مدرسه نواب تعییین کرده بود، مورد توجه طالبان کمال، و آگاهان، و معتقدان به ارزش وقت و اهمیت نظم، و ضرورت سواد برای اهل علم، و وجوب دیدن دوره تربیتی برای اهل منبر و واعظان قرار می گرفت.
در آن سالهای فرو پاشیدن حوزه ها به دست عوامل هیچکس و بیسواد و پست استعمار پیر، یکی از بزرگترین مرزبانان موجودیت علمی و معارفی خراسان، و یکی از بزرگترین عالمان دوران، و استاد استادان آن سامان، متفکر حقیقت اندیش، عقل شناس نوآور، تقلیدشکن شجاع در عقلیات، قرآن دان کم مانند، معارف گستر پرآوازه، و عابد و زاهد بی نظیر، مرحوم آیه الله آقا میرزامهدی اصفهانی خراسانی (م: 1365ق)، در مشهد مقدس حضور داشتند، و چونان مشعلی فروغزاد، حوزه خراسان را «خورآسا» کرده بودند، و به تعبیر آیه الله العظمی حاج سید صدرالدین صدر (م: 1373ق): «ارض اقدس به وجود ایشان مزین بود، و سالهای سال اهل علم از محضر شریف ایشان استفاده می کردند.»
تا پیش از فرارسیدن شهریور 1320، مدارس علوم دینی، اغلب بسته شده و ویران گشته، و نظام تحصیلات علوم اسلامی از هم پاشیده بود. و با این سختیها و فشارها کمتر کسی و جوانی یافت می شد که این همه خطر را بپذیرد، و محرومیتهای مختلف فردی و اجتماعی را به جان بخرد، و رو به سوی مدارس ویران و مدرسان سرگردان و در حال تبعید علوم اسلامی بگذارد.
از اینرو، مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی (که در حفظ حوزه خراسان و دمیدن روح علمی و انتقادی و اخلاقی در این حوزه، سهمی بس گران دارند)، جوانان را به ورود به حوزه و تحصیل علوم دینی تشویق می فرمودند، و خود تدریسهای خویش را اگرچه در خانه (کوچه نو، میان باغ نادری و میدان شهدا) ادامه می دادند. از جمله جوانان یاد شده، یکی میرزامحمد اشکذری بود، که به دلیل آشنایی مرحوم میرزای اصفهانی با پدر میرزامحمد، توصیه می کنند که ایشان به تحصیل علوم دینی اشتغال ورزد. از سویی دیگر، او را برای ورود به «مدرسه نواب»، به مرحوم نوقانی (که خود از مأنوسین با میرزای اصفهانی و شاگردان معارفی و پروردگارن مکتب او بود)، معرفی می کنند. و بدینسان، میرزامحمد اشکذری نوجوان، در شمار محصلان مدرسه نواب (بهترین مدرسه علمیه مشهد، و دارای بهترین مربی و مدرسان درآن سالها) در می آید، و به تحصیل اشتغال می ورزد.
طالب علم جوان، پس از مدتی تحصیل و آموختن، با بی اعتنایی به فشار فقر و محرومیت، و اجازه ندادن که این امور در عزم راسخ او تأثیری بگذارد، و او را به سوی خواسته ها بکشاند، زاهد و صبور، و متواقع و قانع، در طلب علم از محضر استادان می کوشد، و با همه دقت و سختگیری مرحوم نوقانی در امور درسی و اخلاقی طلاب، و وجود برنامه های امتحانی از همان روزگار (حدود 60 سال پیش در حوزه مشهد)، وی در شمار طلاب ممتاز جای می گیرد.
میرزای اشکذری، دروس مقدماتی و منطق و ادبیات و اصول ابتدایی را، نزد این استادان فاضل و شریف می خواند:
1- حجة الاسلام حاج شیخ غلامحسین مصباح الهدی (از افاضل برجسته حوزه خراسان، و مبارز در نهضت ملی شدن صنعت نفت)
2- حجة الاسلام حاج سید حسین سیدی علوی (از افاضل زبده حوزه خراسان و خدمتگزاران کوشای تعلیم و تربیت دینی)
3- حجة الاسلام سید جواد مصطفوی خراسانی (مؤلف کتاب بسیار گران ارج «الکاشف عن الفاظ نهج البلاغه فی شروحه»، آثاری دیگر...)
سپس برای فراگرفتن سطوح عالیه فقه و اصول، به درس این استادان گرانمایه و نمونه حاضر می شود:
4- آیة الله حاج میرزا احمد مدرس یزدی خراسانی (م: 1350ش)
5- آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی خراسانی (م: 1336ش)
6- آیة الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (م: 1346 ش)
استاد اخیرالذکر، متأله بزرگ قرآنی و متعقل سترگ وحیانی، مروج معارف خالص اهل بیت (ع)، در عین اینکه فقه و اصول (سطح و خارج)، تدریس می کردند، به طور عمده فلسفه اجتهادی درس می دادند و معارف قرآن. مرحوم اشکذری، مقداری از این دروس علامه قزوینی و عالم ذوفنون باطنی، مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی نیز استفاده کرده اند.
7- آیه الله حاج سید محمد هادی میلانی (م: 1395ق)
از سالی (1333ش) که این فقیه اصولی مدقق و فلسفه دان کم مانند به مشهد مشرف شدند. و درس خارج اصول و فقه شروع کردند، میرزای اشکذری به درس ایشان نیز حاضر می شد، و مورد توجه آن استاد کم مانند بود.
در خلال ایام تحصیل (بنابر رسم حوزه ای، رسمی بسیار سودمند که هر فاضلی برای طلاب پایین تر تدریس کند)، برخی از فاضلان حوزه مشهد (و طلابی که از دور و نزدیک به مشهد آمده بودند)، دروسی را از محضر میرزای اشکذری می آموختند، میرزای اشکذری درسی مفید و کم تعطیل و با پیشرفت داشتند. بیانشان نیز در ادای مطالب، حتی مطالب پیچیده علمی، توانا بود، از جمله «دلیل افتراض» را در «حاشیه ملاعبدالله» به خوبی و روشنی تقریر و تحریر می کردند.
بدینگونه بود تا مهرماه سال 1339 (1380 ق)، که استاد بزرگ افاضل، آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی خراسانی، به رحمت ایزدی پیوست.
از آن پس، مسند تدریس سطوح عالی (رسائل، مکاسب، کفایه)، از جمله، به عهده آقا میرزا محمد اشکذری محول گشت، و ایشان تا پایان عمر کوتاه خود، حدود 14 سال تمام، پیوسته اشتغال به تدریس و تربیت علمی فاضلان حوزه داشتند.
میرزای اشکذری، چنانکه اشاره ای گذشت، در دوران طلبگی تا سالها ساکن مدرسه بود. با فقر و آبرومندی می زیست، و همه کارهای خود را خود انجام می داد. کنار حوض مدرسه می نشست و ظرف می شست. طالب علمی و مدرسی کوشا، عابد و فروتن بود. زحمتکش و پرهیزآشنا بود. و در دوران بعد، عالمی زاهد و محترم، و مدرسی فداکار و معلم به شمار می رفت. در سراسر زندگی تعلمی و تعلیمی خود، زندگیی زاهدانه داشت، و بیشتر اوقات مقروض بود.
میرزامحمد اشکذری، مدرسی بسیار باعاطفه، مهربان و خلیق بود. با وجود محبتی که به فرزندان خود داشت، مجالست با طلاب را ترجیح می داد، و غالب اوقات را در مدرسه می گذرانید. هرگاه درس نداشت، کتاب می خواند. وضو و نماز و آداب را نیک رعایت می کرد، و نمازی با توجه و حضور و خضوع می خواند. روزهای تعطیل را نیز اغلب، به مدرسه می آمد و با طلاب می گذرانید. به هنگام نشست و برخاست با شاگردان، اگر کسی او را نمی شناخت، نمی دانست شاگرد کیست و استاد کدام. این اندازه افتاده و اهل توجه بود. از وی دو پسر و دو دختر ماند. «رحمه الله علیه رحمه راسعه».

منـابـع

محمدرضا حکیمی- عقل سرخ- صفحه 178-184

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها