موضوع جامعه‏ شناسى دینى

English 4216 Views |

جامعه شناسی

جامعه شناسی دین ادعای بررسی علمی دین را دارد. این نگاه علمی در روش و مبنای کار با بررسی عالمانه دین تفاوت دارد، ولی نگاه علمی با روش پوزیتیویستی تفاوت بسیار دارد. ما در بررسی جامعه شناسی دین به ورطه کاهش و تقلیل گرایی امر دینی به امر جامعه شناسی نمی افتیم بلکه دین را به صورت یک پدیده اجتماعی بررسی می کنیم. از زمانی که بشر در عرصه اجتماعی و جمع گرایی وارد شد بحث دین را به عنوان امری واقع مطرح کرد. نگاه علمی به دین درست از زمان بدو تأسیس علم جامعه شناسی به وجود آمد، یعنی در آثار کسانی همچون کنت، دورکیم، مارکس، ماکس وبر و... که بخشی از کارهای مهم آنها درباره دین است به چشم می خورد و تا امروز این روند ادامه دارد که به نام «جامعه شناسی دین» نامیده می شود. جامعه شناسی دین ادعای بررسی علمی دین را دارد. این نگاه علمی در روش و مبنای کار با بررسی عالمانه دین تفاوت دارد، ولی نگاه علمی با روش پوزیتیویستی تفاوت بسیار دارد. ما در بررسی جامعه شناسی دین به ورطه کاهش و تقلیل گرایی امر دینی به امر جامعه شناسی نمی افتیم بلکه دین را به صورت یک پدیده اجتماعی بررسی می کنیم یعنی اینکه تجلی اجتماعی دین را در واقع بخشی از تجلیات دینی می دانیم.
اجتماعی بودن دین را می توان گفت که اولا برخی از جنبه های زندگی انسانی در عرف اجتماعی نامیده می شوند و در نتیجه از امور غیر دینی متمایز می گردند، این بدان معناست که درک جمعی از عنصر دینی و غیر دینی وجود دارد، زیرا مواجهه انسان با جنبه دینی یا قدسی کاملا با مواجهه اش با جنبه های غیر دینی متفاوت است. ادیان مستلزم رفتارها و اعمال جمعی و مشترک افرادند و پدیده های دینی معمولا در میان افرادی که اعتقادات مشترکی دارند ظهور می نماید. زیرا نظام های دینی، مسبوق به زندگی اجتماعی حتی نظام وحیانی بدون نظام های بشری و نمادپردازی انسان ها قابل فهم نیست. به طور کلى سؤال اساسى در جامعه شناسى دین این است که چرا مردم به این صورت مى اندیشند و چرا تجربه هایشان را به این شیوه خاص ادارک مى کنند؟ در واقع هرگاه شخصى از خود بپرسد که تحت چه شرایطى آدم ها به صورت مذهبى مى اندیشند یا نمى اندیشند و چه شرایط خاصى با صورت هاى ویژه بیان مذهبى همراهند، به جامعه شناسى دین نزدیک شده است. جامعه شناس دین برحسب این که از دین تعریفى ذاتى ارائه دهد یا کارکردى یا غایى، خط سیرش از همکارانش جدا مى شود. به هر حال موضوع جامعه شناسى دینى عبارت است از: گروه هاى دینى، پیروان مذاهب، انجمن هاى مذهبى، گروه شناسى دینى، نهضت هاى اجتماعى دینى و مسائلى نظیر آنها.
جامعه شناسی دینی در دوران اخیر یکی از دغدغه هایی است که بیشتر اندیشمندان مسلمان را در حوزه علوم اجتماعی و فلسفه علم به خود مشغول ساخته است. با اخذ یک دیدگاه تاریخی مشاهده می شود نسبتی که جامعه شناسی با دین در عصر تجدد پیدا کرده است، از منظر دین، تحقیرآمیز، فروکاهنده و حاشیه ای بوده است. جامعه شناسی از وجهی، دین را یا در برابر جامعه و در سمت خود قرار می دهد (وبر) و یا آن را در فضای راز آلود و غیر قابل بیانی در میان روابط اجتماعی افراد با یکدیگر، که ماده امر اجتماعی را می سازد، می بیند (دورکیم و زمیل) از وجه دیگر، ارتباط میان جامعه شناسی و دین، با تأسی به پژوهش های انسان شناسانه، به بررسی وجوه دین در قالب مناسک و اعمال دینداران و اشکال آیین های باستانی تقلیل می یابد. در این رویکرد، جامعه شناسی، دین را به عنوان نهادی که کارکردی در حد ایجاد وحدت در جوامع ابتدایی و یا سامان دهنده امور جزئی، شخصی و ناپایدار در جامعه سکولار است، قلمداد می کند.

نظریه اجتماعی

اما با توجه به تحولات عمیقی که در حوزه تئوری و پراتیک در چارچوب نظریه اجتماعی و عموما فلسفه اثبات گرای علم رخ داده است، عبور از این نسبت و دستیابی به نسبتی جدید برای جامعه شناسان غربی (خصوصا دین گراها) و نیز برای نیروهای اجتماعی کشورهای اسلامی به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل شده است. این ارتباط نو میان دو حوزه الهیات (دین) و جامعه شناسی به نحوی است که در آن الهیات در کار شکل دهی و صورت بندی تفکر اجتماعی مداخله می کند و در تعاملی که میان این دو به وجود می آید، الهیات نقشی فعال و سازنده دارد و عمیقا در درون تفکر اجتماعی یا جامعه شناسی موجود نفوذ کرده، آن را متحول می سازد. حاصل این تعامل و درگیری چیزی است که می توان به آن نام جامعه شناسی دینی داد. این رابطه ضروری به دلایل چندی غیر قابل چشم پوشی و بازگشت است. اکنون در عصر مابعد تجدد به روشنی آشکار شده است که تسلط سرمشق های علمی و هنجاری (تحقیقی جامعه شناسی مبتنی بر sience) با ماهیتی منبعث از عقلانیت مدرن و نگاه سکولار و غیر مقدس، نه تنها نتوانسته است ادعاهای پرطمطراق خویش را در حیطه روابط انسانی محقق کند، بلکه موجب پیدایش مسائل و بحران هایی در وجوه گوناگون معطوف به حوزه زیست جمعی نیز گردیده است.
این مسائل به خصوصیت غیر منعطف علم تجربی در رابطه با ویژگی های فراتجربی و ماورایی زندگی انسان رجوع دارد که از منظر جامعه شناسی دنیاگرای موجود، که موضوع و متعلقات خود را در قالب فرضیات حسی و نفع جویانه از عمل انسانی محبوس کرده است، به پرسش هایی لاینحل تحویل یافته اند. از سوی دیگر رویکرد جامعه شناسی به انسان و عالم و نحوه تحقق وجود تاریخی- اجتماعی بشر در اجتماع، حاکی از آن است که هسته تجربی جامعه شناسی در حال فروپاشی است؛ زیرا فاقد ظرفیت های لازم برای دستیابی به عینیت و جامعیت مورد ادعای خویش است؛ به گونه ای که، به قول تامس کوهن، معماهایی که گمان می رفت دارای جواب هایی در پارادایم جامعه شناسی هستند، در دوران تجدد به پرسش های انباشته و بی پاسخ مبدل شده اند که ساختارهای نظری این پارادایم را برای یافتن پاسخ، به سختی تحت فشار شکننده قرار داده اند و جامعه شناسی به ناجار باید از برتری جویی های خودخواهانه خویش نسبت به علوم و معارف دیگر دست بردارد و سامانه های متعصب خویش را در هم شکنند و با پذیرش رویکردهای جدیدی همچون جامعه شناسی مبتنی بر الهیات، بتواند در فضای مابعد تجدد، بقای خویش را تضمین نماید.
جدا از انگیزه ها و محرک های خاص، تکوین غیر متجدانه جامعه شناسی دینی، قادر است با پشت سر گذاشتن جامعه شناسی سکولار، به تعبیر هایدگر، «نحوه بودن در جهان» را برای بشر به نحو فزاینده ای به سوی مقاصد عالی و فناناپذیر مندرج در سنت ماقبل تجدد سوق دهد و مؤسس دنیایی جدید با مولفه های پیراسته در آلودگی های عصر مادی انگار تجدد باشد. هر چند رسیدن به این سطح از معرفت در حوزه علوم اجتماعی تا به حال در ذهنیت همگان بیش از طرحی بلند پروازانه امکان ظهور نیافته است، اما به عنوان فرضی مورد پذیرش و قابل امکان درآمده است که به زعم ما باید دارای ویژگی های مختص به خویش باشند: جامعه شناسی دینی در حالت اصیل آن و به عنوان یک حوزه معرفتی خاص الزاما موجودی ترکیبی نیست. روایت حاد متفکرانی نظیر «میلبانک» از جامعه شناسی دینی مستلزم طرح این اعتقاد است که امکان ترکیب جامعه شناسی سکولار و الهیات به صورت معنا دار و متولی وجود ندارد؛ زیرا این نگرانی مشخص وجود دارد که ماهیت و خصایص تفکر دینی در عقل دنیایی تحلیل رود و به وجه دینی در این ترکیب، به طرز رقت باری نابود شود. از این رو تأکید می شود که جامعه شناسی دینی در صورت درست آن، با طرد عقل تجدد و جامعه شناسی دنیایی شکل گیرد.

سنت

امتناع ترکیبی جامعه شناسی ناظر به عطف توجه آن به دنیای سنت است. جامعه شناسی دینی با کنار گذاشتن مفروضات و پیش انگاره های علمی عصر تجدد، باید وجود شناسی و معرفت شناسی خود را بر پایه آموزه های سرشار از مفاهیم دینی عصر سنت پی ریزی کنند تا این امکان به وجود آید که از منظری دیگر به انسان و عالم نگاه کند و از ادراکات صرفا حسی و تجربی موجود فراتر رود و به برداشت های جامع تر و واقع بینانه ای دست یابد که این برداشت ها، زمینه ای ایجاد می کنند که حوزه معرفت جامعه شناسی به منابع شناختی و وجودی نامکشوف دیگری دست یابد. این مهم با کاربست متدهایی فارغ از تکنیک های علم جدید، متصور است؛ تکنیک های پیچیده ای که جامعه شناسی موجود را در حصار داده هایی ناهمساز و ناهمگون با علوم دیگر مسدود و زندانی کرده است. این موضوع به پیوند دوباره علم و دین و حضور گسترده ارزش و ایمان بدون شائبه های فسادآمیز منجر خواهد شد. این خصیصه در صورتی تعین می یابد که از لحاظ روش شناختی، نقد و اسلوب نقادی به یکی از روش های بنیانی جامعه شناسی دینی تبدیل شود. این که بتوان در درون سنت جامعه شناسی موجود، به تحقق جامعه شناسی دینی اقدام کرد، در بستر نظریه اجتماعی قابل تفسیر و توجیه است. ولی وجود جامعه شناسی دینی در برگیرنده آن است که این رویکرد در مقابل جامعه شناسی سکولار، حالتی منازعه جویانه و یا نقادانه به خود بگیرد که از زاویه متدولوژی تاثیر محوری و پیامدهای اساسی بر روند شکل گیری جامعه شناسی دینی دارد.
این تقابل نقادانه با زدودن موانع نظری و شناختی، راه را برای گسترش ابعاد متافیزیک و علمی جامعه شناسی دینی باز می کند. از آن جاکه جامعه شناسی دینی در مرحله پویایی فلسفی خود قرار دارد (یعنی مرحله زیرسازی ذهنی و پی ریزی) ساخت های نظری لازم برای اندیشیدن در قالب تفکری خاص را می گذراند. رهایی از ذهن تجریدی و بقیه ابزارهای نظری لازم برای فهم نگاه جامعه شناسی سکولار به عالم، انسان و اجتماع، شاید یکی از بحرانی ترین مراحل و ویژگی های جامعه شناسی دینی به عنوان یک انقلاب شناختی باشد. در تبیین دشواری این مرحله، باید پذیرفت که نرم افزارهای جامعه شناسی دینی، از لحاظ غایت و نوع ماهیت و کارکرد، نباید متأثر از مفاهیم زیرساختی سنت سکولار باشد و این امر به دلیل سیطره روشی علم جدید بر تصورات متدولوژیک علوم انسانی- اجتماعی، به سختی امکان پذیر است. خصوصیت دیگر جامعه شناسی دینی در تمامی روایت های آن، پیوند ویژه آن با اخلاق و کنش سلوکی خاص است. جامعه شناسی سکولار به مثابه یکی از اقلام علم جدید، به صورت تام خود را از مقیدات و تعهدات دینی و اخلاقی رها کرده است. نظریه اجتماعی تجدد در حقیقت محصول اخلاق عملی خاص عصر تجدد بوده و در جهت استقرار آن توسعه یافته است.
این اخلاق سکولار به نحوی ذهنیت متفکران اجتماعی را جهت دهی می کند که جامعه شناسی در جهت دنیوی بودن و عصری کردن تفکر گام بردارد و خصیصه اندیشیدن و به تبع عمل انسانی در امتداد دنیای هابزی و نگاه کانتی رشد کند. در واقع آنچه اصالت می یابد فایده گرایی مادی و توحش عینیت یافته فهم حیوانی از انسان است. جامعه شناسی دینی با رد اخلاق عملی عصر مدرنیته، ساخت نظری پارادایم خود را در راستای همسازی گزاره های نظریه اجتماعی با گزاره های اخلاق مبتنی بر الهیات سنتی، شالوده ریزی می کند. این مناسبتی درست فراهم می سازد تا به حضور و درهم تنیدگی علمیت و اخلاق امیدوار باشیم، و از این طریق بر گسست های عمیقی که به واسطه فقدان پایبندی های اخلاقی در علم، در زوایای وجودی انسان ریشه دوانده، غلبه کنیم.

محورهاى اصلى مطالعه در جامعه شناسى دین

1- مطالعات جامعه شناسى دین عام
بررسى جامعه شناختى مقولات دینى که اختصاص به دین خاصى ندارد از قبیل یگانه پرستى، چندگانه پرستى، دوگانه پرستى (ثنویت)، اوصاف الهى، جهان اخروى، هدایت تکوینى و تشریعى و... و هر یک از این موضوعات که ممکن است بین چند دین یا همه ادیان جهان مشترک باشد، مى توان از منظرهاى مختلف مورد بررسى قرار داد:
مفهوم اجتماعى و تعین اجتماعى آن معرفتهاى دینى.
سیر تحول آن باورها به لحاظ محتواى آنها در تاریخ.
تاثیر این باورها بر اخلاق اجتماعى و فرایند جامعه پذیرى.
بررسى ارتباط بین معرفتهاى دینى با سایر معرفتهاى بشرى. این تحقیقات بیشتر جنبه نظرى داشته و حوزه مشترک جامعه شناسى دین و جامعه شناسى معرفت محسوب مى گردد.

2- مطالعات جامعه شناسى دین خاص
در اینجا اگر به طور مشخص دین اسلام را موضوع تحقیق قرار دهیم، عقاید و باورهایى چون توحید و اوصاف الهى، نبوت و باورهایى که مستقیما با رسالت حضرت محمد (ص) مرتبط است على الخصوص عصمت، خاتمیت، همچنین عدل الهى، معاد و حیات اخروى و اعتقاد به امامت را مى توان از همان منظرهایى که در بند اول برشمردیم مورد مطالعه قرار داد. براى مثال در مورد دین مسیحیت و مذهب کالونیسم به کار ماکس وبر در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه دارى اشاره کرد.

3- مطالعات جامعه شناسى دینى عام
در این بخش با امور دینى عام (که به دین خاصى تعلق ندارند) روبروییم; امورى چون: ایمان دینى، نیایش و عبادت، توکل، تقدیرگرایى دینى، اخلاق دینى، سنت گرایى دینى، صورتگرایى دینى، رفتارهاى دینى، نذر و قربانى کردن، باطن گرایى دینى، فرقه گرایى، تقدم دین بر حقوق (حقوق و دین)، دین و هنر، طرق تجسم معارف و ارزشهاى دینى، دین گروى و دین ستیزى، مفهوم اجتماعى الحاد و بى دینى و در مقابل آن تدین، مبلغان دینى، تبلیغ دینى، عالمان دین، علم دینى (علم و دین)، حکومت دینى (حاکمیت و دین). به اجمال مى توان گفت که این امور:
ممکن است از مقوله عمل اجتماعى باشد مانند دیگر اعمال اجتماعى روشهاى خاص آن، که در جامعه شناسى مطالعه مى گردد مانند کلیه رفتارهاى دینى، توکل و توسل، نیایش و عبادت و تبلیغ دینى و...
از مقوله معنا باشد که مفهوم اجتماعى آن، تعین اجتماعى و تعامل اجتماعى، با سایر پدیده هاى اجتماعى قابل مطالعه است مانند تقدیرگرایى، صورتگرایى، سنت گرایى و...
ممکن است مظاهر و پدیده هاى عینى اجتماعى باشد که باز هم ارتباط متقابل آن با دیگر پدیده اى اجتماعى و جایگاه اجتماعى آن قابل مطالعه است مانند عالمان دین، مبلغان دینى، و...
و مقولاتى دیگر که مى توان براى هر دسته، طرق و شیوه هاى تحقیق ترسیم کرد.

4- مطالعات جامعه شناسى دینى خاص
نمى توان به همه موضوعهاى جامعه شناسى دینى خاص (دین اسلام و در ایران) پرداخت اما با تبدیل موضوعهاى گوناگون در چند قالب کلى مى توان به اشرافى کلى بر این حوزه مطالعات جامعه شناسانه دست یافت.

الف) معرفتهاى دینى
مقصود معرفتهاى بنیادى دین، نیست بلکه معرفتهاى فرعى مراد است. از جمله مى توان به: مباحث عدالت، سعادت و شقاوت، تقوا و پرهیزگارى، شیطان، تقدیر و سرنوشت، مهدویت و انتظار فرج، عصمت و گناه، ایمان و کفر، فسق و نفاق، و مرگ در فرهنگ اسلامى اشاره کرد.

ب) اشکال عمل دینى
1) عبادات و مناسک: نماز (نماز جماعت، نماز جمعه، نماز اعیاد دینى و نماز میت) و سایر نیایشهایى که به صورت اجتماعى منعقد مى گردد مثل دعاى کمیل، دعاى ندبه، دعاى توسل و مانند آن.
2) مراسم قرآنى: شامل کلاسهاى آموزش قرآن، مراسم تلاوت قرآن، مسابقات حفظ و قرائت قرآن
3) زیارتها: که مصادیق آن حج و زیارت مسجدالحرام، زیارت مسجدالنبى، زیارت قبور امامان و اماکن مذهبى دیگر است.
4) عزاداریها: على الخصوص عزادارى ایام محرم و صفر براى امام حسین (ع) و شهداى کربلا و همچنین عزاداریهاى دیگرى که براى رهبران دینى انجام مى گردد.
5) مراسم وعظ و سخنرانى و تدریس احکام و آداب دینى که به وجهى مى توان آن را تبلیغ دینى نام نهاد.
6) اجتماع مسلمانان براى اجراى حد یا انجام قصاص (حتى تجمع و شرکت در جلسات دادرسى) که البته این مورد اخیر در قدیم بیشتر معمول بوده است.
7) اداى نذر و اطعام فقرا و مساکین، که امروزه نیز در قالب کنشهاى جمعى به انجام مى رسد.

ج) هنجارهاى دینى
این نوع از مطالعات جامعه شناسى دینى بیشترین ارتباط و حتى انطباق را با جامعه شناسى حقوقى دارد مطالعات در مسائلى مانند:
1- وقف و آثار و لوازم متعدد اجتماعى آن، على الخصوص وضع و نسبت آن با اقتصاد.
2- نکاح و هنجارهاى حاکم بر خانواده.
3- طلاق و افتراق غیر رسمى همسران.
4- وصیت.
5- ارث.
6- سوگند (قسم) و نقش آن در جامعه و امور قضایى، و مساله شهادت که معمولا با سوگند همراه است.
7- تصدى منصب دادرسى توسط روحانیان.
8- بررسى جامعه شناسانه روحیه عدالتخواهانه یا نظم خواهانه افراد جامعه و تاثیر آن بر قوانین و مقررات و سازمان قضایى.
9- بررسى جامعه شناختى وضعیت جرایمى که به لحاظ دینى گناه محسوب شده اند و مقایسه آنها.

د) اماکن و سازمانهاى دینى
1) اماکن دینى: مانند مسجد الحرام، مسجدالنبى، مسجدها و زیارتگاهها و قبور رهبران دینى.
2) سازمانهاى دینى: نمونه هایى از این گونه سازمانها عبارتند از: حوزه هاى علوم دینى، مراکز تبلیغ دینى اعم از رسمى مثل سازمان تبلیغات اسلامى و غیر رسمى مانند مؤسسات تبلیغى دینى، مؤسسات مربوط به امور خیریه دینى اعم از رسمى مانند سازمان اوقاف، کمیته امداد و سازمانهاى کمک به زندانیان، یتیمان و غیر رسمى که خود اشکال گوناگون دارد، مؤسسات و سازمانهاى تحقیق در علوم و امور دینى که این نیز به دو شکل رسمى و غیر رسمى قابل انقسام است.

و) ارزشهاى اخلاقى و زیبایى شناختى دینى
در قلمرو ارزشهاى اخلاقى دینى (فى المثل) ممکن است صداقت را انتخاب کنیم و از منظرهاى مختلف آن را مورد مطالعه قرار دهیم و به پرسشهاى گوناگونى در مورد آن پاسخ دهیم: تلقى اجتماعى از صداقت; سیر تحول معناى اجتماعى آن و تفاوت این امر در میان عوام و خواص (نخبگان); ارتباط متقابل آن با دیگر آداب اجتماعى; تاثیر آن بر رعایت یا عدم رعایت هنجارهاى اجتماعى; تاثیرات آن بر فعالتیهاى اقتصادى، مناسبات اجتماعى و فرهنگى و روابط خانوادگى خصوصا بین همسران....
ه) تعلیم و تربیت دینى;
ى) سیاست و حکومت دینى.
در طرح مطالعه سامانمند دین، که توسط پیتر ان. بلا ارائه شده است، شش مقوله معرفى مى گردد که سه مقوله اول آن ناظر به تحلیل ساختارى دین است و سه مقوله دیگر براى فراگیر بودن مطالعه در پدیده هاى دینى، پیشنهاد شده است:
1- نظام هاى نهاد دینى
2- کنش دینى
3- نهادهاى دینى
4- دین و اجتماعى شدن
5- دین و متمایز (متفاوت) شدن اجتماعى
6- آسیب شناسى دینى

Sources

عبدالمحمد كاظمى پور- مقاله جامعه شناسى ديني

محمدرضا جواهرى حقيقى- مقاله جامعه‏ شناسى دين- مجله بازتاب انديشه- شماره 17

عبدالرضا علیزاده- مقاله جامعه‏ شناسى دين- باشگاه انديشه

محمدعلي ميرزايي مقدم- مقاله رويكردي بر جامعه‌شناسي دين

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information