ماهیت و مراتب انجمن اخوان الصفا
English 2799 Views |اخوان الصفا
هدف انجمن فلسفی اخوان الصفا ایجاد اتحاد و ائتلاف بین تمام افراد جامعهء خود و گردآوردن آن ها تحت یک پرچم واحد بوده و پاک ساختن دین به مدد فلسفه است و براى نیل به کمال و به دست آوردن رضاى حق. البته اصلاح اخلاقى، تنها هدف آن ها نبود. اخوان الصفا چندبار در رسائل خویش به برپایى حکومت دنیوى که عدالت بر آن حاکم باشد و خیر عمومیت یابد فرا خوانده اند.
اخوان الصفا براى تحقق بخشیدن به هدف هاى خود راه پنهان کارى برگزیدند، به همین علت، حقیقت امر و حقیقت آرا و هدف خود را از دیگران پوشیده مى داشتند و بیشتر به رموز مى پرداختند. رساله هاى خود را بر مبنایى علمى تالیف کردند و از فلسفه به همان مفهوم عام قدیم خود سخن مى گفتند، بدین طریق که مباحث را به صورت درس هاى پى در پى و متصل درمى آوردند و آراى خود را در طى آن بیان مى کردند. تعالیم مخصوص خود را در همه جا در ضمن مباحث، پراکنده مى ساختند و همۀ این ها را با مهارت خاص خود به انجام مى رسانیدند.
در مطاوى سخنانشان به پیروان خود توصیه مى کردند تا در نگهدارى و تعلیم آن رساله ها سختگیر باشند. نیز از جنبهء رمزى اقوال خود ایشان را آگاه مى کردند. و فراوان دیده مى شود که رسالهء خود را بدین عبارت ها پایان داده اند: «اى برادر! خدا تو را در فهم این اشارات لطیف و اسرار خفى موفق کناد، و تو را و ما را و همهء برادران را در هر زمان و در هر جا که هستند به درک آن توفیق دهاد.» رسالهء هشتم از رسائل جسمانیهء طبیعیه را بدین عبارت به پایان مى آورند: «بدان اى برادر که ما در این رساله، غرض مطلوب خویش را بیان کردیم. به ما بدگمان مشو، و این رساله را بازیچهء اطفال، یا خرافه سرایى اخوان به حساب میاور، که عادت ما بر این است که حقایق را در الفاظ و عبارات و اشارات بپوشیم، تا ما را از کارى که داریم باز ندارد.»
مراتب تشکیلات اخوان الصفا
مراتب و درجات تشکیلات اخوان الصفا داراى چهار درجه به شرح زیر بود:
1ـ الاخوان الابرار الرحماء: اینان مبتدیان و کسانى بودند که میان پانزده تا سى سال داشتند. از خصایص لازمهء این گروه صفاى ذات و روح و تیزهوشى و سرعت انتقال بود.
2ـ الاخوان الاخیار الفضلاء: اینان کسانى بودند بین سى تا چهل ساله، داراى مرتبهء روساى سیاست مند، و لازمهء این گروه مراعات اخوان و سخاوت وفیض بخشى و شفقت و مهربانى و وفادارى نسبت به دیگر اخوان بود.
3ـ الاخوان الفضلاء الکرام: اینان بین چهل تا پنجاه ساله بودند. مرتبهء اینان مرتبهء شاهان صاحب قدرت بود و خود خداوندان امر و نهى و پیروزى و قیام علیه خصمان و داورى به هنگام ظهور معاندان و مخالفان طبقه بودند، بدین سان که کار را به رفق و لطف و مدارا فیصله دهند و به اصلاح کشند. این گروه از دانشمندان اخوان بودند که نوامیس را مى شناختند و عقاید را تدوین مى کردند و راه ها را روشن مى نمودند و از حقایق دفاع مى کردند و براى نشر و گسترش دعوت مى کوشیدند.
4ـ مرتبهء کمال و معراج: آخر و مرتبهء کمال است که همهء اخوان از سه درجهء پیشین به این درجه و مرتبه دعوت مى شوند. این مرتبه، از آن کسانى بود که سنشان از پنجاه مى گذشت. اخوان مى گفتند: «این مرتبه، مرتبهء آمادگى براى رستاخیز و مفارقت هیولى است.» در این مرتبه قوهء معراج دست مى دهد و بدان قوه، صعود به ملکوت آسمان، مشاهدهء احوال قیامت بعث و حشر و نشر و حساب و میزان و عبور از صراط و نجات از دوزخ و مجاورت ذات پروردگار رحمان میسر مى گردد.
گزینش و تلفیق
اخوان الصفا در زندگى و آراى خود شیوهء بهگزینى و تلفیق داشتند. مى خواستند از همهء ادیان و مکاتب فلسفى و فکرى استفاده برند آن گاه مردم را به آن چه برگزیده اند دعوت کنند. ولى از میان مردم تنها کسانى را که شایستگى داشتند دعوت مى کردند. در کتاب تاریخ فلسفه در جهان اسلام آمده است: «شایسته است که برادران ـ ایدهم الله ـ در هر سرزمینى که هستند، اگر خواهند دوست و یا برادر تازه اى برگزینند، در احوال او بنگرند، از سابقهء او آگاه باشند، اخلاق او را بیازمایند، از مذهب و عقاید او بپرسند، تا بدانند که صداقت و صفا و مودت و حقیقت و اخوت را شایسته است یا نه. بنابراین، اگر خواهى دوست یا برادرى برگزینى باید، چنان که درهم و دینار را مى سنجى، او را نیز بسنجى. و چنان که خاک زمینى را که مى خواهى در آن درختى بنشانى، وارسى مى کنى، او را نیز وارسى کنى و مانند اهل دنیا،که به هنگام انتخاب زن جهت ازدواج، و خریدن برده و سایر کالاها، به آزمایش و تجسس مى پردازند تو نیز در موقع انتخاب دوست و برادر باید از آزمایش و سنجش خوددارى نکنى.»
رابطهء اعضا با یکدیگر بر پایهء برادرى بوده است. آن ها معتقد بودند که بهترین نعمت ها دو نعمت است: مال و علم مال براى زندگى دنیوى، و علم براى حیات اخروى و چون کسى از این هردو برخوردار بوده و برادرى محروم بدو مى رسید، از مالش او را انفاق مى کرد و با عملش در صدد تهذیب و تعلیم او برمىآمد. اما کسى که علم داشت نه مال، مى بایست با کسى که مال داشت بدون علم، به شراکت و تعاون بزید، اما برادروار به نحوى که مکمل یکدیگر باشند، نه آن که بر هم منت گذارند و یکدیگر را تحقیر نمایند.
تشکیل جلسات
رئیس هر شاخه مى بایست هر دوازده روز یک بار، همهء اخوان را در جایى گردآورد. جاى این اجتماع مشخص نبود، بلکه در هر مکان و موضعى که در آن ایمن بودند تشکیل مى یافت و جز کسانى که خود را تطهیر و تلطیف کرده و تا حد امکان خود را آراسته بودند، احدى را در آن جمع راه نبود. هرگاه کسى از حضور در مجمع تخلف مى کرد، مى بایست عذر قانع کننده بیاورد. و چون جلسه منعقد مى شد، رئیس در جامهء خاص خود ظاهر مى گشت و حکم را بر حاضران مى خواند. و تا آن حد که میزان فهم و گنجایش ذهنشان بود موعظه مى کرد. تا آن گاه که گروهى از آنان دوره به پایان برند و از کوشش و تلاش ایشان رضایت حاصل شود. آن گاه آزمایش هاى دیگر در امور دنیایى و در آن چه مورد علاقه و محبت ایشان بود پیش مىآمد. بدین طریق که ایشان را فرمان مى دادند تا از نزدیکان ببرند و با بیگانگان بپیوندند، و آنان مى بریدند و مى پیوستند. مال خود در آن راه انفاق کنند، انفاق مى کردند. جان خود بر سر این کار ببازند، مى باختند. در راه رضاى خدا بکوشند، مى کوشیدند. از وطن بیرون روند، مى رفتند. از یاران ببرند، مى بریدند. فرزندان خود را بى پدر گذارند، مى گذاشتند. زنان خود را بى شوى سازند، مى ساختند، و از شهر و وطن آواره مى گشتند.
چون کسى چنین مى کرد، و از همهء این آزمایش ها برمى آمد، رئیس او را به علم خود رهبرى مى کرد و کتاب هاى پنهانى بر او مى خواند و اسرار ناگفته مى گفت، و علوم مکتوم آشکار مى ساخت. و رساله ها و کتاب هاى اخوان صفا را بر او مى آموخت، و از اسرار آگاهش مى کرد، و معانى اخبار و روایات و امثال و اشارات را با او در میان مى نهاد. نشر دعوت آنها هم بدین صورت بود که نخست براقناع یک یک افراد طبقات ممتازه مبتنى است، تا وقتى که گروهى نیرومند و بسیار شوند، آن گاه به سوى مردم بیرون شوند و آنان را به پذیرفتن مذهب و آیین خود وادارند، زیرا به هر حال به کار بردن روش منطقى در صحبت مردم جاهل و نادان و قانع کردن آنان سخت دشوار است. از این رو، کسانى را به دوستى و برادرى مى پذیرفتند و در جستجوى آن ها بودند که طبعى نیکو و سزاوار پذیرش داشته باشند.
از نظر اخوان هدف فلسفه باید طورى باشد که بتواند اوضاع سیاسى روز را واژگون کند و اساس و روش خاصى براى زندگى باشد. به عقیدهء آن ها به وسیلهء فلسفه انسان مراتب وجودى را سیر مى کند تا با گذشتن از صراط مستقیم و طریق رستگارى در راه فرشتگان قرار گیرد. عبادات فلسفى اخوان، ماهى سه بار در ابتدا و وسط و میان بیست و ششم و آخر هر ماه صورت مى گرفت، و شامل خطابه اى شخصى و متنى دربارهء عالم خلقت بود و سرودى فلسفى به نام دعاى افلاطون یا مناجات ادریس و یا زبور سرى ارسطو خوانده مى شد و در جهت ستارهء قطبى انجام مى گرفت (که متاثر از عقاید صابیان بود). اخوان سه عید بزرگ فلسفى داشتند که به هنگام ورود خورشید به برج حمل و سرطان و میزان در فصل هاى بهار و تابستان و پاییز صورت مى گرفت و با اعیاد اسلامى فطر و اضحى منطبق مى کردند. در فصل زمستان یک روز را در صومعه مى گذرانیدند و آن روز را به یاد زمانى که اصحاب کهف در غار خوابیده بودند مى گذرانیدند، با آن که ظاهرا از خود فیثاغورث اثرى کتبى نمانده است، تعالیم و عقاید او مخصوصا از طریق آداب و رسوم این جمعیت اخوت به دست مى آید که از آن جمله است: گرایش به زهد، اعتقاد به تناسخ ارواح و علاقه به موسیقى و علم اعداد.
Sources
على اصغر حلبى- گزيدهء متن رسائل اخوان الصفا- سال 1360
حنا الفاخورى- تاريخ فلسفه در جهان اسلام- ترجمه عبدالمحمد آيتى- انتشارات علمى - فرهنگى
عبدالرفيع حقيقت- نهضت هاى فكرى ايرانيان (از آغاز قرن چهارم تا پايان قرن ششم)- شركت مولفان و مترجمان ايران
يوحنا قمير- اخوان الصفا يا روشنفكران شيعه مذهب- ترجمه محمدصادق سجادى- انتشارات فلسفه
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites