آثار شاعر ارجمند عبدالعلی نگارنده
فارسی 2618 نمایش |آقای عبدالعلی نگارنده به سال 1278 هجری شمسی در اصفهان زاده شده و تا گذراندن دوران تحصیل در همان شهر مانده است. سپس به عتبات رفته و در آنجا نیز سرگرم تحصیل شده است، و زبان عربی آموخته، و با زبان فرانسه نیز آشنایی یافته است. بعد سالیانی در تهران می بوده و حالا 20 سال است ساکن و نشسته مشهد است. در این خلال، ضمن مطالعات خود، به پژوهشهایی در اوزان شعر، و راهیابی برای ایجاد نوعی تحول در اوزان می اندیشیده است.
شغل وی همان خدمت در ارتش بوده است که آن را با پاکی و پاکدامنی و انساندلی و دقت گرایی در وظایف محوله، به نحوه ای بی نظیر (که چون او در آن شاغلان کم سراغ است) انجام داده است و او را در استغنای نفس و مناعت طبع، داستانی است که همان زندگی پاک اوست و سزد که نمونه کردار قرار گیرد. او پس از مدت سی سال و دو ماه گذراندن این دوره در اردیبهشت 1336 با درجه سرگردی بازنشسته است.
نگارنده، مردی شاعر و ناقد و صاحب ذوقی تند و بهره بخش است. خوب شعر می شناسد و خوبتر نقد می کند. این جمله معروف است که: «نگارنده گاهی شعر را از اثری به ثریا می برد.»
آقای نگارنده به جز مجموعه اشعار خویش، دو رساله دیگر دارد به نام «الفبای شعر» و «آیین من».
الفبای شعر رساله ای است که درباره اوزان تألیف گشته است، و در آغاز آن، قدری در مسائل شعر و شاعری بحث شده، و سپس به مقصد عمده رساله، که همان تحقیقی در اوزان است، پرداخته شده است.
آنچه از این رساله درک می کنیم این است که در راه تحولی است در کار عروض و وزنها و بحرهای پیشین.
در مقدمه آن چنین آمده است: «منظور از مبادرت به تألیف این کتاب، بازکردن راهی است که هم آثار کهن از بین نرود، و هم تحولی که خواه ناخواه در ادبیات ما را یافته سیر تکامل باشد... نگارنده به سهم خود، در حدود توانایی اندیشه و دانشش، این کتاب را به نام «الفبای شعر» تألیف کرده و انتظار دارد طرفداران شعر کهن و نوپردازان، در مطالعه آن، جانبداری را کنار بگذارد.»
«آیین من»، رساله کوچکی است آمیخته از نثر و نظم، درباره برخی از مباحث اعتقادی و اخلاقی، ضمن 26 فصل، با عنوانهای از قبیل «سرچشمه سعادت»، «اسلام و اخلاق»، «مصاحبه با دل»، «وعده گاه»، «شناختن پیشوا»، «بازگشت».
نثر رساله، روان است و دارای سادگی و بساطتی است توأم با یقین و دید دل و دریافت درون، زیرا نگارنده آن، درباره مسائل معنوی، مطالعه داشته است، و در برخی از آیات قرآن و احادیث (چنانکه دستور است) اندیشه و تأمل کرده، و ره به یقینهایی برده است.
از آغاز «مصاحبه با دل»:
«سحر گاهی بود که زمرمه ای دلپذیر از دور شنیده می شد. این ناله جانسوز براثر شراره عشقی بود... که از دلی زار و سوزان بیرون می آمد و در اعماق هزاران دلهای بیدار و خفته فرو می رفت. خفته ها را بیدار، و بیدارها را سرشار و همگی را به راز و نیازهای درونی وادار می کرد. این ناله ناله عشق بود، عشق، عشق به خدا، خدای یگانه آغاز مصاحبه با دل از همین هنگام است که همهمه های داخلی چون فریادهای دلخراش، دلهای خواب یا نیمه بیدار را از جای کنده، آشفته حال و پریشان می کند. در همین موقع است که هر هشیار و ناهشیاری در اطراف کرده ها و ناکرده ها از خود پرسشها می کند.»
از آغاز «بازگشت»:
از مقصد دور است کسی که از مبدأ دور باشد، و از مبدأ بیخبر است کسی که از معاد خبر نمی گیرد.
مظهر ایمان، جایگاه رفیعی است با عظمت که بر روی پایه مبدأ و معاد استوار باشد. و مؤمن خردمندی است با همت، مآل اندیشی است دانشمند که خود را برفراز چنین جایگاهی رسانیده و مانند دیده بانی که با دوربین مناطق خطر را جستجو می کند نگران است، دیده اش دور می زند و همواره راه و منازل هولناکی را که در پیش دارد از زیرنظر می گذراند و خود را در میان مخاطرات بیشماری گرفتار می بیند.
.... مراحل ایمان کاملا بستگی دارد به مراتب توجهی که معتقدان نسبت به معاد دارند. و آنان که آنی غفلت نکنند، مانند معصومین، به دنیا و معصیت آلوده نمی شوند. روزها غافل نمی نشینند، شبها از خوف خدا آرام نمی گیرند، و با این حال، گاه و بیگاه زمزمه هایی دارند جانگذار که: «الویل لی، ثم الویل لی إن کان الزقوم طعامی؛ وای بر من پس وای بر من، اگر غذایم از زقوم باشد.»
منـابـع
محمدرضا حکیمی- عقل سرخ- صفحه 206-210
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها