مشکلات خاص دوران زندگی امام صادق(ع) -2-
فارسی 599 نمایش |امام صادق (ع)، باید چنان هوشیارانه عمل کند تا بتواند بیداری بیافریند، ژنده پوشی صوفیانه را محکم نماید، و ریاضات نامشروع هندی و امثال آنها را از تعالیم اسلامی و اخلاق قرآنی بیرون کشد، و امت جدش را از سقوط در مغاک صوفیگری و بدعت گستری، به بلندای مشمشع فردسازی قرآنی و جامعه سازی قرآنی سوق دهد. و این امر –چنانکه روشن است- کاری بسیار دشوار بود، بویژه که قدرت حاکم (برای حفظ حاکمیت خویش که- بواقع- حق مربیان قرآنی، یعنی اهل بیت (ع) بود)، همه گونه با جریان های مخالف امام صادق (ع) موافقت و آنها را تأیید می کرد. آری، در برابر جریانهایی که به نام «مکاتب اخلاقی» یا «طریقتهای سلوک و تصوف» و مسلک های «رازوری» پیش آمده بود و بشدت ترویج می شد، احیا و ابقای «مکتب اخلاقی قرآن»، وظیفه ای سنگین و کوه آسا بود، بخصوص که «حقایق باطنی» در نظر توده ها مشتبه می شود و تشخیص درست از نادرست در این امور، برای عموم مردم بسیار مشکل است، آنهم در عصری که امام صادق (ع)، تا این اندازه نیز آزادی نداشت که تعالیم فقهی را به صراحت و کامل به مردم برساند، و در شهرهای اسلام، مراکز تربیت و فرهنگ صحیح -بطور علنی و به اندازه ی کافی- تشکیل دهد. همچنین مکتب اخلاقی قرآنی، مبارزه در راه عدالت و اجرای قسط را و دفاع از محرومان، و رفع ستم از ستمکشان را لازم می شمرد. و این چگونگی، شالوده ی آن حاکمیتها را ویران می کرد. «قرآن کریم»، حتی رسیدن به «تقوی» را در گرو اجرای عدالت دانست: «اعدلوا هو أقرب للتقوى»، (مائده/آیه ی 8)، «نزدیکترین راه رسیدن به تقوا اجرای عدالت است». و قرآن کریم، خود را از آغاز، هدایتنامه ی متقیان (پرهیزپیشگان) معرفی کرده است: (هدی للمتقین)، و رسیدن به درجه ی تقوی-که انسان را-قابل بهره برداری از هدایت قرآنی می سازد، در گرو اجرای عدالت- طبق آیه ی صریح «سوره ی مائده»- می داند. و آیا نشر این اخلاق، و تربیت دادن مردم بر شالوده ی این ارزش ها، با تمایلات حکومت عباسی (که کارنامه ی آن در تاریخ معروف است)، می ساخت؟
7- تأمین جبهه های مبارزه
یکی دیگر از مشکلات حضرت صادق (ع)، تأمین جبهه های مبارزه و تشکیلات مخفی نبرد با سیاست حاکم بود. وجود این هسته های مبارزه ضروری بود، تا دستگاه خلافت، احساس قدرت مطلق نکند، و سرزمینهای اسلامی را بیش از این از دست یافتن به حقایق قرآنی و صیرورت اسلامی و تربیت محمدی دور ندارد. امام صادق (ع)، این امر را تا جایی تأیید و تعقیب می کردند که برخی از پیشوایان قیام در عهد عباسی و در دوران منصور دوانیقی، تا چندی پیش از قیام، در منزل امام صادق(ع) زندگی می کردند. در زمان حضرت موسی بن جعفر (ع) نیز، این اقدام پیگیری می شد. یکی از دانشمندان و ادیبان مصری، که به تاریخ اهل بیت طاهرین(ع) علاقه ای داشت و مدتی در مشهد مقدس بود، بحق می گفت، امام هفتم شیعه نیز می خواست قیامی خونین کند، و در حکومت عباسی نیز عاشورایی پدید آورد (الامام موسی بن جعفر، انما کان یریدالدم). امام موسی بن جعفر (ع) نیز در تدارک یک قیام خونین بود، تا امت را از خواب گرانی که خلفای عباسی بر آنان تحمیل کرده بودند در آورد، لیکن هارون الرشید با زرنگی و تدبیر از این کار جلوگیری کرد. اگر هارون هم جوان سبک سر و مغروری مانند یزید بن معاویه بود، چه بسا قیام خونین مورد اشاره عملی می گشت. پس، تأمین حوزه ی مبارزاتی- از جهات مختلف- نیز جزء کارهای سنگین و خطرآفرین امام صادق(ع) بود، و آن امام بزرگ از آن غفلت نمی فرمود.
8- سرپرستی 4000 شاگرد
شاگردان مختلف امام صادق(ع)، بنا بر ثبت مدرک، به 4000 تن می رسیدند. 4000 طالب علم و دانش که امام صادق(ع)، در سالهای امامت خود به تربیت آنان پرداخت. در میان این شاگردان، دانشمندانی بزرگ در رشته های مختلف پرورش یافتند، حتی ادیبان و شاعران، و –بنا بر مشهور-شیمیدان بزرگی، چونان جابربن حیان.
9- تعریف عدالت
یکی از مسائل بسیار حیاتی و مهم قرآنی که حضرت صادق (ع) بر آن تأکید داشتند این بود که عدالت که فلسفه ی اصلی اجتماعی بعثت پیامبران (ع) است، یعنی اقامه ی قسط و عدل (لیقوم الناس بالقسط) درست تعریف شود و این تعریف در ذهنیت امت نهادینه گردد تا به عینیت درآید. این بود که خود به تعریف عدالت پرداختند، آن هم تعریفی ملموس و عینی، نه فلسفی و ذهنی: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم»، اگر عدالت اجرا شود، همه ی مردم بى نیاز می شوند (و فقیر و نیازمندی در جامعه باقی نمی ماند). در سخن امام صادق(ع) خوب دقت کنید. ایشان تشخیص عدالت را برده اند روی واقعیات جامعه: اگر در جامعه، فقیر -حتی یک تن- نیست، عدالت هست. اگر فقیر -حتی یک تن- هست، عدالت نیست. با این تعریف، دیگر هیچ حاکمیتی نمی تواند، مغلطه کاری کند، که ما عدالت را اجرا کرده ایم. و چون امام معصوم (ع)، این سخن را گفته است، مسئله خیالگرایی و اوتوپیایی نیز نیست، بلکه واقعیت است و امکان وقوع آن کاملا هست. منتهی به شرط اینکه کار در دست عدالتخواهان و عدالت طلبان باشد، یعنی اینگونه مردمی، مسئولیتها را از بالا تا پایین در دست گرفته باشند، نه قارونیان و متکاثران و مترفان و مسرفان و منحرفان... در این باره، رجوع کنید به «کتاب جامعه سازی قرآنی» که تعریف عدالت از زبان امام صادق (ع) در آنجا بیشتر آمده است.
10- دعوت به مساوات
مسئله بسیار مهم دیگری که امام صادق (ع) در بحبوحه ی حکومت جباری چون منصور دوانیقی (که از یک دانه، دانق نمی گذاشت)، با آن روبرو بود این بود که اموال عمومی چپاول می شد، بخصوص بوسیله رجال حاکمیت و نزدیکان منصور. و توده های محروم-مثل این روز گار- در جهنم تبعیضها و تفاوتهایی با ارقام نجومی می سوختند، و مرگ تدریجی را زندگی می شمردن، و فرزندان فاطمه(س)، هر جا، برای اجرای عدالت و رفع محرومیت قیام می کردند، و قتل عام می شدند (مانند شهدای فخ). آری، در چنین هنگامه هایی که عدالت قرآنی و کرامت انسانی، کمترین ارجی نداشت، امام صادق (ع) فلسفه ی «مساوات» را به میان کشید و یکباره در برابر آن همه تبعیض و تفاوت، دم از «مساوات» زد، و توقع درباره ی مدیریت اقتصادی جامع را، از حد عدالت بالاتر برد، و مستند به سیره و عملکرد پیامبر اکرم (ص): «أهل الاسلام، هم أبناء الاسلام اسوی بینهم فی العطاء و فضائلهم بینهم و بین الله. أجعلهم کبنی رجل واحد... هذا هو فعل رسول الله (ص) فی بدو أمره.و قال غیرنا: أقدمهم فی العطاء بما قد فضلهم الله بسوابقهم فی الاسلام»، اهل اسلام (مسلمانان)، فرزندان اسلامند، و من در حق مالی، آنان را برابر با یکدیگر در نظر می گیرم، و فضایل (و سوابق) ایشان امری است میان آنها و خدایشان (و نقشی در سدء استفاده کردن نمی تواند داشته باشد). من به همه مانند فرزندان یک مرد نگاه می کنم... و عملکرد رسول خدا (ص) نیز در آغاز کار همینگونه بود، لیکن بعدا (پس از فوت پیامبر) دیگرانی آمدند، (و مساوات محمدی را زیر پا گذاشتند)، و گفتند، ما به سوابق نگاه می کنیم و امتیاز می دهیم (و این خلاف دین خدا و سیره ی رسول خدا بود).
منـابـع
محمدرضا حکیمی – مرام جاودانه – صفحه ی 149الی 155
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها