مشکلات خاص دوران زندگی امام صادق(ع) -1-
فارسی 928 نمایش |یکی از درخشان ترین فصلهای دوره امامت امامان معصوم (ع) در پدید آمدن مبارزات الهی بسیار سنگین و حساس و تاریخ ساز، در برابر ستمها و تاریکیها، و تلاش خورشیدی برای شکافتن تاریکی ها، مدت 34 ساله ی امامت حضرت امام جعفر صادق(ع) است. امام صادق (ع)، 65 سال (و به قولی 62 سال) در این جهان زیستند و عمرشان از همه ی ائمه (ع) بیشتر شد، و به «شیخ الائمه» (سالخورده ترین امامان) مشهور گشتند. مشکلات خاص در زندگانی امام صادق (ع) را در زیر اشاره می کنیم:
1-سیاست حاکمان
امام صادق (ع)، در 18سال آغاز امامت خویش، با خلفای خونریز، دشمن آل محمد(ص)، هتاک نسبت به مقام قدسی قرآن کریم، قاتل نیکان و پاکان، بویژه مجاهدان آل محمد (ص)، همزمان بود. کسانی که برای حفظ ظاهر، شماری فقیه واعظ و صوفی و متکلم نیز تهیه دیده بودند، تا در یک جامعه ی دینی دستشان از همه چیز خالی نباشد، و متاع فرهنگی نیز داشته باشند، و علوم آل محمد(ص) قلوب جامعه را از نو تسخیر نکند، و سیاست حقه بر نظام غیر قرآنی اموی چیره نگردد، و از تکاثر و اتراف (شادخواری) بر نیفتند، و عدالت مطرح نشود. سالهای باقیمانده از امامت حضرت صادق(ع) هم، در دوران قدرتمداری سفاحان و سفاکان گذشت. کسانی که قاضی نهایی در دست آنان شمشیر بود و در عین حال از تزویرهای سیاسی و حیله های فرهنگی غافل نبودند:
-مسجدها را انباشته بودند، از عده ای فقیه و محدث و مفسر درباری.
-مدارس را انباشته بودند، از یک عده متکلم تأثیرپذیرفته از «علوم دخیله» و فرهنگ بیگانه، و دور نگاه داشته شده از سرچشمه های علوم فیاض قرآنی، و حقایق فوق تابناک وحیانی.
-خانقاهها را پدیدآورده و سرشار کرده بودند، از صوفیه دعوتگران به بدعتها- به تعبیر علامه طباطبائی.
-زندان ها و شکنجه گاهها را پر کرده بودند از سادات آل محمد (ص)، و فرزندان مجاهد علی(ع) و فاطمه(س) و دیگر مؤمنان مجاهدی که در طلب حق و عدل قیام کرده بودند و حکومت جور و ستم را –به حکم وظیفه ی شرعی- نمی پذیرفتند.
این بود گوشه ای از یکی از مشکلاتی که حضرت امام صادق(ع) با آنها دست به گریبان بود، مشکل قدرت غالب.
2-فقاهت وابسته
این فقاهت در تاریخ فقه اسلامی که هنوز ابعاد آن تحلیل نشده است، برای این زمینه سازی شد و پدید آمد، و مورد بزرگداشت خلفا قرار گرفت که امت را از رجوع به اهل بیت(ع) در فهم «فقه قرآنی» و عمل به احکام واقعی شرعی بی نیاز سازد. در برخورد با این پدیده، تا اندازه ای وظیفه ی اهل بیت (ع) -که عالمان و حافظان اصلی قرآن و احکام قرآن اند-سنگین می شود. مخصوصا مقابله با فقاهتی که قدرت جبار مسلط آن را برسمیت می شناسد، غیر قابل تصور است تا جایی که نوشته اند که با حضور امام صادق(ع)، منصور دوانیقی به مالک بن انس (م:179ق) گفت که «کتاب الموطأ فقه آسان» را بنویسد، تا مردم و قاضیان دادگاه ها بدان مراجعه کنند. این بود چگونگی های احوال. با این همه، حضرت امام جعفر صادق (ع) و وصی راستین پیامبر، و زمامدار واقعی قرآن کریم، با مجاهدت بسیار و نشر «فقه صحیح قرآنی»، و تربیت فقهای قرآنی مبرز، و پروردن 4000 شاگرد، توانست تا اندازه ای جلو این موج سیاسی به ظاهر فرهنگی را بگیرد، و واژگونی بنیاد تعالیم قرآنی- در توحید و سیاست و عدالت- را ناممکن سازد. در این باره محققان می توانند از جمله، رجوع کنند به کتاب مهم «المصنف»، تألیف ابوبکربن ابی شیبه (م: 235 ق)-از بزرگان عالمان و فقیهان و محدثان اهل سنت- که مؤلف در این کتاب شماری بسیار از فتواهای فقهی بزرگان اهل سنت را نقل کرده است که مخالف است با نص احادیث و سخنان رسول الله (ص). نیز می توانید مراجعه کنید به کتاب علمی و مستند و بسیار ارزشمند و بیدارگر «النص و الاجتهاد»، تألیف علامه ی مجاهد مرزبان حماسه ی جاوید، حضرت سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (م:1377ق).
3-حدیث و محدثین
موضوع محدثان وابسته به مذهب حاکم نیز مشکل بزرگی بود. این محدثان بعضی از روی جهل، و بعضی از روی عمد و به سود سیاست، احادیثی را به پیامبر نسبت می دادند که یا اصلا درست نبود، یا تحریف شده بود. حتی گفته شده است که برخی از محدثان و منتسبان به حدیث، جعل حدیث برای ترویج مذهب خویش را دارای ثواب می دانستند. در اینجا رجوع کنید به بحث های بسیار مستند و بسیار گسترده ی علامه ی امینی، در جلد پنجم «الغدیر»، بویژه بحث «سلسلة الکذابین و الوضاعین».
4-قرآن و مفسرین
پیامبر اکرم (ص)- بنا بر روایات فراوان اهل ست و شیعه –بارها اعلام کرده بود که علوم قرآنی و رموز وحیانی را به علی(ع) آموخته است، و امت باید تفسیر قرآن را از علی و ائمه ی اولاد علی (ع) فرا بگیرند، تا هیچ گونه اختلافی، تحریفی، سوء فهمی در آیات آسمانی واقع نشود، و عمل به همه احکام قرآن معمول گردد، و عدالت قرآنی همه جا بگسترد. اما این چگونگی به زیان جریان حاکمیت بود، زیرا هر گونه رجوعی به ائمه معصومین (ع) –که اوصیای پیامبر اکرم (ص) و حاملان علوم و حکمت محمدی بودند- امت را متوجه آنان می کرد و نظام خلافت را متزلزل می ساخت. از این رو قدرت حاکم، جریانی را نیز به نام «مفسرین قرآن» پدید آورد، تا این خلأ نیز پر شده باشد، چون امت- ناگریز- به تفسیر قرآن کریم نیاز داشتند و می بایست به عالمان این علم رجوع می کردند. در برخی روایات، از ائمه ی طاهرین(ع) رسیده است، که کسانی را که از پیش خود، قرآن را تفسیر می کردند، نکوهش کرده نهی می فرمودند. پیشتر، از علامه ی طباطبایی-قده- نقل کردیم که چون امت به «حدیث متواتر ثقلین» عمل نکردند، و تفسیر قرآن را از اهل آن (که پیامبر اکرم (ص) بارها سفارش مؤکد کرده بود)، فرا نگرفتند، در ارکان فهم قرآنی رخنه افتاد، و روش تفکری را که قرآن با تأکید بدان فراخوانده بود ناشناخته ماند.
5- ترجمه فلسفه های گوناگون و عرفانها(ایجاد استحاله فرهنگی)
هنوز کسانی نخواسته اند به این حادثه ی به ظاهر فرهنگی، و بواقع سیاسی، به چشم تحقیق بنگرند، لیکن هیچ مهم نیست، بخصوص هنگامی که می نگریم به جز بزرگان «مکتب تفکیک»، علامه ی طباطبائی نیز به واقعیت تصریح می کنند: «...ترجمه الهیات، به منظور بستن در خانه ی اهل بیت (ع)-بوده است». از همین جا می توانید به یکی دیگر از مشکلات هجوم آور بر مکتب قرآن و اهل بیت (ع)- که اکنون امام صادق(ع) نگاهبان آن است- پی ببرید؛ مبارزات فکری و فرهنگی امام صادق (ع) با افکار معارض قرآن کریم و توحید قرآنی و عدالت قرآنی و سیاست قرآنی و...- با همه ی آنچه مورخان درباره ی ثبت آن، و بویژه تحلیل آن، کوتاهی کرده اند- مشهور است. امام صادق(ع)، در این مبارزات می بایست با جناح های مختلف متکلمان گوناگون، شبهه آفرینان، ملحدان و زندیقان، مانویان، داعیان یهودی و مسیحی، و عوامل نفوذی دربار بیزانس، و فرقه های جور واجور صوفیه، و مدعیان کشف حقیقت، دست و پنجه نرم کند، و امانت الهی و علم وحیانی را از این همه عوامل دستبرد و تحریف و التقاط، مصون دارد. و از همین جا بود که بجز مباحثات محفلی که اصحاب پرورش یافته و مجاهد امام صادق(ع)، با صاحبان این افکار انجام می دادند، و تا حد امکان اغراض و اهداف ضد قرآنی و ضد اوصیایی آنان را، در جهت درهم ریختن تفکر قرآنی و جهانشناسی وحیانی، خنثی می کردند، اندک اندک، به نوشتن رد بر فلسفه دست یازیدند، که از متفکر مجاهد شیعی- که چون خورشید در آفاق عقیده و تفکر و دفاع از حق و عدل می درخشد- یعنی هشام بن حکم بغدادی آغاز گشت، و او «کتاب الرد علی ارسطو فی التوحید» را نوشت، و این حرکت دفاعی فرهنگی- از مرزهای شناخت قرآنی و علوم اهل بیتی- همچنان ادامه یافت تا نوبت به دور عالمان مرزبان رسید، و حضرت شیخ مفید بغدادی، کتاب «الفرد علی الفیلسوف» را نگاشت، و ده ها و ده ها کتاب دیگر، که در این باره تألیف یافت. در کتابهای تاریخ فلسفه، از قدیم و جدید، و از تألیفهای مردم مشرق زمین یا غربیان- با همه ی خالی بودن این کتابها از معلومات کاملا صحیح، و تحلیلهای فنی و ژرف – مطالبی آمده است که قابل تأمل بسیار است، و مسائل بسیاری را، در موضوع مورد بحث، روشن می کند، به شرط آنکه مراجعه کننده صلاحیت تشخیص داشته باشد، و نقاط غرض ورزانه را از غیر آن جدا کند.
6-مکاتب اخلاقی
یکی دیگر از مشکلات بزرگی که بر سر راه تربیت قرآنی امت و نشر اخلاق راستین اسلامی و سلوک الهی قرآنی، در میان توده های مسلمان پدید آمد، نفوذ تصوف بود در حوزه ی حیات اسلامی، با مشتی ریاضات بدعت آمیز، و سلوک های صناعی سریناگاری هندی، و اورفئوسی یونانی، و گنوسی بین النهرینی و... همراه انواع بدعت و انحراف، در اعتقادات و اخلاق. امام صادق (ع)، از این جهت نیز در زیر فشارهای سنگین قرار داشتند، بخصوص که:
1- صوفیه با ظاهر ساده زیستی و ژنده پوشی، مردم عوام را تحت تأثیر قرار می دادند.
2- شماری از سرشناسان آنان، با خلفا و مراکز قدرت و ستم ارتباط داشتند، و با دربار خلافت –به میل خود-رفت و آمد می کردند و ستمگران را که حقوق توده ها را می ربودند، و در عیش و نوش و پدیدآوردن «هزار و یک شب»، در سواحل دجله غرق بودند، و همواره مجاهدان آل محمد (ص) را زندانی و شهید می کردند، و امامان معصوم-علیهم السلام- را مسموم می نمودند، مورد تأیید قرار می دادند.
منـابـع
محمدرضا حکیمی – مرام جاودانه – صفحه ی 133 و 141 الی 149
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها