سمبل های ادیان مختلف

English 7617 Views |

فروهر

فروهر (Faravahar یا Farohar) فروهر یک نشان کاملا شناخته شده و دقیق زردشتی است. معنای لغوی آن در زبان پهلوی، «من انتخاب می کنم» است. این نماد، یادآور هدف زندگی در روی زمین است؛ زندگی به شیوه ای که روح تعالی معنوی پیدا کند و به اهورا مزدا بپیوندد. این حالت را در اوستا Frasho-kereti می گویند.
این نشان، تعمیم یافته نماد «صفحه بالدار» مصری های باستان است که به عنوان نماد پادشاهی استفاده می شده و بعدها نیز به سرزمین آشور راه یافته است. به هرحال این نماد در دین زردشتی با هدف بازنمایی روح انسانی استفاده شده است. در دین زردشت اعتقاد بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو؛ اثر روشنی) و شر (انگره مینو؛ اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند. روح انسان بین این دو نیرو گرفتار است و توسط هر یک از آن ها به سمت خوبی ها و بدی ها کشیده می شود. دو پای منحنی بلند پایین تصویر که به حلقه (روح فرد) متصل شده اند، نمایشگر این دو نیرو هستند.
در وسط فروهر یک حلقه وجود دارد که نمادی از روح فرد است. شکل دایره آن یادآور ابدی و ازلی بودن روح است و بال های دو طرف، وسیله روح هستند برای پیشرفت و رشد. هر یک از این بال ها سه لایه دارند که یادآور راه آشا یا آرتا (Asha) است: پندار نیک (Humata)، گفتار نیک (Hukhta) و کردار نیک (Hvarasta). روح از طریق توسل به این سه اصل خواهد توانست به سمت تعالی پرواز کند. دامن بسته پایین نشانگر «پندار شر»، «گفتار شر» و «کردار شر» است که روح را از پرواز باز می دارد. بدن و سر انسانی این نماد، از یک طرف نشان دهنده انسانی است که می خواهد راه خود را انتخاب کند و از طرف دیگر نشان دهنده این موضوع است که اهورا مزدا، به هر روح انسانی اختیار داده است تا بین خیر و شر به انتخاب دست بزند. چهره نیم رخ است و این به آن معنا است که با استفاده از سکان آرتا، به سمت پای خیر حرکت کرده است. بدن بالای نماد، دو دست دارد. یک دست به نشانه عمل و تلاش در راه آرتا (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) به سمت بالا در حال حرکت است تا به ما یادآوری کند که برای پیشرفت، نیازمند کوشش هستیم. دست دیگر حلقه ای در دست دارد.
بعضی گفته اند این حلقه نشانه قرارداد و سرسپردگی به راه خیر است و برخی دیگر گفته اند این حلقه نشان دهنده تناسخ انسان در راه رسیدن به خیر است. البته لازم به ذکر است که برخی محققان، تفسیر متفاوتی از بال ها و دامن بسته پایین ارائه می دهند. آن ها مدعی می شوند که بال ها به پنج بخش تقسیم شده اند و این پنج لایه می توانند معرف سرودهای مقدس زردشت (Gathها)، پنج بخش روز (Gehها) و پنج حس انسان باشند. و جهت حرکت توسط باله پایینی که به سه بخش پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک تقسیم شده است، مشخص می شود. این نماد در بنای پرسپولیس و دیگر بناهای زردشتی دیده می شود. البته در جاهایی که لازم بوده در یک فضای افقی بلند جای داده شود، عناصر انسان و پاها از نماد حذف شده اند. در دوران ساسانی حلقه به عنوان نماد پادشاهی به کار رفته و به شکل هاله تقدس، به بالای سر فرد انتقال یافته است.

ستاره داود

ستاره داود (Star Of David). نمادی که ما آن را به عنوان ستاره داود می شناسیم، دو مثلث در هم پیچیده هستند که تشکیل یک ستاره شش گوشه می دهند. در این نماد، یک مثلث رو به بالا و مثلث پایین رو به پایین قرار گرفته است. به هنگام شرح این ستاره شش گوشه باید در نظر گرفت که همین نماد با عناوین دیگر در تاریخ بشر بارها و بارها دیده شده است و حتی در دوران پیش از تاریخ نیز ردپاهایی از آن به چشم می خورد. ستاره شش گوشه نشانه چاکرای قلب است، به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد استفاده شده، در یونان نشانه ازدواج مقدس (Hieros Gamous) بوده و در هند به عنوان نماد رقص کیهانی شیوا و شاکتی به کار رفته است. اما آن چیزی که اینجا مورد نظر ما است، به طور خاص مفهوم "ستاره داود" یهودی ها است و نه ستاره های شش گوشه مشابه. معروف است که سلیمان نبی (ع) اولین بار از آن به عنوان مهر استفاده نمود. بنابراین این علامت مهر یک پیامبر و در نتیجه نشانی الهی است.
یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آن چیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا "سپر داود" خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است. تئوری دیگر این است که در طول شورش های Kochba (در قرن اول) روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند.
در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است. مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود.
گمان دیگر، این است که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد. در نهایت لازم است گفته شود که این نماد بارها و بارها با اهداف تحقیر آمیز به کار رفته است. بعضی ها به استهزاء می گویند که دو مثلث در خلاف جهت یکدیگر نمایاننده تضادهای موجود میان قوم یهود هستند. علاوه بر این در دوران نازی ها، حکومت عثمانی بر فلسطین و... نیز یهودیان به شکلی تحقیر آمیز مجبور بودند بازوبندهایی حاوی این نماد بر بازو ببندند تا همه جا شناخته شوند. در پاسخ به این تحقیرها، امروزه دولت اسرائیل این نماد را به رنگ آبی بر روی پرچم خود نقش کرده است، اما فراموش نکنیم که این نماد نه نماد اسرائیل است و نه حتی نماد یهودیت، نماد اصلی یهودیت شمعدان هفت شاخه ای است که خودشان آن را Menorah می نامند.
مثلث متساوی الاضلاع نماد ارزشهای برابر است و ماسونها آن را با نام ستاره داود می شناسند که از جای گرفتن یک مثلث متساوی الاضلاع بر روی یک مثلث دیگر شکل می گیرد. امروز آن را سمبل قوم یهود می دانند که بر پرچم اسرائیل نیز دیده می شود. اما در حقیقت اصل آن مصری است. اولین بار شوالیه های معبد آن را در تزیین دیوار کلیساها به کار بردند، چون آنها اولین کسانی بودند که در اورشلیم به حقایق مهمی درباره مسیحیت دست یافتند. بعد از، از میان رفتن معبدیان این نشان در کنیسه ها به کار رفت. اما ما در فراماسونری بی شک با همان مفهوم کهن مصری از آن بهره می گیریم و به این صورت دو نیروی مهم را با هم ترکیب می کنیم. با پاک کردن قسمت بالا و پایین دو مثلث به علامت نادری می رسیم که آن را خوب می شناسید.
ستاره داود ستاره 6 گوش منشکل از دو مثلث و در اصل دو هرم می باشد. یکی با راس رو به بالا (سمبل قدرت مصریان) و دیگری هرم واژگون است که با قدرت الهی، ظالمان سرنگون می گردند. در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داود را برخی سپر حضرت داود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی می دانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

صلیب شکسته swastika

طرحی که ما امروزه آن را با نام صلیب شکسته می شناسیم یک نماد مذهبی قدیمی و تقریبا جهانی است. این نماد تقریبا در تمامی قاره ها مشاهده شده و ازگذشته بسیار دور در فرهنگ انسان های اعصار مختلف حضور داشته است. گاهی در میان مردمان غیر سلتی انگلستان (پیکت ها) به نشانه سفرهای خورشید بر روی صخره ها حک شده است. گاهی تزیین بخش کوزه های سفالی یونان باستان بوده و گاهی روی سلاح های جنگی مردم اسکاندیناوی دیده شده است و حتی بیش از هفت هزار سال قبل، در منطقه ای که امروزه آن را فرانسه می شناسیم این نشان روی دیوار غارها کنده شده. صلیب شکسته مشخص کننده آغاز بسیاری از متون مقدس بودایی است و معمولا در مجسمه سازی شرقی، نمادی از جای پای بودا محسوب می شود. در دین جین، صلیب شکسته مشخص کننده تیرتانکارا سوپارسوا (Tirthankara Suparsva) هفتمین جینا (مقدس) است. برای بومیان آمریکا، این نماد نشان دهنده خورشید، چهار جهت و چهار فصل است.
صلیب شکسته، یک صلیب خورشیدی است با شاخه هایی که نود درجه به راست خم شده اند که این خم شدگی نشانه چرخش و دوران است. قرن ها پیش از آنکه این علامت توسط حرب نازی و هیتلر در آلمان استفاده شود، نمادی مقدس در ادیان هندو، جین و بودیسم بوده است و در ادیان الحادی اسکاندیناوی، باسک، بالتیک و سلتیک نیز رواج داشته است و بارها و بارها در تروا، مصر، چین، کره و ژاپن باستان نیز مشاهده شده است.
نام این نماد (Swastika) از زبان سانسکریت مشتق شده است. عبارت Su به معنای "خوب" و عبارت Vasti به معنای "وجود" است و ترکیب آن ها را می توان چیزی شبیه به "خوش زیستی، رفاه، سلامتی" ترجمه کرد. به همین دلیل در هند این نماد به عنوان طلسم باروری و شانس استفاده می شود. حتی در اوایل قرن حاضر نیز این نماد به عنوان نماد شانس در کارت های پستی استفاده شده و حتی در جنگ جهانی اول صلیب شکسته نشانه روی دوش لشکر چهل و پنجم آمریکا بوده است.
صلیب شکسته پیچیده به راست در هند نماد خورشید و انرژی مثبت نیز هست و معمولا در ارتباط با خدای گانش (Ganesh، خدای موفقیت و ثروت) قرار می گیرد و حتی در نقاشی ها، این خدا نشسته بر گل نیلوفری نشان داده می شود که روی یک صلیب شکسته قرار دارد. این نماد نشان دهنده سیر تکاملی جهان و در عین حال مرتبط با خورشید و خدای خورشید (سوریا) است. هر بازوی صلیب شکسته به یک جهت اشاره می کند و به همین دلیل نشانی از استواری و پایداری است و به همین دلیل بر دیوار معابد نقاشی می شود، در مراسم عروسی حضور پیدا می کند و بر روی هدایا قرار می گیرد.
بعضی هندوها، معکوس این نماد (یعنی صلیب شکسته با پیچش به سمت چپ که گاهی Sauwastika نامیده می شود) را نشانه نیروهای مخالف و حمایت کننده از تاریکی و نمادی از خدای کالی می دانند. ترکیب این دو صلیب در کنار یکدیگر برای شرقی ها نشان دهنده نماد یین و یانگ در تائوئیسم خواهد بود. همچنین صلیب شکسته در نمادهای مرتبط با خانواده های فئودال اروپایی بسیار به کار رفته است.
صلیب شکسته در هنر و متون بودایی با عنوان مانجی (Manji) استفاده شده است و نشان دهنده دارما (دکترین بودا درباره نظم جهانی) و توازن نیروهای متضاد است. هنگامی که به چپ پیچیده باشد به آن اومته مانجی (Omote Manji) یا مانجی پیشین می گویند که نمایاننده عشق و رحمت است. هنگامی که به راست پیچیده باشد، اورا اوموجه (Ura Omoje یا اوموجه معکوس) نام می گیرد و نمایشگر قدرت و هوش هستند. مانجی متعادل معمولا در آغاز و پایان متون بودایی گذاشته می شوند. این نماد گاهی بر سینه مجسمه های بودا دیده می شود اما باید توجه کرد که پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از بودایی ها برای جدا نگاه داشتن خود از ایدئولوژی نازیسم، سمت شکستگی صلیب را تغییر داده اند و شکستگی را به سمت چپ تصویر کرده اند. این نماد این روزها روی غذاهای ژاپنی و چینی دیده می شود که نشان دهنده گیاهی بودن مطلق آنان است تا نشان دهد که مصرف آن برای بودایی های راست ایمان ایرادی ندارد. همچنین چینی ها و ژاپنی های بودایی برای پیشگیری از شرور، این نماد را بر یقه پیراهن کودکان نقش می کنند. البته باید توجه کرد که صلیب شکسته با شکستگی به سمت چپ، در داخل هند بسیار کم دیده می شود چرا که همانگونه که ذکر شد، نمادی از نیروهای تاریکی و شر است.
در دین جین، صلیب شکسته تنها نماد مقدس است و یکی از 24 نشانه مبارک به حساب می آید. این نماد نشان دهنده هفتمین آرهات عصر حاضر است. این نماد باید در تمامی کتاب ها و معابد جین حضور داشته باشد و جشن ها معمولا با ایجاد این نماد توسط برنج در محراب ها شروع می شود و خاتمه می یابد.
در اروپای پیش از مسیحیت که ادیان الحادی در آن حکمفرما بودند، صلیب شکسته یک نماد خورشیدی محسوب می شد اما در بسیاری از موارد دیگر، کاربرد آن آنقدر قدیمی است که نمی توان درباره مفهوم آن اظهار نظر قطعی کرد. در مناطق بالتیک صلیب شکسته گاهی "صلیب رعد" خوانده شده و با خدای رعد پرکونز (Perkons) مرتبط دانسته شده است. این نماد در منطقه تروا نیز مشاهده شده و به گمان مورخین، نمادی از مهاجرت مردم آریایی بوده است و به همین دلیل نیز به عنوان نماد نژادپرستان آلمانی انتخاب شده است.

ماه و ستاره

هلال ماه و ستاره (Star and crescent / Moon and Star) این نماد در سطح جهان معمولا به عنوان نماد «اسلام» شناخته می شود و حتی تعدادی از کشورهای اسلامی، آن را بخشی از پرچم ملی خود اعلام کرده اند (از جمله ترکیه و پاکستان). این نماد از دو بخش تشکیل شده است. یک هلال ماه و یک ستاره پنچ گوشه. ترکیب این دو به عنوان یک نماد مستقل، به دوران سومرهای باستان بر می گردد که در آن تمدن از این نماد به عنوان هماهنگی خدای خورشید و خدای ماه استفاده می شده (اولین آثار مشاهده شده بر می گردد به سالهای 2100 قبل از میلاد). در موارد دیگر این نماد نشان دهنده الهه های تانیت (الهه اصلی کارتاژها) و حتی دایانا (خدای حیوانات وحشی و شکار در میان رومیان) بوده است.
در دوران گسترش اسلام، نماد هلال ماه (به شکل) به عنوان علامت شهر کنستانتیپول، مرکز امپراتوری روم شرقی استفاده می شد. وقتی که مسلمانان در 1453 این شهر را فتح کردند، علامت آن را نیز برای خود برگزیدند و تنها آن را چرخاندند تا نمایاننده یک ماه رو به افول (در نیمکره شمالی) باشد. بعدها این علامت به عنوان نماد عثمانی ها پذیرفته شد و از آنجایی که در آن دوران سلسله عثمانی سردمدار سیاسی اسلام بود، در جهان این نماد به عنوان نماد اسلام شناخته شد. در اوائل قرن 19، یک ستاره در کنار این ماه قرار گرفت و بعد از چندی به یک ستاره دقیقا پنچ گوش تغییر کرد. از ابتدای قرن بیستم، کشورهای اسلامی دیگری نیز این نماد را در پرچم خود قرار دادند.
ستاره پنج گوشه در این نماد، به تعبیر عده ای نشان دهنده پنج رکن دین اسلام است:
شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و محمد رسول او است. نماز، زکات، روزه ماه رمضان، حج.
همانگونه که دیده شد، این نماد چندان ریشه در باورهای اسلامی ندارد و در قرآن یا سخنان محمد (پیامبر اسلام) نیز از آن سخنی به میان نیامده است. به همین دلیل بعضی از مسلمانان آن را به عنوان نماد دین خود قبول ندارند و حتی عده ای آن را علامتی کفر آمیز می دانند. امروزه در مواردی (از جمله پرچم ترکیه) فاصله ستاره با ماه بیشتر شده است تا ظاهر نماد با قوانین ستاره شناسی مطابقت داشته باشد.

نشان رائیلسم

توضیح در مورد این آیین:
آیین رائیل یکی از آیین های مبتنی بر UFO (بشقاب پرنده ها و موجودات فضایی) است که بر خلاف دیگر آیین های مشابه، خلقت را بر اساس مراجعه به کتب مقدس توضیح می دهد. هسته مرکزی اعتقادی این آیین این است که عبارت "الوهیم" (Elohim) در کتاب مقدس یهود به جای "خدا" باید به "آنانی که از آسمان آمده اند" ترجمه شود. بنا به اعتقاد این گروه، الوهیم از سیاره ای دیگر آمده اند و باعث ایجاد حیات بر روی زمین شده اند. آن ها اعتقادی به خدا ندارند و در عوض الوهیم (خالقان علمی ما) را مبداء حیات هوشمند در زمین می دانند. نماد اولیه یک صلیب شکسته محصور در ستاره داود بود. صلیب شکسته هیچ ربطی به نازی ها نداشت بلکه به معنای قدیمی شرقی خود، نشان دهنده حرکت چرخشی عالم وجود بود. نماد فعلی رائیلیان، همان ستاره داود است که یک کهکشان در حال چرخش را احاطه کرده است. این نماد پس از اینکه نماد قبلی به خاطر مشابهتش با صلیب شکسته برای یهودی ها خصمانه تشخیص داده شد، تغییر کرد.

Lutos نیلوفر آبی
نیلوفر آبی در هندو، بودیسم و ادیان مصری مقدس شناخته شده است. نیلوفر آبی (لوتوس) نوعی زنبق آبی است که با رشد در آب های گل آلود، شکوفه می دهد و به همین دلیل مظهر خلوص، پاکدامنی و همچنین رستاخیز شناخته می شود. نیلوفر آبی همچنین یکی از هشت نشانه سعادت در بودیسم است. نیلوفر آبی هشت برگ در ماندالاهای بودایی به عنوان نمادی از هماهنگی کیهانی به کار رفته است. در همین متون، نیلوفر هزار برگ نمادی از روشن شدگی معنوی است. همچنین شکوفه نماد نیروهای بالقوه است. مانترای (دعاهای یک یا چند کلمه ای) مشهور بودایی "Om mane padme" به روشن شدگی «گوهر در نیلوفر» اشاره دارد. در اسطوره شناسی مصری، نیلوفر آبی با خورشید مرتبط است چرا که در روز شکوفه می زند و در شب بسته می شود. همچنین این باور وجود دارد که نیلوفر آبی به خورشید حیات داده است.

