راه درمان غرور
English 3715 Views |از آنجا که غرور و فریب خوردگی از جهل و هوی و هوس نفس ترکیب یافته است، پس هر کس که هوشیار و زیرک و آگاه به خود و پروردگار خویش و دنیا و آخرت و خطر بزرگ وسوسه های شیطان و نفس باشد و چگونگى سلوک به سوى خدا و آنچه آدمى را به او نزدیک مى سازد و از او دور مى کند بداند، و به آفات راه و دشواری ها و سختی هاى آن آگاه باشد، از غرور اجتناب مى کند و فریب شیطان را در هیچ یک از امور نمى خورد. هر کس خود را به بندگى و ذلت (نسبت به پروردگار) شناخت، در مى یابد که شهوات حیوانی براى او زیانبار است و تنها معرفت و عبودیت خداست که موافق طبیعت و فطرت اوست، پس نفس خود را رام شهوات دنیا نمی کند و هر که پروردگار خود را شناخت و دنیا و آخرت و لذات آن دو و ناسازگارى آنها را دانست رغبت به سراى آخرت و نفرت و بیزارى از دنیا و لذات آن در دلش بیدار و بر انگیخته مى شود و چون این خواست و اراده بر دل وى چیره شد نیتش در همه امور درست مى گردد و اگر مثلا به خوردن یا بر آوردن حاجتى اشتغال نمود قصدش از آن کمک گرفتن براى سلوک راه آخرت است و هر گونه فریفتگى و غرورى که سرچشمه آن کشمکش اغراض و آرزومندى و کشیده شدن به دنیا و به جاه و مال باشد از او برطرف شده است، ولى تا وقتی که دنیا براى او محبوب تر از آخرت باشد و هواى نفس خود را از رضا و خشنودى خدا بیشتر دوست بدارد، رهایى از غرور برایش ممکن نیست.
پس کار اصلى در درمان غرور این است که: بداند شیطان دشمن دیرینه انسان است و نسبت به وسوسه های او آگاهی پیدا کرده و خود را از گرفتاری در دام آنها برهاند و نیز بداند که تا وقتی که با اجرای برنامه و فرامین الهی به اصلاح خود نپرداخته، نفسش نیز از درون به سمت بدی ها و گمراهی ها تمایل دارد (چون گرفتار نفس اماره است). پس باید در فریب های شیطان و نفس دقیق شده و حقیقت آنها را بررسی کرد. اگر انسان به گذشته خویش برگردد که طفلى بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آینده خویش بنگرد که پیر و ناتوان و از کار افتاده مى شود و اگر چند روزى قدرت، مال، ثروت، جوانى و زیبایى دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز که به شبى از بین مى رود و به جمالت نناز که به تبى از بین مى رود!» همه اینها آسیب پذیر است و نیز اگر به تاریخ پیشینیان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از میان رفتن اموال و نابودى امکانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد. چگونه انسان به علمش مغرور شود و حال آنکه ممکن است با ضربه اى که به مغز او تصادفا وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش کند حتى نام خود را نیز فراموش کند؟! چگونه به اموالش مغرور گردد در حالى که با یک نوسان بازار و پیش آمدن یک حادثه مهم اجتماعى، سیاسى و یا نظامى نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلکه بدهى زیادى به بار آورد؟! چگونه به قدرتش بنازد در حالى که ممکن است فردا آن را از دست دهد و پشت میله هاى زندان باشد! به هر حال آنچه انسان را از مرکب غرور پایین مى کشد و به مستى غرور پایان مى دهد شناخت خویشتن و اوضاع جهان و بى اعتبارى و شدت دگرگونى احوال آن است.
قرآن مجید به مغروران خطاب مى کند و با این سخن بیدارگر به آنها هشدار مى دهد، مى فرماید: «اولم یسیروا فى الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جائتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (براى زراعت و آبادى) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند و عمران نمودند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى کردند» (روم/ 9) اگر انسان درست به جسم و روح و امکانات خود توجه کند که چقدر آسیب پذیرند و چگونه حوادث کوچک مى توانند زندگى او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمى شود، امیرمؤمنان على (ع) مى فرماید: «مسکین بن آدم مکتوم الاجل، مکنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقة و تقتله الشرقة و تنتنه العرقة؛ بیچاره آدمیزاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط مى شود، پشه اى او را مى آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایى او را مى کشد و عرق مختصرى او را متعفن و بدبو مى سازد» و همچنین دل را از دوستى دنیا خالى کند و به شهوات دنیوی دل نبندد و بداند که دنیا، سرای سرگرمی و بازیچه است «و ما هذه الحیاة الدنیا إلا لهو و لعب و إن الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» (عنکبوت/ 64) و این زندگى دنیا چیزى جز لهو و بازى نیست و به درستى که زندگى حقیقى، آخرت است اگر بناى فهمیدن داشته باشند) و لذات آن زودگذر و فناپذیر هستند علاوه بر آنکه در کنار لذت بردن، رنج و سختی هم وجود دارد مثلا قسمتی از غذای لذیذی که انسان می خورد پس از مدتی تبدیل به فضولاتی می شود که موجب اذیت او می گردد و زندگانی دنیا جز مایه فریب نیست «و ما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور؛ و زندگى دنیا جز کالایى فریبنده نیست» (آل عمران/ 185)
در کلام منسوب به امام صادق (ع) در کتاب مصباح الشریعه آمده است: «و بدان که نمى توانى از تاریکی هاى غرور و آرزومندى بیرون آیى مگر اینکه به راستى به خدا باز گردى و به درگاه او زارى و تضرع کنى و عیب هاى نفس و احوال خود را که نه با عقل و علم سازگار است و نه دین و شریعت و سنت هاى رهبران و پیشوایان هدایت آن را تحمل مى کند بشناسى و اگر به عیوبى که در تو هست راضى باشى، هیچ کس شقی و بدبخت تر از تو نیست به سبب عملی که انجام دادی و عمر هیچ کس ضایع تر و تباه تر از تو نیست و در قیامت جز دریغ و حسرت بهره اى ندارى».
راه درمان فریب خوردگی نسبت به دنیا
راه درمان این فریب خوردگی و جهل در درجه اول ایمان به وجود خداى تعالى و حقانیت پیامبر اکرم (ص) و سپس عمل به مقتضای ایمان خود و توجه کردن به آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده و هر مومنی باید به صحت آنها ایمان داشته باشد. از آن جمله است، آیات و روایات زیر:
«ما عندکم ینفد و ما عندالله باق؛ آنچه نزد شماست از میان مى رود و آنچه نزد خداست باقى است.» (نحل/ 96)
«و الآخرة خیر و أبقى؛ و آخرت بهتر و پایدارتر است.» (اعلى/ 17)
«و ما عند الله خیر و أبقى؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است.» (قصص/ 60)
«و ما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور؛ و زندگى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.» (آل عمران/ 185 و حدید/ 20)
«فلا تغرنکم الحیاة الدنیا...؛ زندگى دنیا فریبتان ندهد...» (لقمان/ 33 و فاطر/ 5)
امام علی (ع) می فرمایند: «اتقوا غرور الدنیا فإنها تسترجع (تترجع) أبدا ما خدعت به من المحاسن و تزعج المطمئن إلیها و القاطن؛ از فریب دنیا بپرهیزید؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبانه به انسان دهد، همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند، کوچ دهد.» (غررالحکم، 2353)
همچنین با دقت در دو دلیل ذکر شده، بطلان آن ها آشکار می شود. کسانی که می گویند دنیا تقد است و آخرت نسیه، از این غافل شده اند که اگر چه دنیا نقد و آخرت نسیه است، اما این چنین نیست که هر نقدى بهتر از نسیه باشد. اگر چنین بود چرا وقتی پزشک خوردن بعضى از غذاهای لذیذ را، که بیمار خیلی به آنها علاقه دارد، برای او ممنوع می کند؛ او غذای نقد را به امید سلامتی نسیه ترک مى کند. بلکه اکثر اعمال بندگان مانند زراعت و تجارت و معامله، از این قبیل است، زیرا مال نقد خود را صرف مى کنند به امید نسیه بیشتر. پس وقتی که می توان یک نقد را به جهت نسیه بیشتر داد، چگونه نمی توان دنیاى پست را که در برابر آخرت ارزشی ندارد، برای رسیدن به آخرت فدا کرد. علاوه بر این، لذات دنیایی زود گذر و غیر دائمی بوده و با انواع آفات و غم و غصه مخلوط هستند، پس لذت حقیقی نمی باشند.
امام علی (ع) می فرمایند: «لا یغرنک ما أصبح فیه أهل الغرور بالدنیا فإنما هو ظل ممدود إلى أجل محدود؛ برخورداری فریفته شدگان به دنیا، تو را نفریبد؛ زیرا آن برخورداری سایه ای زود گذر است.» (غررالحکم، 8279)
محیطش پر کدورت مرکزش دور *** هوایش پر عفونت چشمه اش شور
بر خلاف لذات اخروی که از همه آفات دور، و با هیچ کدورتى مخلوط نیست. سلطنتى است بى زوال و راحتى است بى رنج و ملال.
اما استدلال دوم نیز صحیح نیست زیرا اولا وقوع قیامت و جهان آخرت برای تمامی مؤمنان، امری یقینی است و دلیل آن آیات و روایات دلالت کننده بر این مطلب است که هر مؤمنی به آنها ایمان دارد. علاوه بر این، از خبر دادن تعداد بسیار زیادی از بزرگان و انسان های درست کار و راستگو به یک واقعه، برای انسان عاقل یقین به آن واقعه حاصل می شود. چنانچه مریضى که داروى بیمارى خود را نداند هر گاه همه پزشکان بر دارویی اتفاق نظر داشته باشند، نفس وى به گواهى آنها اطمینان مى یابد و از آنها درخواست دلیل نمى کند، بلکه به سخن آنان وثوق پیدا مى کند و آن را به کار مى بندد، هر چند کودکان و انسان های کم عقل و بى سواد آنها را تکذیب کنند و ثانیا چنین نیست که بتوان هر یقینى را بر هر احتمالى ترجیح داد. از این جهت است که اگر در سفره، عسلى باشد، که ممکن است زهر در آن باشد، قطعا عاقل از آن اجتناب کرده و لذت یقینى عسل را به خاطر ضرر احتمالى زهر ترک مى کند. به خصوص، احتمالى که تعداد بسیاری از اهل علم و عقل بر آن گواهى دهند. پس چگونه انسان حاضر نمی شود از لذت آمیخته با کدورت چند روزه دنیا دست بر دارد به امید لذت جاوید آخرت که اگر چه به اعتقاد او احتمالى است، ولی بزرگان عقلا از جمله انبیاء و اولیاء و حکما و عرفا بر وجود آن گواهى داده اند؟
Sources
ملا مهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم اخلاق اسلامى ) جلد 4- صفحه 40-41
ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن جلد 2- 172-174
ملا اخمد نراقی- معراج السعاده جلد2- صفحه 638-639
برگرفته از آثار عبدالله جوادی آملی- دنياشناسى و دنياگرايى در نهج البلاغه- صفحه 15-16
ملا مهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم اخلاق اسلامى) جلد4- صفحه 13-14
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites