انسان مسافری است که خواه ناخواه به سوی خدا سیر میکند. چنان که خواه و ناخواه از آن سوی آمده است و در این مسیر اگر به لحاظ دستورهای تشریعی با حسن اختیار خود در راه مستقیم قرار گیرد، خداوند را با مهر و لطفش ملاقات میکند و اگر با سوء اختیار خویش به بیراهه برود، با قهر و غضب الهی رو به رو میشود و در هر دو حال خداوند را ملاقات میکند، لیکن یکی لقای مهر است و دیگری لقای قهر. پیامبران آمدهاند تا در مسیر حرکت انسان به سوی خداوند، او را هدایت کنند و مرکب راهوار و زاد راه او را مشخص نمایند و جلو بیراهه رفتن او را بگیرند.
مرکب و ره توشه در سفر به سوی خدا
بهترین مرکب در این راه محبت خدا و سودمندترین ره توشه در مسیر لقای الهی، تقواست.
دعوت به تقوا، از اصول کلی پیامبران است، چرا که هدف نهایی آفرینش بشر و نظم زندگانی فردی و اجتماعی او، بدون این امر، ممکن نیست، در قرآن می خوانیم: «و لقد وصینا الذین أوتوا الکتاب من قبلکم و إیاکم أن اتقوا الله؛ و ما به کسانى که پیش از شما کتاب داده شدند و نیز به شما سفارش کردیم که از خدا بترسید.» (نساء/ 131)
تعبیر آیه چنان گسترده است که تمام کتب آسمانی پیشین را شامل می شود، به این ترتیب توصیه به تقوا، یعنی خویشتن داری و پرهیز از گناه و نافرمانی خدا، از اصول مشترک ادیان الهی بوده و هست.
همه انسان ها خداوند را ملاقات خواهند کرد. بعضی با قهاریت و منتقم بودنش و برخی با رحمانیت و لطفش؛ بعضی را عتاب «انا من المجرمین منتقمون» (سجده/ 22) به گوش میرسد و برخی را خطاب دلنواز «ان رحمت الله قریب من المحسنین» (اعراف/ 56) به هوش میآورد. پایان سفر آدمی لقای حق است. یا به قهر او گرفتار میشود یا به مهر وی بار مییابد. قرآن بهترین ره توشه این مسافر را تقوا میداند و به تحصیل آن فرا میخواند: «تزودوا فإن خیر الزاد التقوی» (بقره/ 197). پیامبران همگی، بشر را به تحصیل این توشه دعوت کردهاند؛ حضرت نوح (ع) هم با استفهام توبیخی و هم با لسان امر قوم خود را به تقوا دعوت کرد: «کذبت قوم نوح المرسلین* اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون * انی لکم رسول امین * فاتقوا الله و اطیعون» (شعراء/ 105- 108)
حضرت هود (ع) نیز به همان شیوه مردم را به تقوا فرا خواند: «کذبت عاد المرسلین * اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون * انی لکم رسول امین * فاتقوا الله واطیعون» (شعراء/ 123-126) در ادامه نیز میفرماید: «واذا بطشتم بطشتم جبارین فاتقوا الله واطیعون * واتقوا الذی امدکم بما تعلمون» (شعراء/ 130-132)
حضرت صالح (ع) نیز قوم خود را به همان روش به تقوا دعوت کرد: «کذبت ثمود المرسلین * اذ قال لهم اخوهم صالح الا تتقون * انی لکم رسول امین* فاتقوا الله واطیعون» (شعراء/ 141-144)... «وتنحتون من الجبال بیوتا فارهین * فاتقوا الله واطیعون * ولا تطیعوا امر المسرفین» (شعراء/ 149-151)
همچنین از زبان لوط (ع) این سفارش تکرار میشود: «کذبت قوم لوط المرسلین * اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون * انی لکم رسول امین فاتقوا الله واطیعون» (شعراء/ 160-163)
حضرت شعیب نیز همان سفارش پیامبران پیشین را تکرار میکند: «کذب اصحاب الایکة المرسلین * اذ قال لهم شعیب الا تتقون انی لکم رسول امین فاتقوا الله واطیعون» (شعراء/ 176-179)
هیچ پیامبری نیامد مگر آن که بهترین پیامش تأمین زاد راه یعنی تقوا بود، تا انسان ها آگاه شوند که مسافرند در سیر جاودانه خود نیازمند ره توشه هستند. هرگونه خسارتی که سالک میبیند از بی توشگی است. سالک بی توشه در راه میماند.
تقوا همان پرهیز است و به کسی که امید درمان او هست، دستور پرهیز میدهند. اگر طبیب معالج از درمان کسی نا امید شد به او میگوید: هر غذایی که میل داری بخور، زیرا کار او از درمان گذشته است. قرآن کریم نیز به چنین کسانی میگوید: «اعملوا ما شئتم» (فصلت/ 40) هرچه میخواهید، بکنید؛ یعنی کار شما از درمان گذشته است.
چنین کسی است که چون گناه تمام قلبش را سیاه کرده و هیچ راهی برای درمان او نمانده است، در مقابل انبیای الهی میگوید: «سواء علینا أوعظت ام لم تکن من الواعظین» (شعراء/ 136) و خدای سبحان نیز درباره آنان میفرماید: «سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون» (بقره/ 6)
طبیب خردمند به این گونه افراد دستور پرهیز و تقوا نمیدهد، زیرا کار آنان از پرهیز و تقوا گذشته است. این است که خداوند درباره گروهی که دل آنان تباه شد و حرف آنان جز این نبود که ما دست از سنت دیرپای نیاکان خود بر نمیداریم، میفرماید: هرچه خواستید بکنید.
این را نیز می دانیم که تقوا شاخه های زیادی دارد، تقوای در عمل، تقوای در سخن و تقوای در فکر و اندیشه و نیت و تصمیم، تقوای عملی نیز فروغ متعددی دارد، تقوای اخلافی، تقوای اجتماعی و تقوای سیاسی و به عبارت کوتاه تقوا دارای مفهوم وسیعی است که نقطه مقابل تمام بی بند و باری ها در هر زمینه می باشد و لذا در تفسیر قرطبی از بعضی دانشمندان عارف و آگاه نقل شده که آیه «و لقد وصینا الذین أوتوا الکتاب من قبلکم و إیاکم أن اتقوا الله؛ و ما به کسانى که پیش از شما کتاب داده شدند و نیز به شما سفارش کردیم که از خدا بترسید.» (نساء/ 131) محور تمام آیات قرآن است، زیرا همه بر این محور دور می زنند.