قلمرو جامعه ‏شناسى دین

English 3547 Views |

 

تعریف جامعه شناسى دین

وظیفه اساسى جامعه شناسى دین، مطالعه چگونگى تحقق اجتماعى دین و نهادهاى دینى و آنگاه بررسى نحوه ارتباط متقابل بین پدیده هاى دینى و دیگر پدیده ها و نهادهاى اجتماعى است. به تعبیر دیگر «جامعه شناسى دین عبارت است از تحلیل جامعه شناسى نهادهاى دینى و مطالعه روانشناسى اجتماعى پدیده هاى دینى. دین در این تعبیر، بر حسب کنش متقابل اجتماعى مورد توجه قرار گرفته و با ارجاع به مفاهیم عمومى جامعه شناسى از جمله: رهبرى، قشربندى و اجتماعى شدن، مورد مطالعه قرار گرفته است» (فرهنگ جامعه شناسى، صفحه 320). روشن است که هر یک از جامعه شناسانى که به کار مطالعه دین و پدیده هاى دینى پرداخته اند، داراى نگرش خاصى به جامعه شناسى دین بوده اند. براى مثال شاید از دیدگاه ماکس وبر، جامعه شناسى دین بیشتر به مطالعه رفتار و کنش معنادار دینى و ارتباط متقابل آن با دیگر نهادها چون اقتصاد، سیاست، حقوق و آموزش و پرورش مى پردازد؛ یا از دیدگاه امیل دورکیم، بررسى دین فقط از طریق نمادها و نهادهاى دینى امکانپذیر است و به تعبیر دیگر باید مظاهر عینى شده و تحقق اجتماعى یافته دین را مطالعه کرد؛ همچنین از نظرگاه متدینان جامعه شناس، جامعه شناسى دین به مطالعه مسائل و مشکلات دین در جامعه و شیوه هاى حل آن و یافتن راههایى براى تقویت پایگاه اجتماعى دین در جامعه تعریف گردد.

بنابراین، مطالعه در جامعه شناسى دین، روى دین یا امور دینى بنفسه و بدون توجه به ظهور و تحقق اجتماعى آنها نیست -که این کار علم دیگرى است- بلکه بدون ورود به ساحت چیستى دین و امر دینى به بررسى روابط متقابل بین اعتقادات دینى و سازمانها و نهادهاى مذهبى از یک طرف، و سازمانها و نهادها و آداب و رسوم اجتماعى از سوى دیگر، مى پردازد. در عین حال، مطالعات جامعه شناسى بیشتر جنبه محسوس و ملموس دارد و به عبارت دیگر به نحوه و چگونگى تحقق و حیات اجتماعى دین و امور دینى در جامعه مى پردازد. در یک کلام، اگر بخواهیم بدانیم که یک جامعه شناس دین کیست و کارش چیست باید گفت یک جامعه شناس دین، به معناى دقیق کلمه، یک عالم الهیات یا متکلم نیست؛ یک فیلسوف دین نیز نیست؛ همچنین یک مفسر کتاب مقدس نیز نیست؛ مورخ ادیان هم نیست و یک عارف دینى نیز -لزوما- نیست، اما، براى درک ماهیت و نقش اجتماعى دین، باید از مباحث کلامى، فلسفى، تفسیرى، تاریخى، روانشناختى و عرفانى مربوط به دین، بخوبى سر درآورد.
 

قلمرو جامعه شناسى دین

سالهاست که جامعه شناسان -برخلاف اعتقاد جامعه شناسان اولیه- دیگر جامعه شناسى را علم مسلط بر تمامى علوم دیگر نمى دانند بلکه براى آن مانند دیگر علوم اجتماعى، قلمروى را مشخص کرده اند. جامعه شناسى دین به هستى اجتماعى دین و فرایند تحقق اجتماعى نظر مى کند و سپس به جایگاه آن در همنشینى با دیگر پدیده ها و نهادهاى جامعه انسانى مى پردازد. دین نیز مانند سایر نهادهاى اجتماعى داراى دو جنبه اصلى است:
الف) جلوه هاى مادى یا مظاهر مادى دین
ب) جلوه هاى معنوى یا مقولات معنوى دین

از طرفى مى توان در مورد مطالعات ناظر به ادیان -از جمله مطالعات جامعه شناسانه- تقسیم بندى دیگرى را نیز مطرح کرد:
الف) مطالعات جامعه شناختى ناظر به همه ادیان (عام) مانند تاثیر اعتقاد به توحید در مناسبات اقتصادى
ب) مطالعات جامعه شناختى ناظر به دین (خاص) مانند مطالعه نقش و تاثیر اعتراف در مسیحیت و تاثیر آن بر مساله بزهکارى در جامعه. فایده این تقسیم آن است که در این مطالعات، بى دغدغه مى توان از مطالعات انجام شده در سایر ادیان نیز بهره برد.

همچنین از منظرى دیگر، مى توان مطالعات جامعه شناختى را به دو نوع اصلى تقسیم کرد:
الف) جامعه شناسى دین
ب) جامعه شناسى دینى
توضیح اینکه، اگر چه تعریف دین و تحدید حدود آن به لحاظ منطقى و فلسفى، امرى دشوار یا محال به نظر آید، به لحاظ اجتماعى و جامعه شناختى، برخى از اعتقادات (باورها) و ارزشها به نحوى اند که مردمان بین آنها و دین، رابطه تساوى قائلند. در مقابل امورى وجود دارند که این رابطه را با دین -مثلا اسلام- ندارد. در دین اسلام مى توان باورهایى که به اصول دین موسومند از این قسم محسوب داشت و امورى مانند مسجد و عزادارى (و به طور کلى مناسک و نیایشها) را، از امور دینى به حساب آورد. با این تفکیک -که اصل آن کاملا روشن است و ممکن است در مصادیق مشتبه آن سخن درگیرد- مى توان مطالعات جامعه شناسانه ناظر به دین را به دو قسم اصلى تقسیم کرد؛ پاره اى را جامعه شناسى دین نامید و باقى را جامعه شناسى دینى نام نهاد.

مباحث جامعه شناسى دینى، بیشتر با جامعه شناسى معرفت در ارتباط قرار مى گیرد و از اهمیت و ظرافت بسیارى برخوردار است. از طرف دیگر حساسیتهاى درون دینى نیز در مورد این مطالعات بجا و سزاوار مى نماید. اما مباحث جامعه شناسى دینى، بیشتر با جامعه شناسى حقوق و دیگر رشته هاى جامعه شناسى (جامعه شناسى ادبیات، انسان شناسى فرهنگى و...) مرتبط است، و به لحاظ ملاحظات درون دینى نیز، مجال چنین بررسى و تحقیقى، بیشتر وجود دارد. علاوه بر اینکه بسیارى از بررسیها به کار دفاع از دین نیز مى آید و عالمان و مدافعان دینى را از کلى گویى ها خلاص مى کند و تمسک به آمار و نتایج تطبیقى این بررسیها جاى آن را مى گیرد. یک تقسیم بندى دیگر نیز در جامعه شناسى دین وجود دارد: ورنز اشتارک در کتاب جامعه شناسى دین مى گوید که موضوع دین داراى قلمرو بسیار وسیع و گسترده اى است که شاید بتوان آن را به سه حوزه محدودتر تقسیم کرد:

الف) جامعه شناسى کلان دین:
این بخش از مطالعه، به کشف رابطه اجتماعهاى فرعى دینى که اغلب به گروههاى دینى موصوفند با جوامع اصلى که متضمن این اجتماعها و گروهها مى باشند، مى پردازد. زمانى این بخش را تحت عنوان «رابطه کلیسا و حکومت» مورد توجه قرار مى دادند اما امروز معلوم شده که این تعبیر کاملا محدود و بکلى نامتناسب است. زیرا اولا، موضوعهاى مورد مطالعه از قلمرو دو قطب این تعبیر و اصطلاح یعنى کلیسا و حکومت، فراتر مى رود و ثانیا، رابطه اى که مورد مطالعه واقع مى شود فقط رابطه حقوقى و سیاسى نیست، به هر حال در این نوع مطالعه، حیات بیرونى اجتماعها و گروههاى دینى مورد بررسى قرار مى گیرد.

ب) جامعه شناسى خرد دین:
این نوع جامعه شناسى، وظیفه دارد که به زندگى و حیات داخلى (درونى) آن اجتماعها و گروهها بپردازد.

ج) جامعه شناسى دین به معناى اعم:
این بخش از جامعه شناسى دین، به مطالعه عوامل دینى در جامعه در سطح گسترده مى پردازد و به طور کلى، رابطه عوامل دینى را با عرف، حقوق، خانواده جنبه هاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى و در واقع رابطه این عوامل را با همه جنبه هاى واقعیت هاى اجتماعى که با آنها همزیستى داشته و به طور معنادارى داراى ارتباط و انسجامند، مطالعه مى کند.
بخشهاى اول و دوم -جامعه شناسى کلان دین و جامعه شناسى خرد دین- با پدیده دینى بنفسه سروکار دارند یعنى به مطالعه دین به عنوان یک مجموعه تمرکز یافته مى پردازند و بنابراین از دینى که داراى تجسم اجتماعى شده است، سخن مى گویند، عنوان اخیر -جامعه شناسى دین به معناى اعم- مى کوشد تا تاثیر دین را که در جامعه پراکنده است، کشف کند و نقش آن را در پیدایش و شکل گیرى دیگر نهادهاى اجتماعى -که پدیده هایى غیر دینى اند- دریابد.

Sources

عبدالرضا عليزاده- مقاله جامعه ‏شناسى دين

ريمون آرون- مراحل اساسى سیر انديشه در جامعه‏ شناسى- ترجمه باقر پرهام- ص‏فحه 373-374

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information