آثار همزیستی مسالمت آمیز فرهنگ ها

English 3704 Views |

خداوند در قرآن می فرماید: «قل یا أهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد الا الله و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون ألله؛ بگو ای اهل کتاب به سوی کلمه ای که پذیرفته ی ماست روی بیاورید: که تنها خدا را عبادت کنیم و چیزی را برای او شریک قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد» (آل عمران/ 64). پایه ی اصلی گفت وگوی ادیان، شناخت و فهم متقابل ادیان است. توسعه و پیشرفت جامعه ی بشری، به ویژه توسعه و گسترش حیرت آور وسایل ارتباط جمعی و انتقال و مدیریت اطلاعات، انسان ها را در سطح جهانی به یکدیگر نزدیک کرده و آنان را کنار هم قرار داده است. زندگی مسالمت آمیز در عصر حاضر بسی بیش از گذشته، به شناخت و فهم متقابل نیاز دارد. در تاریخ بشری تحمیل عقاید از گذشته های دور تا به امروز آثار زیانبار و جبران ناپذیری برای انسان ها داشته است. ایجاد بستر شناخت و فهم متقابل، وظیفه ی اصلی بزرگان و دانشمندان دینی و غیردینی و انتخاب برعهده ی انسان هاست. گذشته از اهداف غیردینی سران دینی در قرون وسطی که جنگ های صلیبی را به راه انداختند، اسلام و مسیحیت همواره به شناخت و تفاهم متدینان دو طرف و توسل و تمسک به فصول مشترک بین آن دو -که همانا عبادت خدای یگانه، ایمان به آخرت، دعوت به خوبی ها و بازداشتن از بدی ها و رقابت در نیکی هاست- رهنمون شده اند. همین فصول مشترک، پایه و اساس زندگی مسالمت آمیز بین مسیحیان و مسلمانان در جوامع اسلامی است؛ به طوری که قرن هاست که این دو دسته از مؤمنان عملا زندگی صلح آمیزی را در کنار یکدیگر ادامه داده اند. با گذشت زمان توجه مسلمانان و مسیحیان به این زندگی مسالمت آمیز بیشتر جلب شده است؛ توجه به آثار این زندگی برای رسیدن به صلح جهانی بیش از پیش ضروری است.

مهم ترین آثار زندگی مسالمت آمیز را می توان در امور زیر مشاهده و مطالعه کرد:
1- تفاهم و شناخت متقابل مسلمانان و مسیحیان
2- تعاون علمی، فرهنگی و هنری بین آنها
3- فهم عمیق تر ادیان از همدیگر که مایه ی حرکت به سوی دنیای بهتر، عادلانه تر و توأم با محبت و معنویت است
4- افزایش امکان صلح در بین ملت ها
5- تبادل فرهنگی بین مسلمانان و مسیحیان؛ مبادله ی فرهنگی هجمه ی فرهنگی نیست. پیروان اسلام و مسیحیت به منظور حفظ اصول و مبانی فرهنگی باید در جهت کمال و اصلاح فرهنگ خود قدم بردارند، عناصر بازدارنده از پیشرفت مادی و معنوی را از فرهنگ خود حذف و عناصر مقوم و تقویت کننده را پشتیبانی و حمایت کنند. باید یادآور شویم که آثار به وجود آمده جنگ و یا برخورد بین مسیحیان و مسلمانان را نه در اسلام و نه در مسیحیت، بلکه باید در اهداف و اغراض قدرت ها و افرادی جست وجو کرد که این برخورد یا جنگ را تحمیل می کنند. ضمن اینکه نباید تفاوت ها و اختلافات بین اسلام و مسیحیت را نادیده گرفت. به نقاط مشترک بین آن دو نیز توجه کرد تا بتوان بدان تکیه کرد و از آن امتیازات و مشترکات بهره جست. زندگی مسالمت آمیز که مبتنی بر گفت و گوی ادیان است، این معنا را در خود دارد که به طور مسلم هر یک از دو امت مسیحی و مسلمان با حفظ فرهنگ خود از مشترکات دینی بهره جسته و بر آن تأکید می کنند. حفظ فرهنگ از لوازم ضروری گفت و گوست. گفت و گو به معنای از دست دادن فرهنگ خود نیست؛ استفاده از فرهنگ ها یک امر طبیعی در همه ی ملت ها است. فرهنگ از سه بخش اساسی باورها، رفتارها و کالاها تشکیل شده است. فرهنگ، هویت هر ملت و گروهی را تضمین می کند. بدون فرهنگ بحران هویت -که یکی از عوامل بحران ساز اجتماعی و در نتیجه از عوامل تنش ها و درگیری ها است- دامن جامعه را می گیرد. بسیاری از ویژگی های یک ملت و اعضای آن به فرهنگ آن مربوط است. کلیه ی روابط متقابل اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و حتی مفاهیمی مثل آزادی، ریشه در فرهنگ دارد.

آیزابرلینلل، فیلسوف انگلیسی می گوید: «ریشه ی آزادی آن است که تعلق و سرمایه ی فرهنگی وجود داشته باشد و اگر شما تعلق و سرمایه ی فرهنگی نداشته باشید نمی توانید از آزادی صحبت کنید». از این نظر، متوجه می شویم که چرا تحرکات سیاسی امروز رنگ و بوی فرهنگی گرفته و این موضوع نه تنها در غرب، بلکه در جهان سوم و کشورهای در حال توسعه نیز قابل مشاهده است. بدین ترتیب ملت های مختلف می خواهند به نوعی از طریق تحرکات سیاسی، در جهان نقش فرهنگی ایفا کنند. جهانی شدن درست در خلاف جهت این جریان حرکت می کند و در پی ریشه کن کردن و حذف فرهنگ ها است. جهانی شدن به معنای سلطه و غلبه بر فرهنگ های دیگر و حاکمیت بخشیدن به یک فرهنگ به اصطلاح جهانی است. فرهنگ جهانی از سوی قدرت های جهانی و به ویژه قدرت استکباری آمریکا پشتیبانی می شود. قدرت های بزرگ جهانی متوجه شده اند که تنها با اقتصاد جهانی نمی توان ملت ها را مهار کرد. ممکن است بعضی در چرخه ی اقتصاد جهانی قرار گیرند و از نظر فرهنگی روی پای خود بایستند؛ ولی در جهانی شدن، فرهنگ مورد حمله قرار می گیرد و از آن به بعد هیچ ملتی دیگر خودش نیست؛ چون هویت خود را از دست داده است و در نتیجه نمی تواند روی پای خود بایستد، بلکه باید از هر جهت به قدرت های بزرگ تکیه کند و این همان فاجعه ی جهانی است.

مهم ترین مساله ی جهانی شدن، ابعاد غیر انسانی این پدیده است که چالشی واقعی برای ادیان ابراهیمی-توحیدی به دنبال دارد. عدالت، نخستین و مهم ترین مسئله ی پایمال شده در زیر چرخ های جهانی شدن است؛ در حالی که عدالت بنیادی ترین اصول در همه ی ادیان به ویژه ادیان توحیدی مثل اسلام و مسیحیت است. عدالت از جهات گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانی در جهانی شدن مورد هجوم قرار می گیرد. بدین ترتیب جهانی شدن پدیده ای است که کیان و هویت بشری را نشانه رفته و آن را مورد تهدید قرار داده است. زندگی مسالمت آمیزی که مسلمانان و مسیحیان به ویژه در کشورهای اسلامی داشته اند و گفت وگوی ادیانی که سال هاست در سطوح مختلف و با مذاهب متعدد به طور عملی آغاز شده است، تفاهم و تعامل را در بین پیروان ادیان توحیدی گسترش داده و تقویت کرده است. در نتیجه، به طور اصولی گفت وگوی ادیان در برابر جهانی شدن قرار می گیرد. گفت وگوی تمدن ها نیز اعتراضی است به همه ی سلطه جویی های غرب و به ویژه آمریکا. گفت وگوی تمدن ها فریاد ضد استعماری در آغاز هزاره ی جدید و روشی متمدنانه برای اعلام وجود سیاسی و راهی است برای تمایز و حفظ فرهنگ ها و هویت های فرهنگی. درست به همین علت است که همه ی ملت های جهانی که به فرهنگ خود علاقه دارند، از پیشنهاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، سید محمد خاتمی در کنفراس سران سازمان ملل متحد استقبال قابل توجهی کردند و سال 2001 را که آغاز هزاره ی سوم است، سال «گفت وگوی تمدن ها» نامیدند تا هزاره ی دوم را که مملو از خونریزی، جنگ، بی عدالتی و سلطه جویی بود، در هزاره ی سوم با زندگی مسالمت آمیز و برقراری ارتباط فرهنگی-انسانی و الهی جبران کنند.

Sources

مركز گفتگوی اديان- مجموعه مقالات خانواده و همزيستی مسالمت آميز از نظر اسلام و مسيحيت ارتدوكس- مقاله آثار همزيستی مسالمت آميز فرهنگ ها- نوشته محسن خليجی

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information