شیوه های تبلیغ و دعوت حضرت ادریس علیه السلام

English 3887 Views |

حضرت ادریس از پیامبران قدیم است که بین دوره آدم و نوح مى زیسته است. نام اصلى او اخنوخ بوده و از اجداد حضرت نوح به شمار مى رود. قرآن در دو جا از او نام برده و از او به نیکى یاد کرده است: «و اذکر فى الکتاب إدریس إنه کان صدیقا نبیا* و رفعناه مکانا علیا؛ و در این کتاب از ادریس یاد کن. که او راستگویى پیامبر بود، و ما او را به مقامى بلند ارتقادادیم.» (مریم/ 56- 57) «و إسمعیل و إدریس و ذوالکفل کل من الصابرین* و أدخلناهم فى رحمتنا إنهم من الصالحین؛ و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند و ما ایشان را در رحمت خود وارد کردیم چرا که ایشان از شایستگان بودند.» (انبیاء/ 85- 86)

ادریس، اسوه تعلیم و تدریس
در میان شیوه هاى ارشادى ادریس، آنچه بیش از همه بارز و جلوه گر است، توجه و اهتمام زاید الوصف آن نبى گرامى به دانش و علم آموزى و انتقال علوم به انسان هاست. او در عرصه دانش و تعلیم بر همگان پیشى گرفته، با تعالیم الهى به آموزش خط، نگارش و دانش هاى مختلف پرداخت. قرآن مجید، شرحى درباره شیوه و کیفیت دعوت ادریس به دست نداده و تنها در خلال روایات مى توان روش هاى دعوت و نیز اخلاقیات دخیل در دعوت او را استخراج کرد.

شیوه هاى دعوت حضرت ادریس
شیوه هاى دعوت او اعم از روش هاى مستقیم و غیر مستقیم اینهاست:

1. تعلیم علوم و فنون
پیامبران الهى پس از ارائه محورهاى اصلى دعوت (توحید، نبوت و معاد) شیوه هاى دیگر را بر اساس نیازها و مقتضیات زمینى و زمانى اتخاذ مى کرده اند. دوران ادریس زمانه اى به دور از دانش و فرهنگ بود و او از جانب داناى مطلق هستى، مأمور تأسیس علوم و فنون و تعلیم دانش هاى مختلف مى گردد. در بحارالأنوار وجه تسمیه ادریس، اهتمام او به درس و علم دانسته شده است. «و إنما سمى إدریس لکثرة ما کان یدرس من حکم الله عز و جل و سنن الاسلام؛ او ادریس نامیده شده به علت آن که بسیار در احکام الهى و آداب اسلامى مطالعه مى نمود.» (بحارالأنوار، ج 11، ص 270) در تفسیر المیزان از على بن ابراهیم نقل شده که: «ادریس را به خاطر کثرت دراست و مطالعه نوشته ها بدین نام نامیده اند.»
در خصوص پیشتازى ادریس در خط و خیاطى، علامه همچنین مى گوید: «در میان مورخان و سیره نویسان معروف است که ادریس اولین کسى بود که با قلم خط نوشت و نخستین کسى بود که جامه دوخت و به تن کرد.»
همچنین درباره ابتکار ادریس در فنون و مهارت هاى دیگر مى نویسد: «وى آداب نقشه کشى و شهرسازى را به مردم آموخت و به وسیله شاگردانش، شهرها ساخته شد که از همه کوچک تر شهر "رها" بود. او اول کسى است که حکمت را استخراج نمود. علم نجوم را یاد داد. چون که خداوند سر فلک و ترکیب آن و نقطه هاى اجتماع کواکب و نیز علم سنین و حساب را به او فهمانده بود.» سپس علامه اضافه مى کند: «هرچند این گفتار به ماقبل تاریخ مربوط است و چندان به آن اعتماد نمى توان کرد ولى همین باقى ماندن نام ادریس به عنوان عظمت و مظهر علم و نوآورى دانش ها و این که همه اهل علم او را محترم مى شمارند و اصول هر علمى را به او منتهى مى دانند، کشف مى کند که وى از قدیم ترین پیشوایان علم بوده و افکار بشر را با علوم مختلف و معارف دقیق و استدلالى آشنا کرده است.»

2. اصلاحگرى و ارشاد مردم به آداب و فضایل نیکو
ادریس همانند انبیاى دیگر در پى اصلاح امور جامعه و رفع دشوارى هاى مسیر دعوت است. از این رو همواره در صحنه اجتماعى حضورى فعال دارد و به ارشاد و مساعدت انسان ها مى پردازد. علامه طباطبایى به نقل از کتاب اخبار العلماء بأخبار الحکما، مى گوید: «ادریس در مصر رحل اقامت افکند، خلایق را به امر به معروف و نهى از منکر و اطاعت خداى تعالى دعوت مى کرد و با مردم هر سرزمین با زبان مخصوصشان سخن مى گفت. وى به ایشان سیاست و مدنیت آموخت و براى هر امت در هر اقلیم، آدابى شایسته آنان برپا داشت.»

3. تفکر الهى و دعوت توحیدى
اگر خداى تعالى در قرآن که کتاب دعوت انبیاست، به دعوت توحیدى ادریس اشاره نکرده است، این به مفهوم آن نیست که او با توحید و ترویج آن کارى نداشته است، بلکه بر اساس روایات موجود، بر این محور تبلیغى تأکید و پا فشارى نیز ورزیده است. ادریس در عظمت ذات ذوالجلال پروردگار بسیار اندیشید و گفت: «این آسمان ها و زمین ها و این خلقت پهناور و خورشید و ماه و ستارگان و ابرها و این کائنات هستى یافته، خدایى دارند که با نیروى خود آنها را تدبیر مى کند و به اصلاح مى آورد. پس من ناچیز چگونه مى توانم از عهده بندگى او برآیم و حق عبادتش را ادا کنم.»
آن گاه به سراغ گروهى از قومش مى رفت و به موعظه و اندرز آنان مى پرداخت و با یادآورى نعمت ها و انذار به عذاب، آنها را به پرستش خالق این کائنات فرا مى خواند. ادریس با بیانات شیوا و اندرزهای دلپذیر و هشدارهای کوبنده، قوم خود را به سوی خدا دعوت می کرد. در این مسیر با طایفه ای از قوم خود ملاقات نمود که همه بت پرست و در انواع انحرافها و گمراهیها گرفتار بودند. ادریس به اندرز و نصیحت آنها پرداخت و آنها را از انجام گناه سرزنش نموده و از عواقب گناه هشدار داد و به سوی خدا دعوت کرد. آنها یکی پس از دیگری تحت تأثیر قرار گرفته و به او پیوستند. نخست تعداد هدایت شدگان به هفت نفر و سپس به هفتاد نفر رسید. به همین ترتیب یکی پس از دیگری هدایت شدند تا به هفتصد نفر و سپس به هزار نفر رسیدند. ادریس از میان آنها صد نفر از برترین ها را برگزید، و از میان صد نفر، هفتاد نفر، و از میان هفتاد نفر ده نفر، و از میان ده نفر، هفت نفر را انتخاب نمود. ادریس با این هفت نفر ممتاز، دست به دعا برداشتند و به راز و نیاز با خدا پرداختند خداوند به ادریس وحی کرد، و او و همراهانش را به عبادت دعوت نمود، آنها همچنان با ادریس به عبات الهی پرداختند تا زمانی که خداوند روح ادریس (ع) را به ملأ اعلی برد.

4. تکلم با زبان هاى متعدد
بى گمان، پرکاربردترین ابزار تبلیغ، زبان است که بدون آن، مبلغ از اتخاذ بسیارى از شیوه هاى مؤثر و جذاب دعوت باز مى ماند. بر همین اساس، دانستن زبان هاى متعدد کارایى تبلیغ داعى را به عدد زبان هایى که مى داند، مضاعف مى گرداند. ادریس در این صفت همچون سلیمان و داود، بر زبان هاى متعدد تسلط داشت و آنها را در مسیر دعوت به کار مى برد. وى بر اساس روایات موجود، در دوران دعوتش در مصر و اماکن دیگر با 72 زبان با انسان ها سخن مى گفت و خداوند منطق و زبان گفتگو با آنان را به او آموخته بود.

5. اعتراض به حاکم فاسد
در روایتى که در تفسیر المیزان و نیز کتب سیره انبیا مثل حیاة القلوب، به نقل از ابراهیم بن ابى البلاد از امام باقر (ع) نقل شده چنین آمده است: «در عهد ادریس، حاکمى جبار بود که روزى بر سرزمینى سرسبز و آباد گذشت و خواست تا آن زمین را به ملک خود ملحق کند. با مالک آن به گفتگو نشست، اما او راضى به فروش نشد، حاکم با مشورت زنش، بر آن شد تا مالک را با شهادت گواهان دروغین، مخالف پادشاه قلمداد و محکوم به مرگ کند و چنان کرد. حق تعالى به ادریس وحى فرمود که به سوى پادشاه برو، ادریس به فرمان الهى به کار حاکم به شدت اعتراض کرد و او را از انتقام الهى ترساند. ادریس را طرد نمودند و پس از چندى، یکى از یارانش به او خبر داد که بایستى از شهر خارج شود که در تعقیب او هستند. سرانجام ادریس به درگاه الهى شکوه آورد و خدا وحى فرمود که عذابى سخت در انتظار آن پادشاه است.»

6. هجرت براى رهایى از فشارها و یافتن فرصت تبلیغى بهتر
همان گونه که خداوند به مستضعفان مظلوم رخصت داده است که چون عرصه را براى یکتاپرستى و دیندارى تنگ دیدند، جلاى وطن کرده، هجرت گزینند، داعیان طریق هدایت را نیز فرموده که در شرایط فشار و مواجه شدن با بن بست دعوت، در پى یافتن عرصه هاى جدید باشند و به هیچ روى، روند تبلیغ را متوقف نسازند. چون ادریس به بزرگسالى رسید و خدا به وى نبوت داد، مفسدان را از مخالفت با احکام شریعت آدم و شیث نهى کرد، پس گروهى قلیل از او اطاعت و اکثریت با او مخالفت کردند، پس آهنگ سفر از میان آنها کرد و به پیروانش دستور حرکت داد، اما بر ایشان گران آمد که از وطنشان دور شوند؛ گفتند: «کجا مثل بابل پیدا مى کنیم؟» بابل در سریانى یعنى رودخانه و منظورشان دجله و فرات بود، فرمود: «اگر هجرت کنیم، خدا غیر آن را روزى ما مى کند.» پس خارج شدند تا به اقلیمى رسیدند که بابلیون نامیده شده. پس نیل را مشاهده کردند و سرزمین خالى از سکنه یافتند. و ادریس بر ساحل نیل ایستاد و تسبیح خدا گفت.

Sources

مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏14 صفحه 68- 76، 95- 101

محمدى رى شهرى- میزان الحکمه- جلد 9 صفحه ‏369

عفیف عبدالفتاح طباره- همراه با پیامبران در قرآن- صفحه 271

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information