عنصر کلاسیک

بسیاری از فلاسفه قدیم به شکلی از چهار عنصر اصلی تشکیل دهنده جهان برای توضیح الگوهای موجود در طبیعت اعتقاد داشته اند. شکل یونانی این اعتقاد که به دوران پیش از سقراط باز می گردد در طول قرون وسطی و رنسانس نیز به حیات ادامه داد و تاثیر خود را بر اندیشه و فرهنگ اروپایی برجای گذاشت. البته این اعتقاد به چهار عنصر بسیار پیش از این در ایران، هند، چین و خاور دور نیز حضور داشته اند و به راحتی می توان حضور آن را در عقاید زرتشتی، بودایی، هندو و تقریبا تمامی ادیان سری (Esoteric) نشان داد. در یونان باستان، چهار عنصر اصلی، آتش، خاک، هوا و آب بودند که این الگو تقریبا در همه جا تکرار شده است. افلاطون از این عناصر را دارای ریشه های پیشا سقراطی می داند. نمودار روبرو نشان دهنده خصوصیت هر یک از این چهار عنصر است:
آتش، گرم و خشک است.
خاک سرد و خشک است.
هوا گرم و تر است.
آب سرد و تر است.
به گفته گالن (Galen) این عناصر توسط هیپوکراتوس (پدر پزشکی مدرن) برای توضیح بدن انسان به عنوان چهار نوع مزاج گوناگون به کار رفته است: صفرای زرد (آتش)، صفرای سیاه (خاک)، خون (هوا) و بلغم (آب). بعضی کیهان شناسان عنصر پنجم (اثیر یا اتر) را نیز به چهار عنصر فوق الذکر اضافه کرده اند. از جمله ارسطو که با اعتقاد به اینکه آب، باد، هوا و خاک عناصر زمینی و فساد پذیر هستند، ستارگان را از اثیر/ اتر می دانسته. اثر (Aether) در یونانی از ریشه Eternity (ازلی و ابدی) گرفته شده است. لازم به ذکر است که بعضی متخصصین امور خفیه (Occultist) امروزی، این چهار عنصر ابتدایی را نمادی قدیمی از چهار حالت ماده دانسته اند. خاک برای جامد، آب برای مایع، هوا برای گاز و آتش برای پلاسما.
محققان درباره مشابهت این چهار عنصر بنیادین در بسیاری از فرهنگها تذکر داده اند که این چهار عنصر پایه حیات برای انسانها بوده اند. خاک، غذای ما را تامین می کرده، آب و هوا لازمه ادامه حیات ما بوده اند و خورشید و آتش، گرما بخش زندگی بوده اند پس طبیعی است که بسیاری از گرایش های دینی، مفاهیمی خاص برای این چهار عنصر ابداع کنند یا حتی فلاسفه این چهار عنصر را عناصر اولیه جهان بدانند. نکته: ارزشمند است بدانیم که در هندوئیسم و در سنتهای ژاپنی، عنصر پنجم فضا (Space) و تهی (Void) است.

خاک
خاک یا زمین یکی از عناصر اربعه جهان باستان در فرهنگ یونانی و بسیاری از فرهنگ دیگر باستانی است. خاک سرد و خشک است و بر اساس نظر افلاطون با معکب مرتبط است. در سنت ویکا (ویکان؛ نوعی رجعت مدرن به ادیان چند خدایی جهان پیش از مسیحیت) خاک با جهت شمال، فصل زمستان و رنگ سبز مرتبط است. خاک معمولا با مربع سبز، طبل، پوست حیوانات، سکه، طلسم پنج گوش، شیر، ضربان قلب، جواهرات، استخوان و چوب بلند نمایش داده می شود. خاک نمایش دهنده قدرت، وفور، پایداری و زنانگی است. در مناسک خاک از طریق دفن کردن اجسام در آن، گیاهها یا ساخت اشکال با چوب یا سنگ حضور پیدا می کند.
تجلی عنصر خاک معمولا به شکل گیاهان و درختان، کوهها، جنگل، غار و باغ است. در میان حیوانات نیز گوزن، گاو نر، خوک ماده، خرس و مار و تمامی حیوانات زندگی کننده زیر خاک یا نقب زن (مثل موش کور و خرگوش) نمایندگان عنصر خاک هستند. موجودات علوی ای همچون فاون/ ساتیر (موجود نیمه بز و نیمه انسان)، دیو و گورزاد (Gnome) و حوری و جن جنگلی نیز با این عنصر مرتبط هستند. مکان خاک در پنج ضلعی (پنتاگون) در سمت چپ پایین است. در چین و ژاپن عنصر زمین توسط لاک پشت، در آزتک ها با خانه، در هندو با نیلوفر آبی، در یونان با چرخ و در مسیحیت با گاو نر نشان داده می شود. حضور نماد خاک، نشان دهنده امور مالی، تجاری، پولی، خانه، فامیل و امنیت فیزیکی است. مشخص است که اطمینان مالی نیز بخشی از امنیت دنیای فیزیکی به شمار می رود. لازم به ذکر نیست که عنصر زمین، بخشی از «مادر زمین» است و به همین دلیل کاملا مرتبط با طبیعت و هر چیز که شکلی مادی داشته باشد بخشی از این طبیعت به شمار می رود.

آب
آب یکی از چهار عنصر کلاسیک یونان باستان و بسیاری دیگر فرهنگ های جهان است. آب سرد و تر طبقه بندی می شود و بنا بر نظر افلاطون، با بیست وجهی مرتبط است.
در سنتهای ویکا (شکلی از ادیان مدرن چند خدایی که به مفاهیم پیشامسیحی رجعت می کنند و از دید مسیحیان به جادوگری می پردازند) آب با جهت غرب، فص پاییز و رنگ آبی مرتبط است. این مفهوم گاهی با یک هلال آبی، جام، زنگ، صدف، سنگ صفیر و لاجورد، اشک و دیگهای بزرگ بازنمایی می شود. آب در علوم سری نشان دهنده هیجانات و احساسات، علم، روح و زنانگی است. در مناسک آب معمولا با ریخته شدن روی اشیای دیگر، دم کردن، جادوهای شفا بخشی، حمامهای رسمی و رها سازی اشیا در تلاطم آب، کاربرد پیدا می کند. در اندیشه تائوئیستی، آب بازنمای هوش و فرزانگی است اما حجم زیاد آن می تواند باعث مشکل شدن انتخاب و پیگیری امور شود. عنصر آب، به راحتی می تواند بر عنصر آتش فایق شود ولی خود تحت سلطه عنصر خاک است. آب به شکل رود، دریا، اقیانوس، دریاچه، فوران، مه، نوشیدنیها و باران ظاهر می شود. در میان حیوانات دلفین، فوک، لاک پشت و انواع ماهی نشان دهنده آن هستند. همچنین موجودات علوی همچون پری دریایی (Undine/Mermaid)، حوری دریایی (Oreade/Naiad) و اژدها و ماردریایی نیز با آب مرتبط هستند. در پنج ضلعی (پنتاگرام) مکان آب در سمت راست بالا است. در چین و ژاپن لاک پشت سیاه نماد آب است. در دین آزتکی، عصا و در هندوئیسم، یک جام خون.

ین و یانگ، معرف تائویسم و دیگر مکاتب رازورزانه چین

ستاره نه پر، سمبل بهاییت، سمبل سیک ها: شبدر. شبدر (Shamrock، Trefoil Cloverleaf) شبدر به عنوان نمادی باستانی قوم سلت، نمادی همیشه حاضر در ایرلند است و در فرهنگ مدرن امروز نیز نشانه ای از خوش شانسی به حساب می آید. در دنیای مسیحیت، شبدر بخشی از تزئینات مراسم مربوط به سنت پاتریک است.
افسانه ای در مسیحیت کاتولیک وجود دارد که می گوید سنت پاتریک (مبلغ مسیحی قرن پنج و قدیس حامی ایرلند) از سه برگ شبدر برای آموزش تثلیث استفاده می کرده است. قرن ها قبل از وی نیز کشیشهای اقوام گل و انگلستان باستان از همین روش برای توضیح نمادین مفهوم «سه در یک» استفاده می کرده اند، از جمله سه قلمرو زمین، آسمان و دریا؛ سه دوره زندگی آدمی و سه مرحله ماه. بنا به معتقدات سلتی، شبدر جادویی است علیه شرور و این عقیده در فرهنگ مدرن نیز ظهور کرده است و بسیاری افراد یافتن شبدر چهاربرگ را نشانه ای از شانس و اقبال مساعد می دانند.

Sources

ماهنامه اخبار ادیان- شماره 21

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information