ظهور مقام رضایت و شفاعت رسول اکرم در قیامت
English 2720 Views |بعضى گفته اند: چند روزى به رسول خدا (ص) وحى نشد، به طورى که مردم گفتند خدا با او وداع کرده، در پاسخشان سوره ی ضحی نازل شد و خداى تعالى به این وسیله آن حضرت را شاد کرد. در آغاز این سوره با دو سوگند روبرو مى شویم: سوگند به "نور" و سوگند به "ظلمت" مى فرماید: «و الضحى؛ قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و همه جا را فرا گیرد.» (ضحی/ 1) و «و اللیل إذا سجى؛ سوگند به شب در آن زمان که آرام گیرد و همه جا را در آرامش فرو برد.» (ضحی/ 2)
میان این دو قسم و محتواى آیه شباهت و رابطه نزدیکى وجود دارد، روز همچون نزول نور وحى بر قلب پاک پیامبر (ص) است و شب همچون انقطاع موقت وحى که آن نیز در بعضى از مقاطع لازم است. و به دنبال این دو سوگند بزرگ به نتیجه و جواب قسم پرداخته مى فرماید: «ما ودعک ربک و ما قلى؛ پروردگارت هرگز تو را ترک نگفته، و هرگز مورد خشم قرار نداده است.» (ضحی/ 3)
این تعبیر دلدارى و تسلى خاطرى است براى شخص پیامبر (ص) که بداند اگر گاهى در نزول وحى تاخیر افتد روى مصالحى است که خدا مى داند، و هرگز دلیل بر آن نیست که طبق گفته دشمنان خداوند نسبت به او خشمگین شده باشد یا بخواهد او را ترک گوید، او همیشه مشمول لطف و عنایات خاصه خدا است، و همواره در کنف حمایت ویژه او است. سپس اضافه مى کند: «و للآخرة خیر لک من الأولى؛ بى شک جهان آخرت براى تو از این دنیا بهتر است.» (ضحی/ 4) تو در این جهان مشمول الطاف او هستى، و در آخرت بیشتر و بهتر، نه در کوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهى بود، و نه در دراز مدت، کوتاه سخن اینکه تو در دنیا و آخرت عزیزى، در دنیا عزیز و در آخرت عزیزتر.
بعضى از مفسران "آخرت" و "اولى" را اشاره به آغاز و پایان عمر پیغمبر (ص) دانسته اند و گفته اند منظور این است که تو در آینده عمرت موفق تر و پیروزتر خواهى بود، و این اشاره به گسترش اسلام و پیروزیهاى مکرر مسلمین بر دشمنان، و فتوحات آنها در غزوات، و بارور شدن نهال توحید، و برچیده شدن آثار شرک و بت پرستى است.
جمع میان این دو تفسیر نیز بى مانع است. و در آخرین آیه مورد بحث برترین نوید را به او داده مى افزاید: «و لسوف یعطیک ربک فترضى؛ به زودى پروردگارت آن قدر به تو عطا مى کند که خشنود شوى.» (ضحی/ 5) این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد (ص) است که مى فرماید: «آن قدر به تو مى بخشیم که راضى شوى، در دنیا بر دشمنان پیروز خواهى شد و آئین تو جهان گیر خواهد گشت، و در آخرت نیز مشمول بزرگترین مواهب خواهى بود.» بدون شک پیغمبر اکرم (ص) به عنوان خاتم انبیاء و رهبر عالم بشریت خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضى و خشنود مى شود که شفاعتش درباره امتش نیز پذیرفته شود، به همین دلیل در روایات آمده است که این آیه امیدبخش ترین آیات قرآن مجید و دلیل بر پذیرش شفاعت آن حضرت است.
در حدیثى از امام باقر (ع) از پدرش زین العابدین (ع) از عمویش "محمد بن حنفیه" از پدرش امیر مؤمنان (ع) مى خوانیم: رسول الله فرمود: «روز قیامت من در موقف شفاعت مى ایستم، و آن قدر گنهکاران را شفاعت کنم که خداوند گوید: ارضیت یا محمد؟!؛ آیا راضى شدى اى محمد؟! من مى گویم: رضیت، رضیت؛ راضى شدم، راضى شدم!» سپس امیر مؤمنان (ع) رو به جمعى از اهل کوفه کرده و افزود شما معتقدید امیدبخش ترین آیات قرآن آیه «قل یا عبادی الذین أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله؛ اى کسانى که نسبت به خود زیاده روى کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید.» (زمر/ 53) است گفتند: «آرى ما چنین مى گوئیم.» فرمود: «ولى ما اهل بیت مى گوئیم امیدبخش ترین آیات قرآن آیه ی "و لسوف یعطیک ربک فترضى" است.» ناگفته پیدا است که شفاعت پیامبر (ص) شرائطى دارد، نه او براى هر کس شفاعت مى کند، و نه هر گنهکارى مى تواند چنین انتظارى را داشته باشد.
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم: رسول خدا وارد خانه فاطمه (ع) شد در حالى که لباس خشنى از پشم شتر در تن دخترش بود، با یک دست آسیا مى کرد، و با دست دیگر فرزندش را شیر مى داد، اشک در چشمان پیامبر (ص) ظاهر شد، فرمود «دخترم! تلخى دنیا را در برابر شیرینى آخرت تحمل کن، چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آن قدر پروردگارت به تو مى بخشد که راضى شوى.» (و لسوف یعطیک ربک فترضى) و از امام صادق (ع) وارد است که: «رضا جدی (ص) أن لا یبقی فی النار موحد؛ رضایت جد من رسول الله (ص) اینست که یک نفر شخص مؤمن موحد در آتش باقی نماند.» و این همان سعه و احاطه و ظرفیت واسع نفس رسول الله است که همه ی پیامبران، و صدیقان، و شهیدان، و صالحان، از همه ی امت ها را نیازمند به افاضه ی نور از نفس مقدس او نموده است، و همه در اثر انتفاعی که از او می برند در برابر او حمد گویانند؛ و او حائز مقام محمود است.
ماه فرو ماند از جمال محمد *** سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست *** در نظر قدر با کمال محمد
وعده دیدار هر کسی به قیامت *** لیلة أسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی *** آمده مجموع در ظلال محمد
عرصه گیتی مجال همت او نیست *** روز قیامت، نگر مجال محمد
و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس *** بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد *** تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد *** نور نتابد، مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند *** پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش *** خواب نمی گیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی *** عشق محمد بس است و آل محمد
(کلیات سعدی طبع فروغی قسمت مواعظ ص20)
شأن رضای رسول الله (ص)
این رضا، رضا به امر خدا و مقدرات خدا و آنچه را خدا برای آن حضرت نصیب و بهره گذارده است نیست؛ آن رضائی که بر اساس مالکیت و غنای علی الاطلاق حضرت حق، بنده حق باید داشته باشد و بنده جز فقر و حاجت در برابر آن غنا چیز دیگری ندارد، و بنابراین باید در مقابل آنچه پروردگارش می دهد راضی باشد، چه کم باشد و چه زیاد، و باید راضی باشد به آنچه خداوند درباره او مقدر و حکم نموده است، خواه موجب سرورش شود و خواه موجب اندوهش گردد. بلکه این رضا، چون در مقابل اعطاء حضرت حق قرار گرفته است افادة معنای دیگری را می دهد، نظیر رضای فقیر به آن چیزی که فقر او را زائل می سازد، و رضای گرسنه به آنچه او را سیر می کند؛ و آن رضایت به اعطاء حضرت حق بدون تحدید است.
شبیه این اعطاء را خداوند به طائفه ای از بندگان خود وعده داده است، چون آیه ی: «إن الذین ءامنوا وعملوا الصـ'ـلحـت أولـئک هم خیر البریة* جزآؤهم عند ربهم جنـ'ت عدن تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ أبدا رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک لمن خشی ربه؛ حقا آن کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند، آنها بهترین خلائق هستند. پاداش آنان در نزد پروردگارشان بهشت های عدنی است که در زیر درختان سر به هم آورده آن، نهرهائی جاری است، و آنان به طور دوام و جاودان در آنجا زیست می کنند. خداوند از ایشان راضی است و آنان از خداوند راضی هستند؛ و این است پاداش کسی که از پروردگار خود در مراقبه و خشیت باشد..» (البینه/ 7- 8)
درباره ی مؤمنان پاداش چنین است و رضایت حاصله ی آنان بدون قید و شرط است، تا چه رسد درباره ی رسول الله (ص) و با ملاحظه ی اینکه آیه ی "فترضی" در مقام امتنان و اختصاص آمده است، پس حتما باید بالاتر از آنچه برای مؤمنین است بوده باشد، و اوسع و اعظم از آن. و از طرفی می دانیم که خداوند درباره ی رسولش فرموده است: «بالمؤمنین رؤوف رحیم؛ به مؤمنان رؤوف و مهربان است.» (توبه/ 128)
با این گفتار مراتب رأفت و رحمت او را به مؤمنان تصدیق نموده و گواهی داده است؛ حال چگونه رسول الله (ص) راضی می شود و نفسش طیب خاطر و آرامش پیدا می کند، که در نعیم بهشت متنعم باشد و در باغهای آنجا مشغول گردش و تفریح و تفرج گردد و از جمیع لذات سرمدیه لذت ببرد، و جمعی از مؤمنان در درکات سعیر جهنم و در طبقات آتش دوزخ گرفتار و محبوس بوده باشند؟ در حالی که آنان اعتراف به ربوبیت حضرت حق دارند و اقرار به رسالت برگزیده و رسولش و آنچه او از جانب خداوند آورده نموده اند، لیکن بواسطه ی غلبه ی جهالت و پیروی از نفس اماره و بازیگریهای شیطان گناهانی را مرتکب شده، و بدون عناد و استکبار و جحود و مبارزه با ذات اقدس حق، خود را بدان معاصی آلوده نموده اند.
ما بالوجدان در خود می یابیم که چنانچه یکی از ما به ایام گذشته ی از عمرش نظری بیفکند، و در قصور استکمال و ارتقاء به کمالات نگاهی کند، و خود را در این کوتاهی و تفریط ملامت کند، و در سعی و طلب که ننموده مؤاخذه نماید، و سپس به جهالت و غرور جوانی و نقصان تجارب توجهی کند؛ چه بسیار از آتش غضب او فرو می نشیند و شدت و سورت ملامت او از نفس خود باز می ایستد؛ و این به واسطه ی همان رحمت ناقصه ای است که خداوند در وجود او به ودیعت گذارده است و در فطرت او ذخیره کرده است.
این حال ما و حال رحمت ماست، تا چه رسد به رحمت حضرت رب رحیم رؤوف، آن هم در موقفی که پایگیری برای انسان جز جهالت و ضعف او نیست، و در موقفی که کرامت رسول اکرم و پیغمبر مکرمش که خود، او را در برابر مؤمنان به رحمت و رأفت توصیف کرده است ظهور نموده، و مؤمن مبتلائی را که از وبال افعال خود از هنگام مرگ که چنگالهای فنا و موت در آن فرو رفته است، تا این حال که آخرین موقف از مواقف روز قیامت است، عکس العمل ها و پاداش هائی را دیده و چشیده است؛ آیا این ظهور رحمت و این رضایت مطلقه از این پیامبر که رحمت برای عالمین است غیر از شفاعت کبری برای مؤمنان چیز دیگری می تواند بوده باشد؟
Sources
سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 9 صفحه 396-393 و 389-387
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 27 صفحه 97
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites